صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۰۱۰۹۱
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۸ - ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - 02 August 2023

10 فقره تأسف به خاطر نوع نگاه امام جمعه اصفهان به زنان/ سلب و لغو فقط در صلاحیت قاضی است

این یادداشت در نقد سخنان امام جمعه اصفهان دربارۀ توصیه به بازگشت گشت ارشاد نیست چون بارها توضیح داده شده قرار نیست آن گشت بازگردد و شیوه دیگری در نظر دارند یا حداقل تا سالگرد مهسا چنین است. بلکه برای 10 فقره ابراز تأسف است

 عصر ایران- امام جمعه اصفهان خواستار بازگشت گشت ارشاد شده و گفته «باید با قدرت کارشان را شروع کنند». آقای طباطبایی‌نژاد که عضو مجلس خبرگان هم هست با جریمهٔ پولی به خاطر پوشش مخالفت کرده چون «حمل بر جبران کسری بودجه می‌شود». او به جای آن خواستار لغو مجوز کسب و کارهایی شده که زن و مرد کنار هم کار می‌کنند.


این یادداشت در نقد سخنان امام جمعه اصفهان دربارۀ توصیه به بازگشت گشت ارشاد نیست چون بارها توضیح داده شده قرار نیست آن گشت بازگردد و شیوه دیگری در نظر دارند یا حداقل تا سالگرد مهسا چنین است. بلکه برای 10 فقره ابراز تأسف است:


اول این که نشان می دهد جناب ایشان اخبار را دنبال نمی کند که اگر چنین بود می دانست آقای رییس جمهور چه دستوری درباره سکوی طاقچه داد و گفت عمل افراد را به کسب و کار ربط ندهید. 


تأسف دوم این که یک روحانی شیعه آن قدر به دولت و پلیس احساس پشت‌گرمی کند که دیگر از خدا و پیامبر مایه نگذارد و تنها با پلیس و دولت بترساند.


تأسف سوم به این خاطر که در طول تاریخ نزدیک ترین رابطه با معممین را کاسبان و بازاریان داشته‌اند و حالا یک آقای روحانی آنها را تهدید می کند. 


حال آن که همین کاسبان و بازاریان بودند که در طول قرون خمس و زکات خود را به روحانیون می پرداختند و شرط محرمیت برای کسب و کار مرد در کنار زن در حالی است که پیامبر اسلام برای زنی کارهای تجاری انجام می داد که بعدتر به او محرم شد و خود خدیجه بود که از محمد امین و خوش خلق و زیباروی خواستگاری کرد.


چهارم از این جهت که از روحانیون انتظار می رود با مبانی حقوقی سخن بگویند. دستگاهی که مجوز می دهد دولت است اما آن که می‌تواند پس بگیرد دولت نیست. بلکه دادگاه و حکم قضایی است. جای بسی تا‌‌سف است که فردی در این لباس و با این سن امری چنین بدیهی را نداند. ازدواج در دفتر ثبت می شود ولی طلاق نیاز به حکم دارد و این گونه نیست که همان که امری را دایر کرده بتواند پس بگیرد.


مثلا وزارت صنعت و معدن و تجارت پروانهٔ احداث و راه اندازی کارخانه‌ای را صادر می کند. فرد یا شرکت به استناد آن زمین می‌خرد و وام می‌گیرد و ده ها وصدها میلیارد سرمایه‌گذاری می کند و ده ها یا صدها نیرو استخدام می کند و قس علی هذا. همان اداره صنایع اما نمی تواند بگوید خودم جواز دادم خودم هم لغو می کنم چون ماجرا دیگر تنها مجوز نیست و منافعی بر آن مترتب شده و تنها در صلاحیت قاضی است. امری به این وضوح را حجت الاسلام طباطبایی نژاد نمی‌داند؟


پنجمین تأسف به خاطر آن است که لحن روحانیون نسبت به مردم روز به روز تحکم‌آمیز تر می‌شود و همین در مردم خشمی را انباشته می‌سازد که اگر سرریز کند نه از تاک، نشان مانَد و نه از تاک‌نشان. 


