صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۹۷۲۴۳
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۱۸ تير ۱۴۰۲ - 09 July 2023
بازخوانی تفصیلی واقعه کوی دانشگاه تهران/ بازنشر با ویراست تازه

رییسی، تاج زاده و وحیدی در کمیته تحقیق 18 تیر/ 18 برش در 24‌مین سالگرد

به جز علی ربیعی مسؤول کمیته این سه نام جلب توجه می‌کند: ابراهيم ریيسی (رییس سازمان بازرسی كل كشور)، احمد وحيدی (‌‌ریيس اداره اطلاعات سپاه )و مصطفی تاج‌زاده (معاون سیاسی وزارت کشور).

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 18 تیر 1402 بیست و چهارمین سال‌گرد واقعۀ 18 تیر در کوی دانشگاه تهران در سال 1378 است که جدای خود این روز سبب شد 5 روز پیاپی پس از آن نیز تهران التهاباتی بی‌سابقه را در تاریخ بعد از انقلاب، تجربه کند.آنچه در ادامه می آید ویراستی تازه از روایت دو سال قبل است. هر چند همچنان می توان بر آنها تامل کرد. در بخش مربوط به کمیته تحقیق چهار نام اکنون بیشتر جلب توجه می کند:

  اولی ابراهیم رییسی که اکنون و در ۱۴۰۲ رییس جمهوری است و ۲۴ سال قبل به عنوان رییس سازمان بازرسی کل کشور عضو کمیته بود. دومی مصطفی تاج‌زاده که در آن زمان معاون سیاسی وزارت کشور بود و ۲۳ سال بعد از ۱۸ تیر ( سال قبل ) و پس از یک دوره طولانی زندان بعد از انتخابات ۸۸ به خاطر آنچه در فضای کلاب هاوس گفته بود دستگیر شد. سومی احمد وحیدی است که اکنون وزیر کشور است و در آن زمان رییس اطلاعات سپاه بود و سال ها بعد در دولت احمدی نژاد وزیر دفاع شد و از ۱۴۰۰ در دولت رییسی وزیر کشور است. چهارمی علی ربیعی مسٰٰوول کمیته که در دولت خاتمی مسوول دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود و در دولت روحانی وزیر کار شد.

۱۸ برش از ۱۸ تیر را با این مقدمه می توان شروع کرد:

  اعتراض محدود و معمول دانشگاهی به توقیف روزنامۀ سلام، از یک سو گروه‌های خودسر را به سودای آن انداخت تا از دانشجویان به سبب نقشی که در جنبش دوم خرداد ایفا کرده بودند انتقام بگیرند و آنان را به سختی گوش‌مالی دهند و از جانب دیگر براندازان را  به این طمع که اعتراض دانشجویی به یک موضوع خاص را متوجه تمامیت ساختار و تحصن را به تظاهرات و راه پیمایی عمومی تبدیل کنند.

  سودا و انتقام‌جویی و میدان‌داریِ خودسران زخم‌خورده از پی‌گیری و افشای قتل‌های زنجیره‌ای در پاییز 77 از یک سو و طمع نیروهای برانداز برای بهره‌جویی از این فرصت و بازی دوگانۀ گروه طبرزدی در این میانه فضا را آشفته کرد.

  دربارۀ 18 تیر 78 و واقعۀ کوی دانشگاه قضاوت‌ها و روایت‌های متفاوت و متضادی وجود دارد و طیفی چنان گسترده را تشکیل می‌دهد که یک سر آن کسانی‌اند که  آن را از همان ابتدا توطئه علیه نظام می‌دانند و از برخورد در روزهای اول و داخل کوی هم دفاع می‌کنند و حرمت نظام را مهم‌تر از حمله به خوابگاه و شکستن وسایل و پرت کردن دانشجویان می‌دانند و سر دیگر طیف هم کسانی‌اند که تا روز آخر را اعتراض دانشجویی قلمداد می‌کنند و بین روزهای اول (18 و 19 و 20 تیر) با روزهای بعد (21 و 22) تفاوت قایل نمی‌شوند.

