صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۰۷۰۱۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۱ - ۲۱ شهريور ۱۴۰۲ - 12 September 2023

مهاجری : شهید باکری با خالص‌ سازی صادق محصولی از سپاه حذف شد

مهاجری گفت: مساله خالص‌ سازی در گذشته نیز وجود داشت، اما اسمش خالص‌ سازی نبود. بعد از انقلاب آقای محصولی که فرمانده سپاه ارومیه بود شخصی مثل شهید حمید باکری که در سپاه آن شهر همه روی نام وی قسم می‌خوردند و محور تواضع، تقوا و ایمان بود به دلیل اینکه به لحاظ سیاسی با جریان آقای محصولی موافق نبوده؛ جریان خالص‌سازی از سپاه ارومیه حذف کرد که بعد‌ها به اتفاق برادر به جبهه رفتند و به شهادت رسیدند.
محمد مهاجری گفت: آقای لاریجانی به عنوان یک اصولگرای پر سابقه و دارای مناصب اجرایی مختلف که اتفاقا هیچ گرایشی به جریان اصلاح‌طلب هم نداشت دیدیم که در سال ۱۴۰۰ خیلی آشکار و مشخص قربانی جریان خالص‌ساز شد.
 
بخش‌هایی از گفتگوی «آرمان ملی» با محمد مهاجری، فعال سیاسی و رسانه‌ای اصولگرا را بخوانید.
 
*طی چند وقت اخیر بسیار در خصوص جریان خالص‌ساز، عملکرد و تاثیر و نفوذش سخن به میان آمده است؛ اساسا پیشینه‌ای هم برای این جریان می‌توان قائل بود حال با نام‌های دیگر؟
 
مساله خالص‌سازی در گذشته نیز وجود داشت، اما اسمش خالص‌سازی نبود. بعد از انقلاب آقای محصولی که فرمانده سپاه ارومیه بود شخصی مثل شهید حمید باکری که در سپاه آن شهر همه روی نام وی قسم می‌خوردند و محور تواضع، تقوا و ایمان بود به دلیل اینکه به لحاظ سیاسی با جریان آقای محصولی موافق نبوده؛ جریان خالص‌سازی از سپاه ارومیه حذف کرد که بعد‌ها به اتفاق برادر به جبهه رفتند و به شهادت رسیدند.
 
جریان فکری که بعد‌ها آقای احمدی‌نژاد معرف آن شد از همان موقع که با آقای محصولی موتلف و رفیق بودند این جریان خالص سازی از همان موقع به شکلی در استان آذربایجان ریشه داشت. البته در جا‌های دیگری هم بود. این مساله در جریان چپ هم وجود داشت. مثلا جریان مهدی هاشمی و طرفداران آقای منتظری هم برای خود یک جریان خالص ساز داشتند. بنابر این، این جریان پیشینه تاریخی دارد.
 
در سال ۸۴ و بعد از ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد هم این اتفاق افتاد و آن‌ها هم یک پاکسازی‌هایی کردند و اجازه ندادند که گروه‌های مختلف در حاکمیت حضور داشته باشد و آقای احمدی نژاد هم خودش نقش مولف در جریان خالص ساز دارد.
 
در سال ۱۳۹۸ و جریان انتخابات مجلس یازدهم این جریان به صورت پر رنگ‌تر ورود کرد. به جهت سبقه تاریخی این نکته را هم اضافه کنم که در جریان مجلس سوم هم جریان سیاسی راست آن موقع شروع به خالص سازی کرد. حال جا‌های دیگر شاید احتیاجی به اهرم نداشتند، اما در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و... بالاخره لازم بود. مثلا در انتخابات مجلس هفتم این اتفاق افتاد و جریان آقای حداد عادل بود که ورود کرد برای اینکه منتقدین و مخالفین را کلا از عرصه حذف کند.
 
تا رسیدیم به سال ۹۸ و در نهایت سال ۱۴۰۰ که به صورت آشکار این کار انجام شد. یعنی حذف آقای لاریجانی به عنوان یک اصولگرای پر سابقه و دارای مناصب اجرایی مختلف که اتفاقا هیچ گرایشی به جریان اصلاح‌طلب هم نداشت دیدیم که در سال ۱۴۰۰ خیلی آشکار و مشخص قربانی جریان خالص‌ساز شد؛ لذا اگر بخواهم در یک جمله به این پرسش پاسخ دهم این است که بله از ابتدای انقلاب جریان خالص‌ساز تلاش می‌کرده تا از قول خودش هر غریبه‌ای را از ورود به قدرت منع کند.
 
*برخی معتقدند که جریان خالص‌ساز به دنبال تاثیرگذاری بر حوزه‌های مختلف از طریق دولت هستند؛ این مساله را چگونه تحلیل می‌کنید؟
 
بله؛ اکنون آقای سعید جلیلی هم قدرت در سایه و هم قدرت در متن دارند. یعنی آقای جلیلی یک قدرت در سایه دارد که وابسته به یک حلقه سختی است که در جایی بیرون از دولت بسته شده و نیازی به قدرت بیشتری ندارد. این جریان الان قوه مجریه را در اختیار دارند و دنبال این هستند که در انتخابات پیش‌رو قوه مقننه را هم در ادامه همین مجلس یازدهم با مجلس دوازدهمی شکل دهند که حتی همین تعداد نماینده‌ای هم که به عنوان منتقد حضور دارند بازهم با روش خالص‌سازی از خود دور کنند.
 
