کیفیت پایین
کیفیت خوب
عصر ایران؛ حسن ظهوری و مجتبی گهستونی _ امروزیعنی ۴ تیرماه ۱۴۰۲ بیبی ۱۰۷ سالگیاش را آغاز کرد. بیبی لوعه حالا کهنسالترین زن خوزستان است. این عمر طولانی باعث شده حوادث زیادی را با چشم خودش ببیند. از هجوم انگلیسیها حدود ۹۰ سال قبل به آبادان و دارخوین تا حمله عراق و حصر آبادان. از ساخته شدن تلمبهخانه دارخوین توسط انگلیسیها تا بیرون کردن عراق و اعدام صدام. از لحظهای که دارخوین محل زادگاهش شهر شد تا روزی که یکی از مهمترین سنگرهای مقاومت هشت سال جنگ تحمیلی بود.
او در دوران جنگ برخلاف اهالی دارخوین هرگز این شهر را ترک نکرد و ماند تا قوت قلب رزمندهها باشد. برایشان آشپزی میکرد یا حتی لباسهایشان را می شست. آواز میخواند و روحیه میداد. آنقدر به رزمندهها محبت کرد که به مادر رزمنده ها شهرت پیدا کرد. صدایش را وقتی میخواند همه دوست داشتند و با او دلشاد بودند.
خانه او در تمام مدت هشت سال جنگ محل رفت و آمد سربازها و حتی فرماندههای جنگ بود. او با خیلیها در خانهاش ملاقات کرد. از قاسم سلیمانی گرفته تا صیاد شیرازی، محسن رضایی، شمخانی و حتی بنی صدر.
نامش لوعه ناصریان است. به بیبی لوعه و مادر دارخوین شهرت دارد. او را زنی مهربان و صلح طلب میشناسند. دوستدارانش میگویند تا زمانی که زنده است باید نام او در میراث بشری ایران ثبت شود.
این گزارش را ببینید تا با یکی از شگفتانگیزترین زنان ایران که در ۱۰۷ سالگی زنده و هشیار است، آشنا شوید.
بادیدن انسانهای بزرگ و وارسته ای همچون بی بی دلمان قوت میگیرد وخدا رو شکرمیکنیم که دراین سرزمین بدنیا آمدیم
بی بی جان از راه دور دستت را میبوسم
❤️
سلام بر خرمشهر آبادان دزفول بهبهان ماهشهر شوشتر شوش و.......
واقعا اسمشون لوعه ست؟ اینجور ک خود گزارش گفته رنج دیده؟ انصافا شاید درسته اسمی برای فرزندتون بگیرید که معنا و اوا خوب داشته باشه شاید واقعا تو زندگی موثره، آخه اگر این اسم و معنی درسته چراااا واقعا، اینکه تو عمرت دوبار جنگ جدی و واقعی ببینی واقعا رنجه
آرزوی سلامتی برایشان دارم.زنده باشند انشا ا.....
آفرین به نویسنده و مجری وکارگران این فیلم زیبا
یادت دوران دفاع مقدس افتادیم
درود بر خوزستان
درود بر دارخوین پایتخت نفت خوزستان
من الان 61 سالمه در شمال ایران زندگی کرده ام درسته که دور از مرزهای جنگی بودیم و در موقع جنگ نوجوان به حساب می آمدم ولی یادمه خیلی کارها برای جبهه و جنگ کردم از جمله بافتن لباسهای گرم، پختن مربا و خیلی چیزهای دیگر با کمک بزرگترهایی که این امر مهم را به گردن گرفته بودند و آنها را در بسته بندی های قشنگ برای جبهه و جنگ ارسال میکردیم. حتی بلوز بافته شده دستم را در تلویزیون تن یکی از رزمندگان دیدم و خیلی ذوق کردم. وقتی یادم می افتد خیلی از خودم خوشم می آید و میدانم کار درستی انجام دادم.
یکی از خاطرات قشنگ زندگی ام می باشد.
لؤیه حبیبی
به عنوان یه بچه آبادان که موقع جنگ دوسالم بود چه حس و حالی بهم داد.
دمتون گرم
خیر ، لوعه درسته ، به معنای درد و رنج
ممنون از گزارش قشنگنون
اول صبحی اشکمو در اوردی
مممممنوننن
دست مزرریزاد عصر ایران
یک گزارش پر از احساس و انسانیت...یعنی تو از انسانیت و مهربانی بیزاری؟؟؟؟اگر اشتباه شد که هیچ....درررود بر عصر ایران واقعا لایک داری....انشالله باز هم گزارش اینچنینی ببینیم که حالمون خوب بشه...خدا حالتون خوب کن...