    با این وصف، بر پایۀ آنچه رسماً منتشر شده می‌توان 18 روایت از 18 تیر ارایه داد:

  1‌. شب 18 تیر 1378 ؛ شروع ماجرا به روایت رسمی شورای عالی امنیت ملی از این قرار است:

   « فردی که اقدام به نوشتن اطلاعیۀ دست‌نویس و نصب آن کرده بود از دانشجویان برای تجمع دعوت می‌کند. نویسندۀ اطلاعیه به اتاق‌های دانشجویان مراجعه و درخواست حضور در تجمع و راهپیمایی را می‌کند.

  از ساعت 22 هستۀ اول شامل حدوداً 15 نفر از دانشجویان همراه با نامبرده سایر دانشجویان را ترغیب و تشویق به راهپیمایی کرده‌اند، این حرکت باتوجه به ویژگی ساختمان شماره 22 کوی دانشگاه (استقرار بیش از 600 نفر دانشجو و دارا بودن بیشترین تمرکز دانشجویی) از این ساختمان آغاز و با شعارهایی از ساکنان ساختمان مذکور می‌خواهند به جمع آنها ملحق شوند.

   در واکنش به این درخواست بعضی از ساکنان امتناع نموده و تعدادی به این افراد می‌پیوندند و به همین ترتیب دانشجویان مذکور از مقابل ساختمان 18، 19 و 21 حرکت کرده و ساکنان آنها را جهت پیوستن به خود ترغیب می‌نمایند. به این شکل در ساعت 30/22 با نزدیک شدن به در اصلی کوی، با شعار «نگهبان در را باز کن» جمعیتی حدود 150 نفر از در کوی خارج شده و مرحله اول ماجرای کوی را شکل دادند.»

   2 . لباس شخصی‌ها؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی از قول بهاءالدین شیخ‌الاسلام سخن‌گوی وقت وزارت کشور گزارش داد:

     «دانشجويان پس از بازگشت به كوی دانشگاه تهران، با حمله تعدادی از افرادی كه لباس شخصی بر تن داشتند و به سمت دانشجويان سنگ پرتاب می‌كردند، روبه‌رو شدند و متعاقب اين مسأله با تحريك شدن برخي ديگر از دانشجويان، تعداد دانشجويان معترض به حدود 500 نفر رسيد كه در اثر درگيری آنان، شيشه‌های ساختمان‌های كوی و تعدادی از خودروهای پارك شده درمحل شكسته شد».

   (نفوذ و نقش آفرینی لباس شخصی‌ها به حدی بوده که مدیر کل وقت کوی دانشگاه در مصاحبه با «امتداد» گفته برای ورود به کوی با تحکم به یک موتور سوار نیروی انتظامی صحبت کرده تا تصور کند او هم از لباس شخصی هاست و ما را به داخل کوی ببرد).

    3‌. گروه های فشار؛ روزنامه همشهری این گونه روایت کرد:

   « آن چند ساعت نيمه شب هجدهم تير كه به ناگهان كشور را با بحراني ساخته دست آشوب‌طلبان مواجه كرده بود، پای همه مقام‌های مسئول را به نوعی به ميدان كشيد. ضابط فرماندار تهران كه در ساعات بروز تهاجم عليه دانشجويان بي‌پناه درمحل حاضر بود از شورای تامين استان تهران برای نيروي انتظامی ابلاغيه‌ای آورده بود كه طي آن نيروي انتظامی موظف شده بود ضمن دور كردن افراد گروه‌های فشار از محل و آزاد كردن تمام دانشجويان بازداشت شده، خود نيز به هيچ‌وجه وارد كوی نشود. ضابط فرمانداری تهران ابلاغيه را خواند، ولی نتوانست  [... ] را متقاعد به پذيرش آن كند.».

4 . روایت دانشگاه تهران؛ روابط عمومی دانشگاه تهران درباره نخستین ساعات وقوع بحران چنین گزارش داد:

   «حدود ساعت 23:30 معاون اداری و مالي كوی به مديركل خوابگا‌ه‌ها (كوهی) اطلاع داد كه تعدادي از دانشجويان در اعتراض به جلوگيری از انتشار روزنامه سلام و مصوبه مجلس دست به تجمع زده و قصد خروج از كوی را دارند كه بلافاصله مدير كوی با انتظامات خوابگاه تماس گرفته و موارد لازم را گوشزد نمود.

