روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: فکر میکنید بهشتی را چرا در اولین سالهای عمر نظام جمهوری اسلامی به شهادت رساندند؟
پاسخ این است که چون میدانستند او قدرت شناخت «دزدان با چراغ» را داشت و از این اراده و عزم قاطع نیز برخوردار بود که در برابر تمام دزدان و راهزنان اعم از راهزنان عقیده و دزدان انواع کالاهای مادی و معنوی بایستد. همین ایستادگی بود که دشمنان ملت ایران را به حذف بهشتی مصمم کرد و بعد از ترور شخصیت، او را در اوج مظلومیت به شهادت رساندند.
دشمنان، با حذف بهشتی جنایت بزرگی مرتکب شدند و خیانت بزرگی به ملت ایران کردند ولی در این واقعیت نمیتوان تردید کرد که آنها تشخیص درستی از او داشتند و میدانستند که اگر او را حذف نکنند نظام جمهوری اسلامی به اهداف خود میرسد و مردم ایران همواره با عشق و علاقه قلبی از این نظام حمایت خواهند کرد.
اگر بهشتی میماند، قوه قضائیه به درستی خانه عدالت بود. اگر بهشتی میماند، مجلس خانه واقعی ملت بود. اگر بهشتی میماند، مدیریت قدرتمند و سالم و صالح بر کشور سایه میافکند و حکمرانی بر مبنای تعالیم اسلام این کشور را به صلاح و سداد رهنمون میشد.
چه کسی میتواند این واقعیت را انکار کند که در میان دولتمردان و حکمرانان ما تعداد زیادی تشنه قدرت وجود دارند؟ اینهمه جنگ قدرت که در میان حکمرانان جریان دارد، اگر نشانه روشن تشنگی قدرت نیست، پس چیست؟ بنابراین، ما اکنون به جای یک طاغوت، چند طاغوت داریم که برای تصاحب قدرت به جان همدیگر میافتند و آن دسته از قدرت طلبان که پیروز میشوند و به قدرت میرسند، برای سیر کردن اشتهای قدرت خود به جان مردم میافتند.
این که میبینیم به قدرت رسیدگانمان، اسیر القاب و درود و تعریف و تمجید هستند و از انتقاد به شدت هراس دارند، نشانه وجود همین روحیه طاغوتی در آنهاست.
شهید بهشتی میگفت: «اگر آدم اسیر درود شد، مشرک شده است. این، شرک است. این، یک نوع دنیاپرستی است. ما باید در راه خدا باشیم ولو مرگ بر ما بگویند. مرگ بر بهشتی من را ناراحت نکند که بهشتی هستم و درود بر بهشتی من را خوشحال نکند.»