عصر ایران ؛ نهال موسوی - همزمان با شروع سال 1402 فصل چهارم سریال نون، خ از شبکه یک سیما در حال پخش است که به پربیننده ترین برنامه نوروزی سال جدید هم تبدیل شده است.
در فصل چهارم هم مانند 3 فصل قبلی تقریبا همان تیم ثابت سازنده آن هستند، 3 رکن اصلی تهیه کننده مهدی فرجی، کارگردان سعید آقاخانی و نویسنده امیر وفایی در کنار هم به یک هماهنگی دست یافتهاند که این اتفاق در تلویزیون کمتر رخ می دهد و شاید تنها مثال موفق در این زمینه گروه سازنده پایتخت است که البته بعد از درگذشت خشایار الوند (از نویسندگان) این روند دچار تزلزل شد.
در نون، خ 4 باز قصه در همان روستای نورالدین خانزاده (سعید آقاخانی) است، دامهای روستاییان با حمله گرگها تار و مار میشوند و بزرگان ده برای تغییر شرایط شکار گرگها را پیشنهاد میکنند اما خودشان به دلایلی موفق به شکار نمیشوند و به همین خاطر تصمیم به استخدام شکارچی از ده بالا میگیرند، با این کار اختلافات قدیمی بین دو روستا سرباز کرده و ماجراهای جذابی شروع میشود.
خصوصیت جذاب سریال سادگی و پیچیدگی همزمان زندگی اجتماعی انسانها در کنار هم است، همان گونه که نورالدین همواره خوشبین و به دنبال باز کردن گره از زندگی خود و دیگر روستائیان است همواره در طرف مقابل هم شخص یا اشخاصی وجود دارند که با سو استفاده یا زرنگ بازی به دنبال منفعت شخصی هستند.
در این میان آنچه اهمیت دارد رنگ به رنگ شدن افراد مختلف در مسیر اتفاقاتی است که برای جامعه کوچک روستایی نورالدین خانزاده رخ میدهد.
{$sepehr_key_81}
آلفرد هیچکاک کارگردان شهیر عالم سینما گفته است برای این که یک فیلم خوب ساخته شود 3 نکته بسیار مهم است: اول فیلمنامه، دوم فیلمنامه، سوم فیلمنامه.
در مورد سریال نون خ باید در ابتدا امر به فیلمنامه آن اشاره کرد که از ساده ترین اتفاقات موقعیتهای طنز قابل تامل میسازد، که حتی می توان گفت حرف و نکته بسیاری در پشت این اتفاقات به ظاهر کمدی وجود دارد و اتفاقا کاملا قابل تعمیم به زندگی امروز، به دور از شعارزدگی.
یک تمهید جالب دیگر در فیلمنامه نویسی ای مجموعه این است که به تناوب شخصیتهای مختلف را وارد داستان کرده و بر آنها تمرکز کرده و دوباره بر مسیر اصلی باز میگردد اگر در شخصیت نورالدین مردی با قلبی پاک، امیدوار، صادق و معصوم (خصوصیت بسیاری از کُردها) همچنان در ادامه همان 3 فصل قبلی عمل میکند و سعید آقاخانی همچنان شیرین آن را از آب در آورده است اما به تدریج شخصیتهایی مانند روناک (خواهر زاده نورالدین)، روژان و شیرین (دختران نورالدین)، کیوان ، عمو کاووس، فریبرز، سلمان و ... خود به بخش مهمی از داستان تبدیل شدهاند.
برای مثال در فصل چهارم اتفاقات زندگی کیوان و همسرش بخش مهمی از داستان را به خود اختصاص داده یا ادریس و خانواده پر جمعیتش و همچنین سلمان و عشق او به گاوی که داشت «جاناتان» و ...
اما تمایز بزرگ این فصل استفاده از صحنههای شلوغ و تعداد زیاد بازیگران درگیر در صحنه است که هر کدام هم نقش و دیالوگی دارند که در آوردن چنین صحنههایی اصلا آسان نیست.