  سپس طبق روال معمول به كشيك حراست نيروی انتظامی يوسف‌آباد، وزارت اطلاعات و ستاد خبری نيز اطلاع داد و سپس به كوی حركت نمود. زمانی كه به كوی رسيد، ديد كه دانشجويان بازگشت نموده و عموماً وارد كوی شده‌اند و حدود 40 الي 60 نفر در خارج كوی تجمع نموده‌اند. ايشان می‌گويد: «ضمن صحبت با بچه‌ها متوجه شدم كه دانشجويان تا درب دانشكده فنی رفته و به تقاضای پرسنل انتظامی بازگشته و با ذكر صلوات و شعار «نيروی انتظامی، تشكر تشكر» برنامه ختم شده است.

   در اين لحظه متوجه حضور چندين دستگاه خودروی پليس شدم كه در روبه‌روی كوی توقف می‌نمايند كه بلافاصله به سمت آنها رفته و تذكر دادم كه مسأله تمام شده و اصلاً چرا حضور يافته‌اند و خواهش نمودم صحنه را ترك كنند، چون دانشجويان تحريك خواهند شد كه عموم آنها ضمن موافقت، مرا به صحبت با «حاجي» [سردار ميراحمدی] توصيه نمودند كه در اين حال شخصی با لباس شخصی و دهان و دندان‌های سيم‌كشی شده كه توان چندانی هم برای صحبت‌ نداشت ضمن توهين و اهانت و زدن ضربه به بدن اينجانب به من گفت كه «تو چه‌كاره‌ای؟ برو گمشو» و سرگرم آرايش نيروهاي خود گرديد.

    اينجانب دوباره به سمت او رفتم و ضمن تحمل همه اهانت‌ها به او گفتم مراسم دانشجويان خاتمه يافته. اگر پنج‌دقيقه به من مهلت بدهيد، همه آنها را به اتاق‌هايشان بازخواهم گرداند.  ايشان ضمن اهانت و زدن ضربه‌ای به من گفت: «همه اينها زير سر توست، فردا برايت پرونده‌ای بسازم كه ببينی! فردا تو را بازداشت خواهم كرد. تو را از لحاف بيرون میكشم .خواهی ديد با شما چه میكنم! همۀ اينها كار شما دولتی‌هاست.»

   ... «من كه نااميد شده بودم از او دور شدم. در همین حال دستور حمله به افراد خويش را صادر نمود و در كمال ناباوري اينجانب و دانشجويان، حدود 15 سرباز ضدشورش به دانشجويان حمله نمودند و دانشجويان به داخل هجوم آوردند كه يك‌نفر از سربازان ضدشورش نيز توسط دانشجويان گرفته شد و با وساطت اينجانب، وي به داخل انتظامات هدايت و چون امنيت جانی نداشت باز بلافاصله با هدايت اينجانب و كمك پرسنل انتظامات آزاد شد و پس از اين مرحله بود كه زدوخوردهاي (سنگ‌پرانی) دوطرف شروع شد ...»

   5. بعد از ظهر جمعه؛ گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران دربارۀ روز جمعه 18 تیر از این قرار است:

   « بنا به گفته شاهدان پس از حمله انصار، دانشجويان غيرقابل كنترل شده و هيچ فردی يا گروهی نمی‌توانست آنها را آرام نمايد. در اين اثنا نيروی انتظامی با مراجعه به بيمارستان‌ها قصد خارج كردن مجروحين از بيمارستان‌ها را داشته‌اند كه در مواردی منجر به درگيري‌ با پرسنل بيمارستان شده است. ساعت 16:25 دقيقه طي هماهنگي صورت گرفته با جابر انصاري (يكي از معاونين نيروی انتظامي) مقرر شد براي كاستن از حساسيت دانشجويان، نيروي انتظامي از محوطه دور شده و از ديد دانشجويان خارج شوند، ولي اين كار به‌هيچ‌وجه صورت نگرفت. بعدازظهر روز جمعه حدود ساعت 20 با حضور وزيران علوم، بهداشت و كشور تا لحظاتی فضا آرام شد ولی دانشجويان سخنان وزيركشور را قانع‌كننده ندانسته و بحران فروكش ننمود.»

     6. تنها کشته؛ در بیانیه رسمی شورای عالی امنیت ملی تصریح شد:

  « تنها فردی كه در حادثه تهاجم به كوی جان خود را از دست داد افسر وظيفه مرحوم عزت ابراهيم‌نژاد اهل پلدختر بود. نامبرده روزهای تعطيل را در خوابگاه دانشجويی و در كنار دوستان خود می‌گذرانده است.».

