عصرایران؛ مصطفی داننده- همایون شجریان بدون شک در این روزها، مهمترین خواننده ایران است. صدایی که حتی خارجیها هم هنر او را تحسین میکنند. پسر محمد شجریان، روبروی آدم مهم دیگری یعنی عادل فردوسیپور نشست و با این مجری طرد شده از صداوسیما در مورد فوتبال و موسیقی گفتوگو کرد. گفتوگوی جذابی که دیدن آن را نباید از دست داد.
همایون شجریان از معدود آقازادههای ایرانی است که توانسته از زیر سایه پدر خارج شود و مردم او را بیشتر به واسطه خودش بشناسند نه پدر شهیرش. جامعه پدر را با نام شجریان میشناسند و پسر را به نام همایون. این یعنی او توانسته است برای خودش شخصیت مجزایی از پدر دست و پا کند.
در ایران آقازاده کم نداریم؛ تقریبا در تمام حوزهها هستند پسران و دخترانی که به واسطه پدر و یا مادرشان به شهرت رسیدند. البته این شهرت طبیعی است. بالاخره آنها به واسطه والدینشان چند صد پله از دیگران جلو هستند. باقی مردم شاید سالها باید در صف رسیدن به موفقیت باشند اما آقازادهها با کمی استعداد میتوانند به آرزوهای دیگران برسند.
برخی از اینها مثل همایون میتوانند خود را از زیر سایه پدر خارج کنند و گاهی مثل خیلیها همچنان زیر سایه پدر هستند و تصور میکنند با داشتن «ژن خوب» میتوانند به هرچه میخواهند برسند.
در ایران افرادی مثل فائزه هاشمی، علی مطهری و لیلا حاتمی و در فرنگ کسی مثل پائلو مالدینی توانستند برای خود شخصیتی دست و پا کنند و دیگر مردم آنها را تنها به واسطه پدر نشناسند.
باید به برخی از آقازادهها گفت که اگر میخواهید آقازاده باشید مثل همایون باشید که خودش یک پارچه آقاست و آدمی از دیدنش لذت میبرد و اصلا فکر نمیکند که او یک آقازاده است.
در ادامه این نوشتار بهتر است به همان گفتوگویی که در ابتدا به آن اشاره کردیم برگردیم. این مصاحبه میتوانست در قالب برنامه «نود» پخش شود. مردم میتوانستند به صورت رایگان از طریق صداوسیما این گفتوگو را ببیند و از دیدن آن لذت ببرند.
چرا باید سرمایههایی مثل عادل و همایون، از تلویزیونی که متعلق به مردم است، دور باشند؟ چرا مردم باید کسانی را که دوست دارند از شبکههای اجتماعی و پلتفرمها ببیند؟ حضور این افراد در این فضا خوب است اما همه مردم قدرت پرداخت هزینه اینترنت یا اشتراک پلتفرمها را ندارند اما همین مردم میتوانند بدون پرداخت هزینه اشتراک به راحتی کسانی را که دوست دارند ببیند.
کدام سازمان را در جهان پیدا میکنید که این چنین دست رد به سینه سرمایههای خود بزند. «نود» برنامهای بود که حتی مهمترین مخالفان جمهوری اسلامی را مجبور میکرد، دوشنبه شبهای پای تلویزیون ایران بنشینند و نود را ببیند.
کاش بشود به زودی افرادی مثل فردوسیپور، سروش صحت و دیگرانی که در صداوسیما ممنوع هستند را ببینم. میشود تلویزیون مثل روزهایی شود که مردم برای دیدن برنامههای آن خیابان را خلوت میکردند. شدنی است اگر انحصار گران و خالص سازیها اجازه بدهند و دست از سر صداوسیما بردارند.