در فصل چهارم مانند فصلهای قبل زیاد شاهد جغرافیای کردستان نیستیم اما بهر حال برای بیننده موقعیت و جغرافیای چنین داستانی معرفی شده است. استفاده از بازیگران کُرد و حرف زدن به زبان فارسی با لهجه کُردی هم یکی دیگر از نقاط جذاب و قابل اشاره سریال است. همچنین استفاده از فضای موسیقی کُردی.
در هر فصل چند بازیگر مهمان هم وجود دارد که فراخور داستان به قصه وارد میشوند مانند میرطاهر مظلومی در فصل سوم، در این فصل جدید بیژن بنفشه خواه و مجید یاسر از این دست بازیگران هستند که به قصه اضافه شدهاند و طبیعتا آنها هم هر کدام رنگ و بویی به این خوان صدا و تصویری اضافه میکنند.
انصافا بازیگران کُرد هم بسیار خوش درخشیدهاند و در کنار بازیگران حرفهای به خوبی از عهده نقشهایشان برآمدهاند. این گروه از بازیگران حرفهای تئاتر و سیمای استانی کردستان، کرمانشاه و ایلام هستند (اصطلاحا نابازیگر نیستند) به همین دلیل هماهنگی در طول تمام سریال در ارائه نقشهایشان کاملا مشهود است. سلمان، عمو کاووس، ادریس، رامین فوود و ...
در کل آنچه قابل اشاره است که با دیدن نون، خ 4 باز متوجه میشویم که پشت این مجموعه فکر و اندیشه است و برای به چشم مخاطب آمدن زحمت کشیده شده است، اصطلاحا "بساز بفروشی" و "بزن در رویی" نیست.
ما در بسیاری موارد بر رویکرد تلویزیون نقد داشتهایم و همیشه تاکید بر این داشتهایم که این ظرفیت و پتانسیل بسیار بزرگ هدر رفته است و اتفاقا وجود تک سریالی مانند «نون، خ» دلیلی بر اثبات این ادعاست که اگر به فراخور تغییرات جهان امروز پیش برویم و در کنار آن با صبر و تعهد و به دور از خودی و غیر خودی، شعار و شعار زدگی و ... کار کنیم راه ارتباط با مخاطب همچنان باز است و میتوان از سادهترین موضوعات هم به دستاوردهای بزرگی رسید مانند همین مجموعه «نون، خ» و به قول خودشان: درود بر شرفتان.
در این فصل اصلا داستان خوب پیش نمیره و منسجم نیست
انگار سریال هدف نداره
در کل خیلی افت کرده
بعد از مدت ها یه سریالی ساخته شده
آنقدر فیلمهای تکراررری نگاه کردیم که دیالوگ های رو حفظ شدیم
باتشکر از سعیداقاخانی که دوباره دل مردمو شادکرد
من کوردم
به قول عموکیوان درود به شرفتون
اما در این فصل تعداد زیادی ریاکار و فریبکار نشان میدن. سلطانی در بومگردی کلاهبرداری میکنه. عمو خلیل خیلی منفیه. وحید عمو کاووس رو مسخره میکنه. و خیلی رذیلت های ریز دیگه.
کاش کمتر رذیلت های کوچک نشان میداد.
حتی فصل های قبل نون.خ رو ندیدم
به پیشنهاد دوستان و از طریق تلویبیون دارم میبینم
احتمالا به خاطر سفارش هایی که شده بعضی سکانس ها مصنوعی و ناهماهنگ به نظر می رسند مثلا نقش حاج آقا خیلی با بقیه قصه خیلی چفت و بست نیست بر خلاف سری قبل که این نقش قابل تحمل تر بود.
البته 2-3 قسمتی که مربوط به مسابقه فوتبال بود اگرچه دیالوگ ها و طعنه های خوبی به فوتبال و حواشیش و سیاسی شدنش داشت ولی کمی هم آب به این قسمت ها بسته شده بود.