  7. کارگروه ویژه و گروه فشار؛ شورای عالی امنیت ملی روز شنبه 19 تیر از تشکیل یک «کارگروه ویژه برای بررسی همه‌جانبه و رسیدگی دقیق به ابعاد، عوامل و علل پیدا و پنهان حادثه و برخورد قاطع با گروه‌های فشار که با حرکت‌های غیرقانونی خود منشأ مشکلات فراوانی هستند» خبر داد.  برای اولین بار یک نهاد رسمی در این سطح اصطلاح «گروه فشار» را به کار می‌برد.

  منظور از گروه فشار، لباس شخصی‌ها بودند و جالب این که سردار نظری فرمانده انتظامی تهران که در زمستان همان سال محاکمه شد در دفاع از عملکرد پلیس، مهم‌ترین عامل تحریک کننده را لباس شخصی‌ها دانست و گفت:

«اين افراد نيز سوابق كيفری دارند و در بين لباس‌شخصی‌ها و مراجع قضايی شناخته شده‌اند. من اسامي لباس‌شخصی‌ها را در شورای عالی امنيت ملي، شورای تأمين استان و وزارت‌كشور اعلام كرده‌ام و رسماً براي تشكيل پرونده به قوه‌قضاييه داده‌ام».

   8. رییسی،تاج‌زاده و وحیدی در کمیتۀ تحقیق؛ روز یک‌شنبه 20 تیر 78 کمیتۀ تحقیق، تشکیل شد. در گزارش شورای عالی امنیت ملی یک بخش هم به این کمیته اختصاص یافت:

  «1. آقايان ابراهيم رئيسی، رئيس سازمان بازرسی كل كشور 2. مرتضی رضايی، رئيس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 3. عباسعلی فراتی، دادستان دادسرای نظامی استان تهران 4. احمد وحيدی، رئيس اداره اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 5. غلامرضا ظريفيان، نمايندۀ وزير فرهنگ و آموزش عالي 6. مصطفی تاج‌زاده و غلامحسين بلنديان (به تناسب موضوع) از وزارت كشور 7- جمال شفيعی، نماينده وزارت اطلاعات.

  اين كميته با مسئوليت علی ربيعی عضو دبير خانه شورای عالی امنيت ملی در محل دبيرخانه مستقر شد.»

  9. منصفانه یا نادقیق؛ گزارش شورای عالی امنیت ملی با اتکا به کمیته تحقیق منتشر شد. با این که رییس جمهور خاتمی این گزارش را «حاصل تحقیقات منصفانه، محققانه و محتاطانه و باتوجه به صدها سند و گزارش و تصویر و گفت‌وگو با شاهدان و مطلعان» توصیف کرد اما آیت‌الله جنتی در خطبه‌های نمازجمعه گفت: «قضاوت‌های کمیته تحقیق در زمینۀ حادثۀ کوی دانشگاه خیلی هم دقیق نیست و حتی برخی از اعضای آن می‌گویند، از محتوای آن اطلاع نداشته‌ایم یا قبل از تایید نهایی ما منتشر شده است.»

  10. گزارش رسمی؛ در گزارش رسمی شورای عالی امنیت ملی آمده بود:

   بعد از حضور جانشين منطقه مركزي ناحيه تهران بزرگ و رفتارهاي غيرمدبرانه ايشان، درگيري‌ها، به طور پلكاني رو به اوج نهاده است. در اين ميان به نظر مي‌رسد تعدادي از افراد كه مايل به خاتمه اين وضعيت نبوده‌اند از اين فضا استفاده نموده و بر شدت آن افزوده‌اند.

  - برخوردهاي نامناسب نيروهاي انتظامي از يكسو، عصبانيت دانشجويان و اقدام به فحاشي نسبت به پرسنل ناجا و پاسخ متقابل از سوي نيروهاي شخصي و بازداشت موقت يكي از سربازان توسط دانشجويان از سوي ديگر، بر التهاب و عصبانيت طرفين بخصوص ناجا افزوده و زمينه را براي تصميمات غيرمدبرانه فراهم مي‌سازد.

