صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۹۰۸۷۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 19 May 2023

یک نویسنده: مدارس ناتوان‌پرور شده‌اند/ بی‌مهارتی دانش‌آموزان اندازه فرونشست زمین و خشکسالی خطرناک است

نظری با اشاره به هشدارهای جهانی به نظام‌های آموزشی بیان کرد: طبق هشدارهای جهانی تا 10 سال آینده حدود 80 درصد مهارت‌هایی که بچه‌ها در مدارس به دست می‌آورند به کارشان نمی‌آید. آنها با چیزهایی که خوانده‌اند نمی‌توانند زندگی کنند. این خطرش از خطر فرونشست زمین نیز بیشتر است.
مرتضی نظری نویسنده کتاب «آمرانگی و آموزش» گفت: طبق هشدارهای جهانی تا 10 سال آینده حدود 80 درصد مهارت‌هایی که بچه‌ها در مدرسه به دست می‌آورند به کارشان نمی‌آید. آنها با چیزهایی که خوانده‌اند نمی‌توانند زندگی کنند.
 
مرتضی نظری نویسنده کتاب «آمرانگی و آموزش» با حضور در سی‌و‌چهارمین نمایشگاه کتاب تهران در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به وضعیت بغرنج بی‌مهارتی در دانش‌آموزان و مدارس اشاره کرد و گفت: بی‌مهارتی اندازه فرونشست زمین و خشکسالی خطرناک است منتها مثل آن‌ها دیده نمی‌شود.
 
نظری اشاره کرد: من حدود 22 سال است که مشغول پژوهش در حوزه آموزش و پرورش و آسیب‌شناسی مسائل آموزشی هستم. کتاب «آمرانگی و آموزش» آخرین کتابی است که در ماه جاری رونمایی شد. این اثر شامل تحلیل‌ها گفته‌ها و تجربه زیسته است. من در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت درس خواندم و یک دوره‌ای سطوح مختلف آموزش و پرورش را تجربه کردم.
 
وی اضافه کرد: برای من سال‌هاست این پرسش وجود دارد که چرا با اینکه مدرسه زمان بسیار زیادی را برای تربیت بچه‌ها در اختیار دارد با این حال بچه‌ها را توانمند تربیت نمی‌کند. چرا مدرسه به جای توانمندسازی ناتوان‌پرور شده است و نسل ناتوانی را بیرون می‌دهد. متاسفانه ملاک موفقیت مدرسه بنرهای اعلام تبریک موفقیت دانش آموزان در کنکور شده است.
 
نظری گفت: تغییرات نسلی باعث شده معلم‌ها نتوانند با دانش‌آموزان ارتباط برقرار کنند. نهایت مهارت‌هایی که بچه‌ها یاد می‌گیرند مهارت‌های حافظه‌ای مانند تست و کنکور است. این پرسش‌ها نزدیک به دو دهه است که با من همراه است و باعث شد روی این زمینه فکر کنم.
 
وی ادامه داد: در همین راستا کتاب «آمرانگی و آموزش» به یک سری اشتباهات رایج و یک سری ایرادها در سبک ارتباط و مدیریت مدرسه اشاره می‌کند. در این کتاب نگاهی به دنیا دارد و ایران داریم. اتفاق‌های خوبی هم در مدارس می‌افتد اما هنوز فاصله داریم.
 
مهارت‌های سخت و بی‌فایده
نظری با اشاره به هشدارهای جهانی به نظام‌های آموزشی بیان کرد: طبق هشدارهای جهانی تا 10 سال آینده حدود 80 درصد مهارت‌هایی که بچه‌ها در مدرسه به دست می‌آورند به کارشان نمی‌آید. آنها با چیزهایی که خوانده‌اند نمی‌توانند زندگی کنند. این خطرش از خطر فرونشست زمین نیز بیشتر است.
 
