عصر ایران؛ مهرداد خدیر- بر این باورم و از دیگران هم پرسیدهام و تصدیق کردهاند و مخاطبان این نوشته هم میتوانند تأیید یا مخالفت کنند که یلدای 1402 خورشیدی را ایرانیان باشکوهتر از سالهای پیش برگزار کردند.
این در حالی است که دستگاههای عمومی خدماتی مراسم ویژه برگزار نکردند و در برخی شهرها چون مشهد با دورهمیهای بیرون از خانه مخالفت شد ولی مشهدیها هم وقعی ننهادند و یلدای 1402 را باشکوهتر از سالهای پیش برگزار کردند.
صداو سیما هم نتوانست دربرابر این موج مقاومت کند و تمام شبکههای رادیویی و تلویزیونی یلدا یلدا میکردند و چون مجریان و برنامهسازان باسابقه و محبوب را راندهاند رو به اینفلوئنسرهای اینستاگرام آوردند! همان شبکه اجتماعی که آن را فیلتر کردهاند! طنزآمیز است که یک شبکه اجتماعی را فیلتر کنی و بعد سراغ چهرههای تأثیر گذار آن بروی و به صدا و سیما ببری.
یلدای 1402 شب چیرگی گفتمان تاریخی ایرانیان بر جماعتی بود که پنداشتهاند میتوانند فرهنگ چند هزار ساله را تغییر دهند و شب یلدا را "روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان" نامیدند ولی این عبارت جعلی بر زبان هیچ مجری و میهمانی جاری نشد. اولا به این دلیل که شب یلدا شب است نه روز و این را هم شورای فرهنگ عمومی درنیافت! همین قدر بیذوق!
ثانیا. دیگر ثانیا و ثالثا نمیخواهد! از فرماندهی پرسیدند چرا با این همه سلاح و سرباز شکست خوردید؟ پاسخ داد:اولا چون فشنگ نداشتیم. تا این را گفت سوالکننده خواست دیگر ادامه ندهد و به ثانیا و ثالثا نرسد چون فشنگ نداشتن کافی است!
مدارس به بهانه آلودگی هوا و تعطیلی یا واقعا به همین خاطر از برگزاری مراسم شب یلدا برحذر داشته شده بودند. مدیری در توجیه به یکی از بستگان گفته بود: شب یلدا مراسم شب است. روز که نمیشود برگزار کرد و بنده خدا خبر نداشت امسال چون شورای فرهنگ عمومی به دست نواصولگرایان افتاده که میخواهند فلک را سقف بشکافند و طرحی نودراندازند شب یلدا به عنوان روز پیوند با خویشان و ترویج فرهنگ میهمانی نامگذاری شده است! یعنی شده بود! چون مردم با برگزاری شب یلدا این مناسبت تصنعی را دور انداختند.
این که مردم در اوج گرانیها و بر زمین ماندن وعدههای دولت و ناتوانی در حل مشکلات معیشتی به رغم افزایش درآمدهای نفتی و در حالی که سفره شب یلدا برای یک خانوار چهار نفری یک تا یک و نیم میلیون تومان آب میخورد یلدا را تا پاسی از شب و بیش از سالهای قبل پاس داشتند معنی روشنی داشت. ایرانیان هویت خود را در معرض هجوم دیده بودند و در مقام دفاع برآمدند.
این که در هیچ برنامه تلویزیونی که یلدا یلدا میکرد کاربهدستی (مسوولی) را پیدا نکردند نشان میداد چقدر محبوبیت دارند و تصویری ندیدیم که مثلا مسوول مردمی را در حال شادی با مردم نشان دهد.
صدا وسیما اما کوشید جبران کند و هر کاری کرد منتها باز سراغ هنرمندان و گاه درجه دو وسه رفتند اگرچه هنرمند هنرمند است و درجه دو و سه ندارد. کار به جایی رسید که نوجوان اینستاگرامی و آقای ریوندی را آوردند و با دعوت از گروه «صبح جمعه با شما» در صدد دلجویی از اصغر سمسار زاده برآمدند که به تازگی و به تندی انتقاد کرده بود.
آنان زیرکانه مدام به گذشتهها نقب زدند و دیالوگهای مرحوم نقشینه و مرحوم فنیزاده در دایی جان ناپلئون را تکرار و بازسازی کردند و با تکرار مداوم کازرون و ممسنی به آن سریال ارجاع دادند و چون سن وسال و سابقه آنان از مجریان و مراقبان بیشتر بود احتمالا درنیافتند! در شبکهای دیگر آو آو صادق بوقی را تکرار کردند و دم گرفتند.
سیاستهای رسمی شکست خود را به تماشا گذاشته بودند چرا که این جور شب یلدا هیچ نسبتی با نوع نگاه فرهنگی تیم جبلی - جلیلی ندارد. این تفکر با خود شب یلدا هم مشکل دارد چون ریشه در پیشااسلام دارد و ستایش زایش خورشید و ایزد مهر است برنمیتابند در حالی که در قرآن، هم الله نور آسمانها و زمین توصیف شده است.