   - به اعتقاد اعضاي جلسه نحوه اظهارات افراد مسئول، به خصوص مسئولان ذي‌ربط، در اين گونه ناآرامي‌ها، به ويژه در آن شرايط خاص، مي‌بايست حساب شده و دقيق بوده و به نوعي ابراز نگردد كه باعث تحريك احساسات شود.

   - نتايج تحقيقات نشان مي‌دهد كه جانشين منطقه مركزي ناحيه تهران بزرگ با توجه به وجود آثار عصبانيت در رفتار ايشان، فاقد تدابير لازم در حل ماجرا بوده و بي‌تدبيري‌هاي نامبرده موجب انعقاد نطفه ناآرامي گرديده است. همچنين به نظر مي‌رسد عدم رعايت دستورالعمل‌هاي موجود در اينگونه موارد و رفتار متناسب با سلايق ازجمله علل به وجودآورنده حادثه كوي بوده است.

   - حضور برخي از افراد شخصي به عنوان گروه فشار از قبيل (...) در اين مقطع محرز بوده و حضور اين افراد در تشديد درگيري‌ها مؤثر بوده است.

  11. دوشنبه و تغییر فضا؛ از روز دوشنبه فضا تغییر می‌کند. از یک طرف دانشجویان در محوطه کوی خواستار رسیدگی به ماجراهای 18 و 19 تیر بودند و از سوی دیگر گروه‌هایی در سطح شهر از مرز تقسیم‌بندی‌های اصلاح‌طلب – محافظه‌کار خارج می‌شوند.

   خاتمی که استعفای دکتر مصطفی معین وزیر علوم را که آن زمان «فرهنگ و آموزش عالی» نام داشت نپذیرفته بود در دیدار او و معاونان وزارت علوم «حوادث كوي را از تلخ‌ترين وقايع نظام جمهوری اسلامی دانست و ضمن تاكيد بر اهميت وفاق ايجادشده در سطح كشور در محكوم دانستن حوادث كوي، كنترل احساسات برانگيخته شده توسط دانشجويان را نشانه منطقی بودن جنبش دانشجويي كشور دانست و با اشاره به مقاصد مخالفان نظام كه يا بر اساس ناداني و جهالت دشمني مي‌ورزند و يا كساني هستندكه پيشرفت اين مملكت را نمي‌خواهند، گفت: تنها اقدامي كه ما را از افتادن در دامی خطرناك نجات می ‌دهد، هشياری و تشخيص منافع اصلی و پرهيز از افتادن در دامان هيجانات زودگذر است.» فضا کاملا تغییر کرده بود و روز 21 تیر تظاهرات پراکنده‌ای انجام شد.

   12. محوطۀ دانشگاه تهران؛ روزنامه همشهری در صفحه دوم روزنامه 22 تیر نوشت:

   «نيروهاي يگان ويژه كه به اسلحه گرم، گاز اشك‌آور و باتوم مجهز بودند با شليك تيرهاي هوايي و پرتاب گاز اشك‌آور سعي كردند تظاهركنندگان را متفرق كنند. برخورد نيروهاي يگان ويژه با دانشجويان و تظاهركنندگان كه به دستگيري گروهي از آنان منجر شد به ايجاد موج جديدي از مخالفت در دانشجويان انجاميد و گروهي كه مجدداً با برگشت به دانشگاه تهران در محل مسجد و داخل محوطه دانشگاه اجتماع كرده بودند با سردادن شعارهايي عليه نيروي انتظامي، دو روزنامه عصر و خشونت‌طلبان، خواستار حمايت مردم شدند.

   اين راهپيمايي به مقصد ميدان ولي‌عصر در شرايطي آغاز شد كه دانشجويان مستقر در محوطه داخلي دانشگاه تهران همچنان بر تداوم تجمع در داخل دانشگاه تاكيد داشتند و راهپيمايي بدون مجوز وزارت كشور در سطح شهر را غيرقانونی مي‌دانستند.»

   13. سخنان رهبری روز 21 تیر؛ آیت‌الله خامنه‌ای روز 21 تیر در دیدار دانشجویان گفتند:

   «... حمله به منزل و ماوا و مسكن يك جمعی،به خصوص در شب يا در هنگام نماز جماعت به هيچ‌وجه در نظام اسلامی قابل قبول نيست. جوانان اين كشور _ چه دانشجويان و چه غيردانشجويان _ فرزندان من هستند و هرگونه چيزی كه براي اين مجموعه‌ها مايه اضطراب و ناراحتي و اشتباه در فهم باشد، براي من بسيار سخت و سنگين است. هركسی بوده، فرق نمی كند، چه در لباس نيروی انتظامی، چه در غير آن.

