عصر ایران؛ سجاد بهزادی - حالا یک ماه از جنگ خونین اسرائیل علیه غزه می گذرد. هزاران زن و کودک فلسطینی در این جنگ از بین رفته اند و صدها هزار نفر هم زخمی و یا آواره هستند.
اعتراض ملت ها به این جنگ در گوشه و کنار جهان دیده می شود اما نهادهای بین المللی چندان تاثیری بر توقف جنگ نداشته اند و حتی برخی از دولت های قدرت مند جهانی نیز با این جنگ همراهی می کنند. همین امر سبب شده است که مقامات اسرائیلی در تازه ترین واکنش خود، قلدرانه بگویند" به بمباران غزه و کُشتار مردم ادامه می دهیم، چون تمامی دولت های غربی حامی ما هستند و به تظاهرات مردم غرب و کل جهان علیه این اقدام هم هیچ توجهی نمی کنیم."
عده ای مدعی هستند اسرائیل دارای یکی از قوی ترین دمکراسی های خاورمیانه است. قدرت در این کشور توسط دیگر قوا مهار می شود و نخست وزیر نمی تواند قدرت بی مهار داشته باشد. اگر چه ممکن است این حرف درست باشد اما به تعبیر مونتسکیو، چرا "مهار قدرت توسط قدرت" در کشور اسرائیل به خوبی ظهور نکرد؟
فراموش نمی کنیم به مدت هفت ماه، دهها هزار اسرائیلی در اعتراض به برنامههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر کشور برای بازنگری در قوانین قضایی و تضعیف دادگاه عالی به خیابانها آمدند و نگران تمرکز قدرت در دست نخست وزیر و تغییرات گسترده با هدف محدود کردن اختیارات قوه قضائیه بودند.
اما جنگ امروز غزه که دبیر کل سازمان ملل برای چندمین بار می گوید "از تصاویر آن وحشت زده است" پرسش مهمی پیش روی طرفداران دمکراسی در اسرائیل گذاشته است.
چگونه قدرت در یک کشور دمکراتیک این گونه بی مهار می شود و هیچ نهادی نمی تواند نخست وزیر را کنترل کند؟
و پرسش مهم تر و اساسی تر اینکه؛ وقتی نهادهای بین المللی نمی توانند با سازوکار سیاسی، یک جنگ خونین و کشتار کودکان و زنان را مهار کنند، پس به چه دردی می خورند؟
جنگ اسرائیل با غزه نشان داد، اگر چه دمکراسی همچنان امید بسیاری از ملت هاست؛ اما همین دمکراسی می تواند قدرت نامحدود بیافریند و طمع قدرت خواهان را سیری ناپذیر کند. تنها تمرکز قدرت نیست که فساد می آفریند و خشنونت بازتولید می کند. ممکن است بی اخلاقی در قدرت هم سبب چنین وضعیتی باشد.
امروز نتانیاهو در جایگاه نخست قدرت، فکر می کند قدرت برای اینکه خوب عمل کند، حتما باید نابودگر باشد و خشونت زا. با این دیدگاه یکی از خونین ترین و یک جانبه ترین جنگ های بشریت پیش روی جهانیان قرار گرفته است.
جنگ اسرائیل با غزه و حمایت آمریکا از آن به ما می گوید که دمکراسی با همه فایده هایی که دارد، نمی تواند همیشه در خدمت صلح باشد و چه بسا ویرانه سازترین جنگ های جهان نیز در آستین همین دمکراسی خارج شود؛ همین طور که جامعه مدرن، آزادی انسان را محدود می کند. "نیچه و مارکوزه" بر این باور هستند در جامعه مدرن، انسان آزادی و فردیت خود را از دست داده است .
انسان مدرن، انسان بردهای است که جامعه بر او حکم رانی میکند.
جنگ اسرائیل با غزه به ما می گوید چندان هم نمی شود به نظام و قوانین بین المللی رجوع کرد و آن قوانین را مبنای سیاست و حکم رانی قرار داد.
توئیت جمیل حبیب استاد حقوق بین الملل دانشگاه لبنان، نشانه ای از این ماجراست: " من از دانشجویانم در دانشگاه لبنان عذرخواهی می کنم زیرا در تدریس دروس اصول حقوق بین الملل، حقوق بشردوستانه بین المللی و سازمان ملل متحد سختگیر بودم. بعد از جنایات صهیونیسم در غزه دیگر نیازی به تدریس این اصول نیست. قانون زور، آقای جهان است."
قدرت وقتی بی مهار می شود فرقی نمی کند خاستگاه آن نظام های دمکراسی باشد و یا دیکتاتوری. اتفاقا از نظام های دیکتاتوری انتظاری برای مهار قدرت نیست و این ضعف نظام های دمکراسی برای مهار قدرت است که همه را نگران کرده است.
اما راهکار چیست؟ گویی باید برگردیم به اخلاق در قدرت و بسیاری از واقعیت ها را آن جا جستجو کنیم. گاهی احساس می شود جامعه مدرن و دمکراسی های کنونی جامعه را تکساحتی می خواهد وجنبه اخلاقی زندگی انسان را نادیده می گیرد و انسان متعالی را در همه موارد پرورش نمی دهد.
نسبت اخلاق با قدرت در جوامع مدرن می بایست بازتعریف شود. فرقی هم نمی کند که چه کسی با چه دیدگاهی بر اهرم قدرت تکیه زده باشد. اگر غیر این باشد قدرت ها بی مهار می شوند و انسان های زیادی حتی در جوامع دمکراتیک قربانی طمع قدرت خواهان خواهند شد.
قدرت که بی مهار شود واخلاق که سست گردد، افراطی گری تقویت می شود و حتی این افراطی خواهی آرایش دینی به خود می گیرد. آن گاه به قول عطاءالله مهاجرانی؛ نتانیاهو میگوید: «ما نور هستیم و دیگران ظلمت و میخواهند قتلعام فلسطینیها و نابودی غزه را به عنوان ماموریتی دینی و الهی و آخرالزمانی وانمود کنند.»
قدرت که بی مهار شود تنها در قامت" سلطه" معنا پیدا می کند. امروز نتانیاهو به سلطه در غزه فکر می کند و فردا به کرانه باختری و پس فردا سودای قبضه خاورمیانه را خواهد داشت.
شاید امروز بسامد این ایدئولوژی بالا نباشد اما هرگز دور از ذهن نیست.