قرآن کریم به تأمل و دقت در شتر - نماد کین توزی پس از صبر و تحمل - توصیه کرده  و شاعر معاصر (خانم سیمین بهبهانی -که چند روز دیگر سالگرد درگذشت اوست-) به زیبایی به شعر برگردانده است: و نگاه کن به شتر، آری/ که چگونه ساخته شد باری.


غرض موضوع تبدیل صبر زیاد به کینه است چندان که  در همین شعر 4 بیت آخر بسیار قابل تأمل است:

که جنون برآمده با صبرش

نرود سبک به گران باری


که ز صبر، کینه به بار آید
که ز کینه زخم شود، کاری


و نگاه کن به کین‌توزی
رگ ساربان زده با دندان


ز سراب حوصله تنگ آمد
و نگاه کن به شتر، آری


  نه از زبان بانوی شاعر که اگر به فرض دیداری رخ می‌داد حجاب او مطلوب جناب طباطبایی‌نژاد نبود بلکه از زبان قرآن کریم -که روحانیون به قاعده باید با آن انیس و مونس باشند- اما می‌توان گفت: و نگاه کن به شتر، آری... 


  تاسف ششم به خاطر آن که یک روحانی در این سطح این همه دغدغه پوشش زنان را دارد ولی دریغا غم درد و رنج مردمان به خاطر معیشت و هزار گرفتاری دیگر. آیا این به خاطر آن نیست که دیگر با مردمان نمی‌جوشند و بیشتر در منابر دیده می‌شوند تا در معابر؟


  چرا مثل سابق در کوی و برزن پوشندگان این لباس را نمی بینیم؟  شاید علت این باشد که هنگام خرید لباس روحانیت نمی‌پوشند یا خود خرید نمی کنند یا نسبت جمعیت روحانیون به کل مردم ایران یک در صد است ( ۸۵۰ هزار نفر به نسبت ۸۵ میلیون نفر) ولی آخر آن یک درصد را هم نمی‌بینی. این یعنی با متن و بطن جامعه ارتباط سابق را ندارند. اگر داشتند این قدر از طرف پلیس و دولت حرف نمی زدند. سمت جامعه می‌ایستادند.


  تأسف هفتم: ایشان نیک می داند همواره امکان سوء استفاده نزد جمعی که اول اقدام می کنند و بعد فکر می کنند وجود دارد و خاطره اتفاقاتی در سال 93 در اذهان هست و به این خاطر کمی باید دست به عصاتر باشند.


  هشتمین نکته این که درست ساعاتی قبل از سخنان او رییس مجلس شورای اسلامی که نه لیبرال است نه نقطه مقابل امام جمعه به صراحت گفت مرد و زن کار می کنند و از عهده اجاره خانه بر نمی آیند. با این وصف کار نکنند؟


  نهمین وجه تأسف این که همین دو سه روز قبل در همین تارنما نوشتیم که اوایل انقلاب با کمونیست ها مسابقه گذاشتیم حالا با طالبان کورس نگذاریم و انگار برخی راستی راستی با طالبان کورس می گذارند. در حالی که جامعه افغانستان سنتی است و طالبان در 50 درصد جامعه و در میان پشتون ها نفوذ دارد. جامعه ایران اما مدرن است. 61 درصد داوطلبان کنکور امسال دختر بودند و چند روز قبل دختران ایران در وزنه برداری مدال آوردند و قرار است در همان اصفهان درهای ورزشگاه را به روی دختران و زنان باز کنند. در کدام حال و هواست امام جمعه؟


  سر این رشته دراز شد و حوصلۀ خودم و شما سر رفت. پس بگذارید با تأسف دهم ختم کنم. 


  نسل امروز تحت این القائات به اسلاف آقای طباطبایی نژاد هم بد بین می شود. اما در این شهر امام جمعه ای به نام سید جلال الدین طاهری هم بوده که نیاز نبوده حکم از امام بگیرد چون پیش از انقلاب هم نماز جمعه اقامه می کرده است. در نماز جمعه تهران و در دهه 60 گاهی از این حرف ها زده می شد اما از زبان طاهری نه./م.خ 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200