   كساني كه در نظام جمهوری اسلامی تخلف می‌كنند، بايد با آنان برخورد بشود، اما كسی كه تخلفي نكرده است، كسی كه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محيط جوان دانشجويی، كار بسيار خطا و ناروايی نسبت به او انجام گرفته است. اين كه صد نفر يا دويست نفر از كوي دانشگاه خارج شدند و حرف‌هايی زدند و شعارهايي دادند، بهانه و مجوزی نمی‌شود برای اينكه كسانی در هر لباس و يا هر نامی، وارد آن محيط بشوند و كارهای ناروايی انجام بدهند.»
...
   « وقتي هيجانات كور، پا وسط بگذارند، دشمن فورا استفاده خواهد كرد. بارها گفته‌ام، باز هم تكرار می ‌كنم، من معتقدم كه جوان مملكت بايستی در همه ميدان‌ها حضور و آمادگی داشته باشد، منتها با انضباط. اين گونه حركاتی كه ملاحظه شد كساني به دانشگاه حمله كنند، ناشي از بی‌انضباطی است. با هر نامی انجام بگيرد، غلط و محكوم است. اگر با نام دفاع از دين هم انجام بگيرد، غلط است، اگر با نام دفاع از ولايت هم انجام بگيرد، غلط است. مگر من بارها نگفته‌ام كه در اجتماعات كساني كه مخالفند، هيچ‌كس نبايد رفتار خشونت‌آميز داشته باشد، چون اين، دشمن را خوشحال می‌كند. بارها ما اين حرف‌ را گفتيم، چرا گوش نكردند؟!

   چرا گوش نمي‌كنند؟! حتي اگر يك چيزي كه خون شما را به جوش مي‌آورد، مثلا فرض كنيد اهانت به رهبری كرده‌اند، باز هم بايد صبر و سكوت كنيد. اگر عكس من را هم آتش زدند ويا پاره كردند، بايد سكوت كنيد. نيرويتان را براي آن روزی كه كشور به آن نيازمند است، براي آن روزي كه نيروي جواني و مومن و حزب‌اللهي بايد در مقابله با دشمن بايستد، حفظ كنيد، والا حالا فرض كنيد يك جوان، يا يك دانشجوی فريب‌خورده‌ای هم حرفي زد و كاری كرد، چه اشكالی دارد؟ من از او صرف نظر می ‌كنم.»


  14. نامۀ فرماندهان به خاتمی؛ با این که تصور می‌شد با سخنان رهبری دیگران تمام نگاه‌ها را متوجه جریانات خارج از نظام می‌کنند 24 فرمانده سابق و شاغل در سپاه نامه سرگشاده‌ای به سیدمحمد خاتمی منتشر کردند که در آن ضمن تاکید بر این که «حمله به کوی دانشگاه امری ناپسند و بد و زشت بود» تصریح شد:

  «جناب آقاي رئيس‌جمهور، امروز وقتي چهره رهبر معظم انقلاب را ديديم مرگ خودمان را از خداوند طلب كرديم چون كه كتف‌هايمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو بايد ناظر پژمرده شدن نهالی باشيم كه حاصل 14 قرن سيلی و زجر شيعه و اسلام است...

  جناب آقاي رئيس‌جمهور، اگر امروز تصميم انقلابي نگيريد و رسالت اسلامي و ملي خودتان را عمل نكنيد، فردا آن قدر دير و غيرقابل جبران است كه قابل تصور نيست.

  در پايان با كمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام می‌داريم كاسۀ صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسيدگی، بر خود جايز نمی‌دانيم».

  در میان امضاها نام این سرداران دیده می‌شد: «غلامعلی رشيد، عزيز جعفری، و محمدباقرقالباف.»

