صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۸۷۵۳۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۶ - ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 23 April 2023

در تفاوت اپوزیسیون در بریتانیا و ایتالیا

در قرن هفدهم در انگلستان، سرکردگان کلیسا و حکومت (قوۀ مجریه) با حکمرانی خودکامۀ شاه مخالف بودند، اما شوالیه‌ها و زمینداران از حکمرانی و قدرت خودکامۀ شاه حمایت می‌کردند. این دو گروه به نام ویگ‌ها و توری‌ها شناخته شدند.

عصر ایران؛ احمد فرتاش - انگلستان مهد شکل‌گیری اپوزیسیون به معنای کلاسیک آن تحت عنوان دو گروه ویگ‌ها و توری‌ها است که پدران معنوی احزاب لیبرال و محافظه‌کار در سال‌های بعدی شدند. اپوزیسیون به معنای کلاسیک، یعنی حزبی که انتخابات را واگذار کرده و آلترناتیو دولت به شمار می‌رود و ضمنا غیرانقلابی است.

خاستگاه نظام حزبی در انگلستان و تقسیم پارلمان به دو گروه اکثریت و اقلیت در این کشور در دوره‌ای که شاه و پارلمان در برابر یکدیگر قرار گرفته بودند، شکل گرفت. در جریان این رویارویی، سرکردگان کلیسا و حکومت (قوۀ مجریه) با حکمرانی خودکامۀ شاه مخالف بودند، اما شوالیه‌ها و زمینداران از حکمرانی و قدرت خودکامۀ شاه حمایت می‌کردند. این دو گروه به نام ویگ‌ها و توری‌ها شناخته شدند.

در کتاب "انقلاب باشکوه"، نوشتۀ کلاریس سویشر، روایت شده است:

 «اعضای مجلس عوام در یک مهمانسرای محلی گرد آمدند تا دربارۀ راه‌های بازداشتن چارلز از دستیابی به هدفش در کاتولیک ساختن دوبارۀ انگلستان بحث کنند. آن‌ها خود را باشگاه نوار سبز نامیدند و "زندگی، آزادی، مالکیت" را شعار خود قرار دادند. در واکنش، انگلیکان‌ها و اعضای اشرافیت زمیندار گروهی تشکیل دادند و "شاه، کلیسا، زمین" را شعار خود ساختند. با این سرآغاز اعضای باشگاه نوار سبز به حزب ویگ و ثروتمندان زمیندار به حزب توری تبدیل شدند.»

ویگ‌ها می‌خواستند پادشاهی از طریق پارلمان محدود و مقید شود، در حالی که توری‌ها به پادشاهی استبدادی اتقاد داشتند و خواستار هیچ تغییری در سازمان و کارویژه‌های حکومت نبودند.

رویارویی شاه و پارلمان در انگلستان سرانجام موجب شد تا دو گروه اکثریت و اقلیت، یعنی ویگ‌ها و توری‌ها، در سال 1688 علیه تصمیمات پادشاه انگلستان از جمله تلاش او برای لغو قانون ممنوعیت تصدی پست‌های حکومتی توسط کاتولیک‌ها در جبهۀ مشترکی قرار گیرند و جیمز دوم پادشاه مستبد را کنار گذاشته و نهاد سلطنت را مشروط سازند.

جیمز دوم

در سدۀ اخیر دو حزب عمدۀ کارگر و محافظه‌کار که وارثان دسته‌بندی‌های پارلمان در قرن هجدهم میلادی‌اند، نظام حزبی انگلستان را تشکیل داده‌اند. نخست‌وزیر همیشه برآمده از حزب اکثریت در پارلمان بوده، اپوزیسیون هم شامل احزاب اقلیت در پارلمان است.

بدین‌ترتیب اپوزیسیون در انگلستان (و بریتانیا) متشکل از یک اقلیت متمرکز است که جایگاه روشنی در نظام حزبی و ساختار سیاسی کشور دارد؛ اما این اقلیت متمرکز در برابر یک اکثریت قوی قرار دارد.

اما ساختار سیاسی ایتالیا نمونه‌ای از پراکندگی احزاب سیاسی اپوزیسیون در نظام پارلمانی است. تعدد احزاب سیاسی در این کشور معمولا منجر به تشکیل دولت ائتلافی با تقسیم پارلمان به یک اکثریت ضعیف و یک اپوزیسیون قوی می‌شود.

