هاشم مردی 40ساله است که به جرم سرقت از 10 خانه بازداشتش کردهاند.
هاشم که میداند باید مدت زیادی در زندان باشد، برای اعتمادآنلاین از زندگیاش میگوید:
*چرا سرقت کردی؟
میخواستم پول بیشتری به دست بیاورم و زندگیام را خوب کنم؟
*شغلت چه بود؟
مکانیک بودم.
*درآمد مکانیکی کفاف نمیداد؟
من از خودم مغازه نداشتم به همین خاطر کفاف نمیداد. کارگر بودم و کار میکردم. زن و بچه داشتم. خرجم درنمیآمد.
*چند فرزند داری؟
دو بچه دارم.
*تا قبل از دزدی چطور روزگار میگذراندی؟
به سختی. من مستاجر هستم، برای اینکه بتوانم خرجی بچههایم را دربیاورم شبانهروز کار میکردم. وقتی تصمیم به سرقت گرفتم که دیگر فکرم به جایی نمیرسید و صاحبکارم من را اخراج کرده بود.
*چرا اخراج شدی؟
گفت نیرو لازم ندارم. من هم مدتی سعی کردم کار پیدا کنم. نشد، با یکی از رفقا رفتیم دزدی.
*همسرت میداند؟
بله میداند. حالا که بازداشت شدهام فهمیده. قبلش به او نگفته بودم. داشتم پول جمع میکردم برایش خانه بخرم، او هم خوشحال بود نمیدانست این پول از کجا میآید.
*حالا که فهمیده نظرش چیست؟
خیلی ناراحت است. تصمیم گرفت طلاق بگیرد اما عمویم نگذاشت.
*عمویت چه نسبتی با همسرت دارد؟
من و همسرم دخترعمو و پسرعمو هستیم. عمویم پدر اوست.
*خانواده خودت چه نظری دارند؟
من پدر و مادر ندارم. من را عمویم بزرگ کرده است، وقتی فهمید چهکار کردهام خیلی ناراحت شد اما تنهایم نگذاشت.
*میدانی با توجه به اینکه 10 فقره سرقت منزل داری حکم سنگینی خواهی گرفت؟
بله. یک وکیل هم همین موضوع را گفته است اما عمویم قول داده کمکم کند. امیدوارم بتواند حکم را کم کند. او دنبال رضایت است.