   15. پیام رهبری دربارۀ وقایع دو روز؛ رییس جمهوری اتفاقات دوشنبه و سه‌شنبه را با جمعه و شنبه متفاوت توصیف دانست. هم شعارها و خواست ها تغییر کرده بود و هم گروه های دیگر وارد صحنه شده بودند. در این فضا آیت‌الله خامنه‌ای پیامی صادر کردند که ناظر به اتفاقات آن دو روز بود و نه 18 و 19 و20 تیر:

   «ملت رشيد و غيور ايران! مردم عزيز تهران، دو روز است كه جمعي از اشرار با كمك و همراهی برخي از گروهك‌های سياسي ورشكسته و با تشويق و پشتيبانی دشمنان خارجی در سطح تهران، به فساد و تخريب اموال و ارعاب و عربده‌ جويي پرداخته و موجب سلب امنيت و آسايش مردم شده‌اند.

   دشمنان زبون و حقير اسلام و انقلاب گمان كرده‌اند انقلاب و مردم مومن و انقلابي به آنان اجازه خواهند داد كه با فتنه‌انگيزی خود، راه سلطه امريكای جنايتكار را بر ميهن عزيز ما هموار كنند. گروهك‌هاي وابسته و معاند، طبق تحليل اربابان و معلمان خود گمان كرده‌اند مردم ايران از اسلام و انقلاب دست برداشته‌اند و به خيال باطل خود مي‌خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگيرند، ولي غافل از اين‌كه ملت مومن و شجاع و هوشيار به آنان و اربابان و پشتيبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامي، آنان را به‌شدت منكوب خواهد كرد».

   16. دعوت سازمان تبلیغات اسلامی؛ به دنبال این پیام سازمان تبلیغات اسلامی دعوت به راه‌پیمایی کرد:

   «اظهارات دردمندانه و هشداردهنده مقام معظم رهبري موجي از خروش انقلابي در اقشار مختلف جامعه پديد آورد كه آمادگي خود را جهت محكوم ساختن توطئه، اعلام و انزجار و تنفر از حركت‌هاي موذيانه عوامل نفوذي و پشتيباني مقام معظم‌له و رياست محترم جمهوري پيرامون تلاش براي ايجاد آرامش و امنيت اعلام كنند. بر اساس اين دعوت قرار شد روز چهارشنبه 23 تير ساعت 10 صبح دانشگاه تهران پذيراي حضور شركت‌كنندگان در راهپيمايي «لبيك به مقام معظم رهبری و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی» باشد.

   سخنران راه‌پیمایی 23 تیر 78 حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که گفت: «اين حوادث درس بزرگي براي همه جناح‌ها و گروه‌ها بود و به ما نشان داد كه قواعد بازي را اول بايد بياموزيم و بدون آشنايی به قواعد بازی ورود در صحنه رقابت‌هاي سياسی ممكن است خطرات جبران‌ناپذيری را برای ما به وجود آورد.»

   روز بعد – 24 تیر- هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «لازم نبود در اين موقع همه‌چيز با مردم در ميان گذاشته شود و كم كم همه چيز درك مي‌شود، فعلاً اين فتنه و آتش خاموش شد.

    شايد درس ديگري كه از اين حوادث گرفته شود، اين است كه جريان‌های سياسي ظرفيت خودشان را بفهمند، لقمه‌های بيشتر از دهان‌شان برندارند و در حدی كه ظرفيت‌شان هست وارد مسائل كشور بشوند. كارهای خيلی بزرگ را با يك عده جوان هرچند خوش‌نيت و خوب و علاقه‌مند نمی‌شود انجام داد

    17. تاوان افشای قتل‌های زنجیره‌ای؛ 12 روز بعد - 5 مرداد 1378 رییس جمهوری (سید محمد خاتمی) در همدان گفت:

   «دشمنان تلاش كردند تا بگويند دانشگاه در مقابل نظام، حوزه و اسلام قرار دارد. تلاش كردند تا دين را مقابل آزادی قرار دهند، تلاش كردند تا اين مسأله را القا كنند كه امنيت با آزادی سازگار نيست، در حالی كه براي اين كه امنيت داشته باشيم بايد آزادی را قبول كنيم. در داخل و خارج برای ايجاد اين توهم تلاش می‌شود كه ميان سران نظام و رأس نظام اختلاف وجود دارد. هيچ وقت اختلاف وجود نداشته و من می‌گويم كه دولت و رييس‌جمهوری هماهنگی كامل با رهبر معظم دارند و اجراكنندۀ نظرات ايشان هستند.