حال چرا این کار را انجام می‌دهند باید گفت که آن‌ها دنبال این هستند که یک دوران‌گذار فراهم کنند. حال این دوران‌گذار از چیست؟ این‌ها معتقدند که جمهوری اسلامی در دولت‌های مختلف هاشمی، خاتمی و روحانی دولت‌هایی بودند که از نگاه این‌ها کارآمدی لازم را نداشتند و بنابراین ما باید بیاییم یک دوران‌گذار درست کنیم و دولتی را سر کار بیاوریم که کارآمد باشد البته به زعم خودشان.
 
وقتی که این دولت آمد و توانست در جامعه رشد اقتصادی ایجاد کند و وضعیت اقتصادی جامعه را التیام داده و بهبود ببخشد بعد از آن مقداری فضا را بازتر کنند. در حالی که اصلا این اتفاق نخواهد افتاد و جریان خالص ساز هرچه که قدرت به‌دست بیاورد عطش بیشتری پیدا خواهد کرد و به دنبال کسب قدرت‌های بیشتر خواهد بود و این دوران گذار را هم که گفتم برای آن‌ها فقط یک تاکتیک است.
 
*اخیرا مطلبی از شما منتشر بود که امروز آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور کشور است؛ می‌توانید این گفته را به نحوی بسط و گسترش دهید که منظور از این گفته چه بوده است؟
 
جریان آقای جلیلی، احمدی نژاد و جبهه پایداری همپوشانی‌های جدی دارند. البته دقیقا مثل هم نیستند، ولی همپوشانی دارند و مثل دایره‌هایی که اصطلاحا در هندسه به آن‌ها دایره‌های متداخل یا دایره‌های تو درو تو می‌گویند. ببینید جریان آقای احمدی نژاد در همین دولت چند وزیر دارد؟ معاون پارلمانی رئیس‌جمهور احمدی‌نژادی؛ وزیر مسکن احمدی‌نژادی؛ وزیر نیرو؛ احمدی نژادی و... که در واقع نشان می‌دهد که جریان آقای احمدی‌نژاد روی کار است و اصلا همان کابینه است که بخشی از آن به دولت و کابینه آقای رئیسی آمده است.
 
از آن طرف جریان جبهه پایداری و دانشگاه امام صادقی‌ها که تحت نظر آقای سعید جلیلی عمل می‌کنند. مثلا خاندوزی وزیر اقتصاد یا منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه و باقری کنی معاون سیاسی وزیر امور خارجه و... گویی یک شرکت سهامی تشکیل شده است.
 
*با توجه به انتخابات پیش‌رو به جز دو جریان مرسوم اصلاح طلب و اصولگرا با دو جریان تازه مواجه هستیم یکی جریان خالص‌ساز و دیگری جریان معتدل طیف آقای لاریجانی که به نظر می‌رسد رقابت اصلی میان این دو جریان باشد؛ اساسا این رقابت را چطور پیش بینی می‌کنید و پیروز آن را کدام جریان قلمداد می‌کنید؟
 
الان آقای سعید جلیلی و جبهه پایداری همه در یک نقطه اتحاد و اشتراک نظر دارند که انتخابات گسترده و پر مشارکتی شکل نگیرد. اقای رئیس‌جمهور هیچ واکنشی در مورد انتخابات نشان نداده است و آقای وزیر کشور یک بار که محبت کرد و واکنش نشان داد و گفت دنبال انتخابات ۶۰ درصدی هستیم. وقتی که وزیر کشور می‌گوید ۶۰ درصد یعنی منتهی آمال خود را می‌گوید در حالی که وزیر کشور باید کسی باشد که روی ۱۰۰ درصد فکر کند که مثلا روی ۶۰ درصد اجرا شود.
 
وقتی خود وزیر کشور می‌گوید ۶۰ درصد یعنی به واقع خودش حداکثر دنبال انتخابات ۲۰ تا ۳۰ درصدی است؛ بنابراین جبهه پایداری و جریان تندرو هیچکدام دنبال انتخابات پرشور نیستند. درخواست انتخابات پرشور باید به یک مطالبه ملی تبدیل شود. فرقی هم نمی‌کند اصلاح طلب، اصولگرا یا اعتدالی هرکس به ایران اعتقاد دارد باید درخواست و مطالبه‌اش انتخابات پرشور باشد و همه ورود کنند. البته نه به این معنی که همه کاندیدا بدهند بلکه صرفا همه ورود می‌کنند.
 
اگر این اتفاق افتاد و مثل سال ۷۶، ۹۲ و ۹۶ مجبور به این کار شدند قطعا می‌توان امیدوار بود که جریان معتدل پیروز انتخابات باشد، اما اگر هسته سخت مقاومت کند و در مقابل آن جریاناتی که واقعا دنبال صندوق رای هستند سکوت و قهر کنند جریان خالص ساز از هم اکنون پیروز انتخابات است، اما اگر آن‌ها پای انتخابات بیایند و مبارزه کنند، اما جریان خالص‌ساز و دولت سفت بایستند که هیچ‌کس وارد انتخابات مجلس نشود آن زمان جریان اعتدال، اصلاحات و معتقدین به نظام و انقلاب تکلیف خود را می‌دانند و خواهند گفت که ما زحمت خود را کشیدیم و تلاش کردیم، ولی برخی دوست نداشتند که مجلس قوی و بدرد بخوری تشکیل شود.
 
آن موقع شاید عدم حضورشان در انتخابات قابل توجیه باشد. اما به نظرم اینکه شما زمین مبارزه را بدون مبارزه ترک کنید هیچ توجیهی در فرایند مبارزه و فرایند سیاسی ندارد.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200