حق رای شهروندان در ایتالیا، در سال 1913 اعطا شد. در آستانۀ جنگ جهانی اول. پس از پایان جنگ و پیروزی ایتالیا، که در جناح متفقین بود، احزاب سیاسی متعددی در این کشور شکل گرفتند. تنش‌های اجتماعی ناشی از فعالیت این احزاب، تاثیر گسترده و عمیقی بر جریان‌های سیاسی بعدی در تاریخ ایتالیا بر جای گذاشت.

مهم‌ترین این احزاب عبارت بودند از: حزب ملت که بعدها به حزب دموکرات‌مسیحی تغییر نام داد، حزب سوسیالیست، حزب کمونیست به رهبری آنتونیو گرامشی متفکر برجستۀ چپ، و نیز حزب "طبقات مبارز" به رهبری بنیتو موسولینی، که بعدها حزب فاشیست ملی نام گرفت.

آنتونیو گرامشی

با تسلط فاشیست‌ها بر ایتالیا در ابتدای دهۀ 1920، موسولینی در سال 1925 فعالیت احزاب سیاسی را ممنوع کرد و رهبران اپوزیسیون از جمله گرامشی را به زندان انداخت.

شکست موسولینی در جنگ جهانی دوم و قیام عمومی در ایتالیا، موجب فروپاشی دیکتاتوری فاشیستی شد.

تلاش برای بازسازی دموکراسیِ نابودشده در دوران فاشیسم، بلافاصله پس از جنگ آغاز شد و به تشکیل مجمع قانون اساسی در 1946 انجامید. در سال 1948 مردم ایتالیا با شرکت در یک رفراندوم ملی، میان دو نظام حکومتی پادشاهی و جمهوری به برقراری نظام جمهوری رای دادند.

بنیتو موسولینی

در اولین انتخابات پارلمانی پس از جنگ جهانی دوم نیز اگرچه حزب دموکرات‌مسیحی با 200 کرسی اکثریت نسبی را کسب کرد، اما دو حزب سوسیالیست و کمونیست هم هر کدام با کسب 100 کرسی پارلمانی، در مقام یک "اپوزیسیون قوی" کنش سیاسی خود را از سر گرفتند.

بی‌ثباتی دولت در ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز، بویژه تا پایان قرن بیستم، دقیقا ناشی از قدرت اپوزیسیون مستقر در پارلمان بوده؛ خصلتی که محصول نظام چندحزبی ایتالیا است. با این حال اپوزیسیون قدرتمند در ساختار سیاسی ایتالیا، نمی‌تواند دولت قوی تشکیل دهد؛ چراکه غالبا هیچ حزبی در انتخابات پارلمانی این کشور واجد چنان رای بالایی نمی‌شود که بتواند بر پارلمان تسلط یابد و دولتش به دست پارلمان سرنگون نشود.

چنین وضعی در بریتانیا کاملا برعکس است و این ویژگی از نظام دوحزبی بریتانیا نشأت می‌گیرد که یک حزب را به حزب غالب بر پارلمان بدل می‌کند و معمولا حزبی که اکثریت کرسی‌های پارلمان را در انتخابات به دست می‌آورد، دولتش می‌تواند حدود یک دهه یا بیشتر زمامدار امور کشور شود.

نظام حزبی بریتانیای کنونی نیز، چنانکه توضیح دادیم، ریشه در نحوۀ شکل‌گیری اپوزیسیون در انگلستان سده‌های هفدهم و هجدهم دارد. در واقع نیروهای اجتماعی در انگلستان و بریتانیا در مجموع در قالب دو بلوک سیاسی کلان تقسیم‌بندی شدند و احزاب سیاسی متعدد و متکثری نمایندۀ آن‌ها در ساختار قدرت نیستند.

ابتدا ویگ‌ها و توری‌ها علائق سیاسی اکثریت مردم انگلستان را نمایندگی می‌کردند، سپس دو حزب محافظه‌کار و لیبرال در نیمۀ دوم قرن نوزدهم چنین نقشی را در بریتانیا ایفا می‌کردند و از قرن بیستم به این سو، این کارکرد در بریتانیا بر عهدۀ دو حزب کارگر و محافظه‌کار بوده است.

اگرچه امروزه نظام دوحزبی در بریتانیا تا حدی تضعیف شده، ولی همچنان تفاوتی قابل توجه بین نظام حزبی در بریتانیا با ایتالیا و اسرائیل است که معمولا دولت‌های بی‌ثبات روی کار می‌آورند.

متکثر نشدن چشمگیر احزاب در یک جامعۀ باز، ناشی از سازگاری سیاسی بالا نزد مردم آن جامعه و البته فعال نبودن شکاف‌های اجتماعی متعدد در آن جامعه است.

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200