   به‌عنوان نمونه عرض كنم كه آن جريان خطرناك و منحرف كه در درون وزارت اطلاعات كشف شد و رييس‌جمهوری تصميم گرفت تا قاطعانه با آن برخورد كند، بيشترين تأكيد از سوي مقام معظم رهبری بود كه فرمودند قضيه تا آخر پی‌گيری شود كه اگر اين حمايت‌ها نبود، امروز با مصيبت‌هايی مواجه میشديم. امروز هم برخورد با آن قضيه از مهم‌ترين اولويت‌های دولت است و به اميد خداوند و با تأييدات رهبر معظم انقلاب و حمايت شما مردم تا پيدا كردن آخرين ريشه‌های فساد و قطع كردن آن پيش خواهيم رفت.

   خوش‌بختانه اين فساد توسط وزارت غيور اطلاعات كشف شد و با همكاری قوه قضاييه تا حصول نتيجه پی‌گيری خواهد شد. از پيش می‌دانستم كه كشف اين جريان تاوان سنگينی دارد و بنده متنظر بحران‌آفرينی‌ها بوده و هستم، اما با خدای خود و شما ملت پيمان مي‌بندم تا كشف و دفع آن عامل فساد پيش خواهيم رفت. آن كشف آن‌قدر بزرگ بود كه به دادن اين تاوان‌ها می‌ارزيد... حمله به كوی دانشگاه از جناياتی بود كه قلب همه را از مقام معظم رهبری تا علما و ملت ايران به درد آورد.»

   18. برکناری فرهاد نظری و محاکمه و تبرئۀ او؛ روز سوم شهریور سردار مرتضی طلايی به عنوان فرمانده جديد انتظامي تهران و به جای فرهاد نظری معرفی شد و آغاز به كار كرد و جلسات 15 گانۀ محاكمات قضايی پرسنل متهم نيروی انتظامی و فرمانده آنان برگزار و با حكم تبرئه فرمانده و افراد تحت مسئولیت وی و محكوم شدن دو سرباز خاتمه يافت.

   سردار فرهاد نظری و 17 متهم ديگر - كه همه پرسنل نيروی انتظامی بودند - از اتهامات وارده تبرئه شدند و تنها فرهاد ارجمندی متهم رديف سوم به اتهام لغو دستور به دوسال حبس و ستوان اُروجعلی ببرزاده متهم رديف پنجم به اتهام سرقت ماشين ريش‌تراش به 6 ماه حبس و پرداخت يك‌ميليون ريال جزای نقدی محكوم شدند. ( در سال ۹۷ برخی رسانه‌ها خبر دادند او به درجه سرهنگی رسید و مدتی رییس یک کلانتری هم شد).

  سردار فرهاد نظری درحالی حكم تبرئه دريافت كرد كه در يكی از جلسات دادگاه (240 روز پس از واقعه كوی) و در مقام متهم رديف اول پرونده در مقام دفاع از خود گفته بود: «گردن من در مقابل قانون از مو باريك‌تر است و من طناب دار را بر گردن می‌اندازم و بر آن بوسه می‌زنم، ولي حاضر نيستم ببينم به دانشگاه يا نيروی انتظامی اهانت شود.»

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۴:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
حالا بگی 78 دانشجوها شلوغ کردن و ریختن این بلا رو سرشون آوردن، سال 88 بعد از انتخابات کسی چندان شلوغی هنوز نکرده بود که فکر کنم 24 خرداد بود ریختن دوباره توی کوی دانشگاه و همه درها و پنجره ها رو شکستن و بچه ها رو کتک زدن، آب از آب تکون نخورد!
ناشناس
۱۲:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
و اینگونه بود که سرخوردگی عجیبی در بین تحصیلکردگان شروع به رشد کرد (قابل قیاس با جنس سرخوردگی پس از کودتای ۲۸ مرداد) و برای اولین بار در تاریخ معاصر، شروع مهاجرت دائمی فوج عظیمی از نخبگان دانشگاهی کلید خورد...
ناشناس
۱۲:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
نام آن نفر مهم است که به جایش سه نقطه گذاشته اید...
عصر ایران

در گزارش اصلی هم سه نقطه گذاشته شده البته چهره مشهوری است هر چند از آن وادی خارج شده

ناشناس
۱۱:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۸
چقدر غم انگیز و پر هزینه
تعداد کاراکترهای مجاز:1200