عصر ایران- یکصد وهفدهمین سالگرد انقلاب مشروطه را هم پشت سر گذاشتیم و دریغ از آیینی در محل مجلس شورای ملی سابق و مجلس شورای اسلامی فعلی در بهارستان!
همچنین دریغ از پیامی از رییس کنونی مجلس که به قاعده باید اگر هم پیشتر چندان از مشروطه و تاریخ پارلمان نمیدانست به لطف کتابخانۀ مجلس دانسته و خوانده باشد.
این نوشته اما دربارۀ موضوعی دیگر و البته مرتبط است. این که یکی از کارهای بدی که بعد از انقلاب رخ داد برداشتن تابلوی «عدل مظفر» از سر در مجلس شورای ملی در بهارستان بود.
چون هنوز مجلس جدید در جمهوری اسلامی تشکیل نشده بود و تازه آن هم در محل مجلس سنای سابق برپا شد در قبال ساختمان مجلس قدیم حساسیت امنیتی وجود نداشت و به بهانۀ انتقاد امام خمینی از نشانهای سلطنتی، سراغ آرم شیر و خورشید سر در مجلس هم رفتند و عدل مظفر را که بین دو آرم بود هم برداشتند اما خوشبختانه از بین نبردند و کناری گذاشتند و چون در آغاز انقلاب چهرههای ملی بر سر کار بودند دکتر حایری رییس وقت کتابخانه مجلس تا باخبر میشود «عدل مظفر» را برمیدارد و با خود به مخزن کتابخانه میبرد تا آسیب نبیند و هم اکنون در موزه مجلس است.
با این که خبر انتقال به جایی امن در ساختمان مجلس در همان سال 1358 اعلام شده بود اما خیلیها باور نکردند تا بعدها با پیگیری خبرنگار پیگیر و با سواد حوزه تاریخ – فرزانه ابراهیم زاده- مشخص شد که واقعا در موزه مجلس نگهداری میشود.
«عدل مظفر» به حروف ابجد معادل 1324 است و 1324 به سال قمری برابر با 1285 خورشیدی است که فرمان مشروطه صادر شد. اصطلاح "فرمان" هم به این خاطر است که متنی که مظفرالدین شاه نوشته در واقع فرمانی است خطاب به مشیرالدوله برای گشایش مجلس شورای ملی یا دارالشورای ملی.
بعد از پیروزی انقلاب 1357 اما فضای سیاسی این گونه بود که تمام شاهان گذشته نفی شدند کما این که سنگ قبر استتنایی و بسیار زیبا و یکپارچه ناصرالدین شاه هم از بیم تخریب به کاخ گلستان انتقال یافت و مجسمه شاه عباس کبیر را هم به قعر زاینده رود انداختند و این دیگر پیدا نشد اما تابلوی «عدل مظفر» را مثل سنگ مرمرین ناصر الدین شاه حفظ کردند هر چند اندازه و ارزش هنری این دو یک سان نیست. در دومی تاریخیت می چربد ولی اولی چشم بیننده را خیره میکند.
لوح «عدل مظفر» در پی انتساب عدالت به مظفرالدین شاه قاجار نیست بلکه در مقابل کاری که کرد و برای ثبت تاریخ افتتاح مجلس (1324) از این دو واژه استفاده شده که با حروف ابجد میشود 1324.
این لوح را عبدالرزاق همدانی گراورساز به خط کلهر خوشنویس ساخت و آن را میان دو شیر و خورشید بر سر در عمارت بهارستان نصب کردند و چون شیر و خورشیدها را برداشتند آن را هم پایین آوردند.
در لندن مجسمه کرامول را بعد از برکناری از قدرت نگاه داشتهاند و جنازه مومیایی شده لنین رهبر انقلاب شوروی را پس از فروپاشی تنها از وسط میدان مسکو به کنار منتقل کردند و همچنان آزمایشگاه بسیار مجهز ترمیم برپاست و بازدید از آن ادامه دارد.
در ایران اما با بقایای تاریخی انگار مشکل داریم و گلی به جمال آن که گفت آرامگاه کورش مقبره سلیمان یا پیغمبری دیگر است تا از گزند مصون بماند و آن که برای تحویل سال چند خط عربی گذاشت تا مردم گمان کنند دعای یکی از بزرگان است و انگ کفر و زندقه به عید نوروز نچسبانند در حالی که هیچ کس نمیداند «حول حالنا الی احسن الحال» را چه کسی گفته است. اما با همین تدبیر باقی ماند و جز پدر مرحوم خانم انسیه و دکتر مهدی خزعلی کسی دنبال حذف عید نوروز نبوده است.
اگر قرار بر آن بود که چیزی را بردارند تنها تاج را باید بعد از انقلاب ضد سلطنتی برمی داشتند نه شیر و خورشید را که شیر آن یادآور «اسدالله» از القاب مولا علی است و خورشید هم آیین ایرانیان در قبل از زرتشت: میتراییسم و اگر هم شیر و خورشیدها را باید برمی داشتند به عدل مظفر دیگر چه کار داشتند؟
ذهنیت ابتدای انقلاب تصور می کرد «عدل علی» باید جای گزین «عدل مظفر» شود ولی مظفرالدین شاه هم شیعۀ مرتضی علی بود و مراد از عدل مظفر چنان که گفته شد نسبت عدالت و دادگری به او مثل انوشیروان دادگر نبود. بلکه مجموع حروف این دو کلمه میشود 1324 که تاریخ فرمان مشروطه به هجری قمری است.
این لوح را اما کاش در مجلس ششم یا مجلس امید ( دوره دهم) برمیگرداندند مثل کار شورای شهر قبلی که نام دکتر محمد مصدق را دوباره بر سر خیابانی گذاشت و هر چند نام او بر بزرگ ترین خیابان ایران با طول 26 کیلومتر و جای گزین پهلوی کجا و به جای خیابان فرعی نفت کجا اما به هر رو تابوی 36 ساله شکست و دست کم هر روز روزنامه اطلاعات نام صدق در شناسنامه می آید.
جا دارد آقای قالیباف هم هر گاه از لایحه حجاب خلاص شد (که فعلا قرار شده به کمیسیون مشترک ببرند تا مردم همیشه در صحنه ندانند چه آشی می خواهند بپزند) دستور دهند تابلوی عدل مظفر در جای مناسبی قرار داده شود.
شاید مخاطب این متن که کلافه از گرما وقطع برق و خلف وعدهها و گرانی سرسام آور انتظار مواجهه با مطلبی را دارد که قدری به او آرامش خاطر بدهد بگوید آخر یک تابلو یا نشان اهمیت سخن پردازی دارد؟
بله، دارد. چون یک نماد و یک نشان وقتی در رژیم پهلوی که به قاجار بد وبیراه می گفتند به آن کار نداشتند زشت است که در عصر جمهوری اسلامی با نشان مشروطه بی مهری کنند.
هر چند که با راه پیمایی شبانه اخیر در سالگرد اعدام مخالف مشروطه و با تصاویر شیخ فضل الله نوری شاید هم جای آن در موزۀ کتابخانه مجلس امنتر باشد!/م.خ