احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی خود نوشت: در سالروز ولادت پیامبر اسلام دعا میکنم که خداوند برکاتش را بر این سرزمین ارزانی دارد و وطن و کشور و جامعه و مردم ما را از فرو رفتن در کام اژدهایی که در انتظار آن دهان گشوده است، نجات بخشد.
بارها گفتهام که انقلاب چیزی از بنمایههای حیاتی کشورمان باقی نمیگذارد و بند بند ایران را از هم میگسلد. ادامهٔ وضع موجود هم آثارش کمتر از آن مخرب نیست.
در رویهٔ جاری حکمرانی اصلاح و تغییری ملموس ضروری است، اما ظاهراً همهٔ چهرههای اثرگذار سیاسی گویی فلج شدهاند و جز ابراز نومیدی یا بیچارگی یا هشدار و اخطار، کاری عملی از خود ساخته نمیبینند!
زنجیرهای این بیعملی را باید از دست و پا گسست و شجاعانه پا به میدان گذاشت و از هیچ تهدید و ارعاب و سرزنش و ناسزایی هم نهراسید.
درک من این است که شمار بسیاری از اصولگرایان، اصلاحطلبان و فعالان مدنی و فرهنگی و سیاسی، به خطرات بیسابقهٔ رویاروی کشور واقف شدهاند و نیاز به کمک به فرایند تغییر و تحولی کارگشا برای نجات کشور را کاملاً احساس میکنند اما هر کدام منتظر برداشتن گامی از سوی رقیب خود هستند.
چنین گامی از سوی هیچ طرفی برداشته نخواهد شد مگر آنکه ابتکارعملی مشترک به قصد التیام زخمهای جامعه صورتبندی و اجرا شود.
از این رو، من پیشنهاد شکلگیری هیئتی هفت نفره متشکل از دو چهرهٔ معقول و معتدل از اصولگرایان، دو چهرهٔ موجه از اصلاحطلبان و سه چهره از نمایندگان متخصص و توانای جامعهٔ مدنی میدهم تا پس از رسیدن به راهحلی اجماعی بین خود، وارد مذاکره و گفتگوی متین و سدید با همهٔ طرفهای سیاسی مؤثر در کشور شوند و با فرمولیمتوازن، زخمهایی چون حصر، زندانیان سیاسی، اعتراض قانونی، آسیبدیدگان از وقایع و... را در گام نخست التیام بخشند و سپس برای رسیدن به وفاق در بارهٔ پدیدههایی مثل انتخابات و سیاست خارجی و حقوق اساسی مردم تلاش کنند.
نشستن و دست روی دست گذاشتن و مغلوب نیروهای افراطی در دو جبههٔ متخاصم شدن و در انتطار فاجعه به سر بردن، کمک به فاجعه است.
من از همهٔ نیروهای دلسوز ایران تقاضا میکنم که این پیشنهاد را جدی بگیرند و برای عملی شدن آن کمک کنند.
در جبههٔ اصولگرایان به نظرم علی لاریجانی و محمدرضا باهنر برای حضور در چنین هیئتی مناسب باشند. اگر این دو نفر پا پیش بگذارند، تشکیل آن امکانپذیر خواهد بود.
هر طرفی که مانع چنین ابتکاری شود، مسئول فجایع آیندهٔ کشور شناخته خواهد شد. خداوندا تو شاهد باش که من به نوبهٔ خود برای نجات ایران خودم را به هر در و دیواری کوبیدم و بیش از این ابتکار و توان و تدبیری ندارم.