کیهان نوشت: رقابت سالم انتخاباتی واجد شرایطی است که متاسفانه بسیاری از مدعیان اصلاحات اصرار دارند که از آن تخطی کرده و آن را زیر پا بگذارند. این جریان سیاسی در هر دورهای از انتخابات تقریبا یک روند تکراری را در مواجهه با مسئله انتخابات طی میکند.
1- آنها در بسیاری از موارد گر چه در ظاهر به گونهای رفتار مینمایند که رغبتی به حضور در انتخابات ندارند، اما در حقیقت به صورت چراغ خاموش، برای رقابت انتخاباتی و تصاحب کرسیهای مجلس آماده میشوند.
بر همین اساس در تابستان سال جاری شاهد بودیم که- به دلیل انجام ثبتنام به صورت غیرحضوری و الکترونیکی- مدعیان اصلاحات به طور مکرر حضور خودشان در انتخابات را در هالهای از ابهام و با ذکر شرط و شروط فراوان مطرح میکردند.
این اقدام با دو هدف عمده صورت میگرفت؛ نخست آنکه نظر افکار عمومی را به خود جلب کرده و حضور یا عدم حضور خود را مهم و تعیینکننده جلوه دهند! و دیگر آنکه توجه حاکمیت را به خود معطوف کنند تا قید و شرطهایشان برای حضور در انتخابات را بپذیرد یا به اصطلاح عامیانه، ناز آنها را برای حضور در انتخابات بخرد!
با پایان مهلت مقرر برای ثبتنام نامزدهای انتخابات مجلس، شنیدهها از محافل مدعیان اصلاحات حاکی از آن بود که این طیف با ترافیک کاندیدا برای ثبتنام مواجه بوده و به قول معروف فعالین این جریان سیاسی به صورت فلهای ثبتنام کردند.
گفتنی است براساس آمار رسمی اعلام شده، 24 هزار و 982 نفر در انتخابات مجلس دوازدهم ثبتنام کردهاند که در نوع خود رکوردی قابل ملاحظه و چشمگیر است.
2- دومین مرحله جدی رقابتهای انتخاباتی، بررسی احراز صلاحیت کاندیداها است. احراز صلاحیت کاندیداها در دو مرحله صورت میگیرد، مرحله اول از سوی هیئتهای اجرائی و مرحله دوم نیز از سوی شورای نگهبان.
جریان مدعی اصلاحات در این مرحله با ادعای نظارت یکطرفه از سوی نهادهای ذیربط، مدعی میشود که اکثریت مطلق کاندیداهایش ردصلاحیت شده و شانس حضور در انتخابات را ندارند. این ترفند تکراری در روزهای گذشته نیز تکرار شد.
این قبیل ادعاها در حالی است که بر اساس اظهارات رئیس ستاد انتخابات کشور از مجموع ۲۴ هزار و ۹۸۲ نفر داوطلب انتخابات مجلس شورای اسلامی، ۱۴ درصد عدم تأیید و ۱۴ درصد هم عدم احراز صلاحیت را از هیئتهای اجرائی دریافت کردهاند و در مقابل، 72 درصد نیز احراز صلاحیت شدهاند.
برخلاف فضاسازیهای جریان تندرو اصلاحطلب، مسئله بررسی و احراز صلاحیت افراد برای تصدی مسئولیتهای کلان و از جمله نمایندگی پارلمان، امری مرسوم و رایج در اقصی نقاط جهان است.
در بسیاری از کشورهای جهان فیلتری برای بررسی صلاحیت افراد وجود دارد و به هیچ عنوان اشخاص بدون بررسی صلاحیت، امکان حضور در نهادهای مختلف و از جمله پارلمان را ندارند.
یکی از اهداف اصلی جریان تندرو مدعی اصلاحات در هجمه به احراز صلاحیتها، توجیه شکست احتمالی در انتخابات است. این طیف از حالا با این فضاسازیها میخواهد القاء کند که اصلا فرصتی برای حضور در انتخابات را نداشته است تا فردا و پس از شکست احتمالی در انتخابات، این شکست را اینگونه سرپوش بگذارد و اینگونه القاء کند که اصلا در انتخابات حضور نداشته است؛ این در حالی است که جریان مدعی اصلاحات همواره با ترافیک کاندیدا در انتخاباتهای مختلف مواجه بوده است.
3- سومین مرحله جدی رقابتهای انتخاباتی، مقطعی است که تبلیغات کاندیداها انجام میشود.
با پیگیری خط رسانهای جریان مدعی اصلاحات از ماههای گذشته تاکنون به نظر میآید برنامه تبلیغاتی آنها برای رای آوردن و تخریب جریان مخالف (که از نظر آنها اولی متوقف بر دومی است!) متمرکز بر گفتمانسازی دو مقوله باشد.
اولی همان کلیدواژه ادعایی «حاکمیت یکدست» است که با القای وجود آن سعی دارند همه مشکلات را به آن نسبت دهند و راه برونرفت از این مشکل فرضی را حضور خودشان در صحنه قدرت نشان دهند و دومی القای «ناکارآمدی مجلس و دولت فعلی» است که به طور گسترده با سانسور موفقیتها، پررنگ کردن نقاط ضعف، ضریب دادن به حاشیهها و حتی نوشتن دستاوردها به نام دولت قبلی دنبال میشود.
4- و اما بخش تندرو جریان مدعی اصلاحات، در مقطع تبلیغات انتخاباتی، سوژه «تحریم انتخابات» را نیز دنبال میکند. رویکردی که همواره با بیاعتنایی قاطبه ملت ایران روبهرو شده است. به عنوان مثال انتخابات مجلس نهم در تاریخ 12 اسفندماه سال 1390 با مشارکت 63% مردم برگزار شد؛ در آن مقطع شرکت نکردن طیف تندرو مدعی اصلاحات به هیچ عنوان به کاهش مشارکت نینجامید و اما نتیجه هرچه بود به کام مدعیان اصلاحات نبود.
5- رفتارشناسی مدعیان اصلاحات حکایت از آن دارد که این طیف نه جنبه شکست در انتخابات را دارد و نه ظرفیت پیروزی در انتخابات. به عنوان نمونه در سال 1388 این جریان سیاسی، شکست در انتخابات را نپذیرفته و «دروغ تقلب» را مطرح کرده و جشن مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات را به آشوب و التهاب بدل کرد. فعالین این طیف بعدها اعتراف کردند که «تقلب، اسم رمز آشوب بود».
این طیف سیاسی متاسفانه ظرفیت پیروزی در انتخابات را نیز ندارد. نشان به آن نشان که هم در سال 92 و هم در سال 96 پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، مدعی شدند که «اختیارات کافی نداریم و نمیتوانیم کاری انجام دهیم».