جدای این که مجریان محبوب و تولید کننده شادی را راندهاند و از سر ناچاری رو به چهره های اینستاگرامی آورده بودند کم فروغ بودن یلدای ۱۴۰۱ به خاطر اتفاقات پاییز نواصولگرایان را به این تصور انداخت که ایرانیان زیر فشار گرانی و در عصر عسرت سیاسی با شادی و مناسبت های فرهنگی فاصله گرفتهاند.
شاید به همین خاطر به خود اجازه دادند برای آیینی که قدمت آن از مسیحیت بیشتر است نام جعل کنند و از شب به روز منتقل کنند و لی وقتی موج یلدا تمام ایران را درگرفت و مانند عید همه به هم تبریک میگفتند.
صدا و سیما هم تسلیم شد و سراغ هنرمندانی رفتند که به اظهار نظر مستقل سیاسی شهرت ندارند. با این حال رندانه هم سویی کردند. هم اصغرسمسار زاده و همراهان صبح جمعه با بازخوانی دیالوگهای خاص و هم بهنام تشکر با خواندن با ریتم «آو آو» وچون خود گیلانی است با حرارت بیشتر.
احتمالا کسانی و خود آقایان جبلی- جلیلی خواهند گفت وقتی از در و دیوار صدا و سیما پمپاژ غم میشود انتقاد میکنید چرا این قدر بر تکثیر اندوه و افسردگی مصرید و کدام تلویزیون دنیا چنین ماموریتی دارد؟حالا که اجازه دادیم در تمام شبکه ها شادی کنند و حتی اجازه دادیم ساز بوشهری را نشان دهند و ساز دهنی بازیگر صبح جمعه با شما را هم سانسور نکردیم و تصویر نوازندگان و دست آنها و نه آلات نوازندگی را نشان دادیم که انگار بر اشیای نامرئی میکوفتند باز هم انتقاد میکنید؟!
دستتان درد نکند! اما مگر چاره دیگری هم داشتید؟ وقتی مردم دور هم جمع شده و یلدای ۱۴۰۲ را باشکوهتر از هر سال برگزار کردند اگر چنین نمیکردید جعبه را خاموش میکردند یا به کانالهای دیگر تلویزیونی در بیرون مرزها میکوچیدند.
پس اولا یک انتخاب نبود از سر ناچاری بود. ثانیا نشان میداد در پی برنامهریزی منسجم نبوده بلکه به خاطر ریزش شدید مخاطب و هشدارهای جدی در این باره بوده. سوم هم این که به جای دعوت از هنرمندانی که رانده شدهاند سراغ چهره های اینستاگرام فیلتر شده رفتید.
آیتالله جوادی آملی همان روز انتقاد کرده بودند خیلی تناقضآمیز است که هم فیلتر کنند و هم فیلترشکن بفروشند و حالا میتوان به این سخن حکیمانه این گزاره را هم افزود ایضا خیلی تناقضآمیز است هم فیلتر کنید و هم از فیلترینگ دفاع کنید و هم سراغ اینفلوئنسرهای شبکه فیلتر شده بروید.
روزنامه خود صدا وسیما البته از «شب پرمخاطب رسانه ملی» نوشت با تصویر بازیگر کمدی: رشید که طعنههای او به مهران رجبی بعد از آن که به جای مجریان مشهور محذوف نشست در فضای مجازی دست به دست میشد.
روزنامه صبحنو متمایل به آقای قالیباف اما درباره خطر افراط و تفریط هشدار داد و نوشت صدا وسیما نباید در دو گانه «سید خندان- ریوندی» قرار گیرد. تیتر فرهیختگان از همه معنی دارتر بود: دور برگردان تلویزیون! در توضیح آن هم نوشت: مدیران تلویزیون بعد از دو سال نقد گذشته در یلدای ۱۴۰۲ به مدلهای ضعیفشدهای از ایدههای مدیران سابق سازمان رسیدند.
برای این که بدانیم مراد از دست و پا زدن برای تولید شادی با مدلهای ضعیف شده -به تعبیر روزنامه فرهیختگان- چیست کافی است دو سال قبل و برنامه یلدای دو صفر با اجرای منصور ضابطیان را به یاد آوریم.
با این همه شب یلدای ۱۴۰۲ دو نکته را به وضوح نشان داد: اول این که ایرانیان همان گونه که اجازه تعدی به خاک خود را نمیدهند از سنن ملی و باستانی هم پاسداری میکنند و به خاطر همین یلدا را هم مثل نوروز گرامی میدارند. دوم این که نشان داد دست تیم جبلی - جلیلی برای تولید شادی با مجریان «درمدار» تا چه اندازه خالی است و به استقراض از شبکه مجازی روی آوردند!
اگر تلویزیون نبود، کی یوسف تیموری میشناخت؟ کی ایمان رو میشناخت؟ کی علیرام نورائی و بقیه اون حضرات رو میشناخت؟
یک زمانی اجیل گرون بود الان یک اناذ هندونه هم شده خدا تومن
همش شده تجمل و بخوربخور
سنت های گم شده
این نامه و بازخورد آن در منطقه بسیار زیاد بود اما از مسئولان ارشد شهرستانی مثل فرماندار یا امثالهم صدایی در نیامد انگار موافق بودند
واقع بین هستی
امسال تلویزیون خیلی خیلی بهتر عمل کرد در مورد این شب باستانی و خوش گذشت.