وی گفت: ما امروز بحران فرونشست زمین و خشکسالی را به چشم می‌بینیم اما بی‌مهارتی دانش‌آموزان چیزی دیدنی نیست. متاسفانه این موضوع کل آینده ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بچه‌ها در مهارت‌های سخت خوب هستند مانند همین مدارکی که می‌گیرند اما در مهارت‌های نرم مانند طرز گفتگو کردن و ارتباط برقرار کردن کارنامه قابل قبولی ندارند.
 
نظری ادامه داد: در دنیا مهارت تصمیم‌گیری بسیار مهم شده تا جایی که کشورهای توسعه‌یافته دنیا تمام آموزش و پرورش را روی حوزه تصمیم‌گیری متمرکز کرده‌اند. در حال حاضر نمونه‌های فراوانی داریم از افرادی که لیسانس و فوق‌لیسانس دارند اما در مهارت‌های ابتدایی نرم مانده‌اند.
 
وی اضافه کرد: مهارت کار تیمی یکی دیگر از ضعف‌هایی است که وجود دارد مثل افرادی که استارتاپ راه‌اندازی می‌کنند اما به دلیل ضعف در کار تیمی از هم می‌پاشند. این‌ها همه مهارت‌هایی هستند که مدرسه نمی‌آموزد. ما در آینده به بچه‌هایی نیاز داریم که مهارت‌های نرمشان نیز همپای مهارت‌های سختشان است. ما در حال حاضر تک بعدی جلو رفته‌ایم.
 
نظری گفت: آموزش و پرورش صحنه‌ای است برای با هم رسیدن نه زودتر رسیدن. انگار مدام داریم بچه‌ها را مجبور به دویدن می‌کنیم. انگار که مسابقه است. الگوهای جدید هوش می‌گوید تیزهوش کسی است که دیگران را با خودش همراه و به دیگران نیز فکر می‌کند.
 
وی بیان کرد: متاسفانه نگاهی که والدین نیز به مدرسه دارند نگاه نگهداری است و نگاه تربیتی و پرورش استعداد‌های نرم نیست. بر خلاف آنچه در مورد آموزش و پرورش ساده انگاشته می‌شود، نگاه اصلی این است که این حوزه پیچیده‌ای است. ظاهر ماجرا ساده است اما در بطن ماجرا و روانشناسی بچه‌ها، موضوعاتی وجود دارد که به پیچیدگی این بخش دامن می‌زند.
 
نظری با اشاره به منحصربه فرد بودن شخصیت هر دانش‌آموز بیان کرد: هیچ دو قلوی یکسانی وجود ندارد و اثر انگشت هر کدام از ما با دیگری متفاوت است. توانایی نیز به همین شکل در هر فرد متفاوت است. حالا فرض کنید 40 دانش‌آموز را سر یک کلاس می‌نشانیم با یک روش تدریس. یکی دیرآموز است یکی زودآموز. یکی دیداری بهتر یاد می‌گیرد یکی دیگر شنیداری.
 
وی در پاسخ به این پرسش که آیا رسیدگی به هر کدام از دانش‌آموزان به صورت فردی امکان‌پذیر است یا خیر بیان کرد: دنیا به این سمت رفته و با این مدل در آموزش رفتار می‌کند. در چنین شرایطی چرا ما بی‌توجه باشیم. ما کودکان و نوجوانان را از دنیای مفرح کودکی برمی‌داریم و در چهاردیواری خشکی به نام مدرسه قرار می‌دهیم. این اولین خطای ماست که بچه‌ها را از دنیای واقعی خودشان بیرون می‌آوریم. تجربه‌های جدید می‌گوید نباید این کار را بکنیم حتی اگر بخواهیم یک غذا و محتوای بسیار عالی به آن‌ها بدهیم. آن‌ها را نباید سمت خودمان بکشانیم، ما باید به سمت آن‌ها برویم. از همین رو نیز در جهان به سمت تلفیق آموزش و سرگرمی رفته‌اند .
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200