صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۸۰۹۸۷
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۲ - ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ - 01 March 2023

از شادی با آهنگ "هپی" تا ترور بیولوژیک دختران دانش‌آموز

چه فرقی دارد کسانی در حرم شاهچراغ عملیات تروریستی مرتکب شود یا نزدیک فلان مدرسه؟ اگر آن تروریست‌ها را می‌توان سریعا پیدا کرد، چرا این تروریست‌ها را نتوان فی‌الفور پیدا کرد؟ این سوال افکار عمومی است و خوب است که بی‌پاسخ نماند.

عصر ایران - حدود ده سال قبل که چند تا دختر و پسر ایرانی با آهنگ "هپی" فارل ویلیامز یک کلیپ درست کردند و کمی بالا پایین پریدند که مثلا داریم می‌رقصیم، و در واقع کارشان بیش از آنکه شبیه رقصیدن باشد شبیه شادی کردن بود، به طرفة‌العینی بازداشت شدند و مجبور شدند در برابر دوربین بابت بالا پایین پریدنشان اظهار ندامت کنند.

یکی از مقامات پلیس هم در گفت‌‌وگو با صداوسیما گفت: پلیس این افراد را ظرف دو ساعت شناسایی و ظرف شش ساعت دستگیر کرد. خوشبختانه پلیس توانمندی داریم و وظایفش را به خوبی انجام می‌دهد، ولی مگر پیدا کردن کسانی که مسمومیت زنجیره‌ای در مدارس دخترانۀ این کشور راه انداخته‌اند، جزو وظایف پلیس نیست؟

اگر این کار هم جزو وظایف پلیس است، پس چرا این افراد ظرف شش ساعت یا لااقل شش روز بازداشت نمی‌شوند. پلیس که نباید صرفا در کار ارشاد مردم باشد؛ امنیت جگرگوشه‌های مردم هم جزو وظایف پلیس است.

حالا که اسیدپاشان اصفهان پیدا نشدند، چه خوب است که مسموم‌کنندگان دانش‌آموزان لااقل پیدا شوند و نیز تروریست هایی که چیزی شبیه نارنجک می‌اندازند در حیاط مدارس دخترانه!

چنین کاری قطعا کار یک نفر نبوده. مسمومیت با پرتاب شیئی نارنجک‌مانند، پشت و پشتیبان لازم دارد. اما جدا از این، آیا چنین کاری، نوعی ترور بیولوژیک نیست؟ گیرم از نوع خفیفش باشد، ولی ماهیت تروریستی‌اش بعید است جای چون و چرا داشته باشد.

چه فرقی دارد کسانی در حرم شاهچراغ عملیات تروریستی مرتکب شود یا نزدیک فلان مدرسه؟ اگر آن تروریست‌ها را می‌توان سریعا پیدا کرد، چرا این تروریست‌ها را نتوان فی‌الفور پیدا کرد؟ این سوال افکار عمومی است و خوب است که بی‌پاسخ نماند.

ما نکتۀ دیگر این است که هم در فقرۀ مسمومیت دانش‌آموزان و هم در ماجرای صعود نرخ ارز، مقامات دولتی توپ را به زمین دشمن انداختند و گفتند همۀ این کارها زیر سر دشمن است. تاکید بر نقش دشمن یعنی گریز از پاسخگویی. الان مردم ایران در ماجرای مسمومیت دختران دانش‌آموز باید یقۀ رئیس‌جمهور آمریکا و صدراعظم آلمان و نخست‌وزیر بریتانیا را بگیرند یا باید از وزیر آموزش و پرورش و رئیس پلیس کشور خودشان انتظار پاسخگویی داشته باشند؟

وانگهی، مگر در ایران چیزی به نام "دولت" وجود ندارد. این همه بسط ید دشمن در یک کشور فقط وقتی موجه است که آن کشور دچار آنارشیسم باشد. آنارشیسم نه به معنای نادرست هرج و مرج، بلکه به معنای بی‌دولتی و فقدان حکومت و حکمرانی.

سرزمینی که دولت و حکومت دارد، قاعدتا مردمش نباید شاهد این همه خرابکاری اجانب در زندگی روزمره‌شان باشند. اینکه مقامات دولتی همۀ مشکلات زندگی روزمرۀ مردم را زیر سر دشمن بدانند، حتی اگر ادعای درستی باشد، معنایش این است که آن‌ها اعضای دولتی ناتوان هستند که از عهدۀ قطع ید دشمن برنمی‌آید و فقط به مردم می‌گوید مشکلات شما زیر سر من نیست؛ زیر سر دشمن است.

چنین حرفی را که میوه‌فروش سر کوچۀ ما هم می‌تواند بزند. او هم در مشکلات زندگی مردم نقشی ندارد. ولی لااقل در مناصب حکومتی هم جا خوش نکرده و مثل یک شهروند عادی مشغول زندگی‌اش است. کسی که بر منصب قدرت تکیه زده، حق ندارد مدام بگوید مشکلات کشور زیر سر دشمن است. چون او آنجا نشسته تا مانع مشکل‌تراشی دشمن شود یا لااقل آن را به حداقل برساند.

اگر از چنین ممانعتی ناتوان است، اشکالی ندارد؛ به شرط اینکه ترک منصب کند و راه را باز بگذارد بلکه فردی توانا به جایش اش انتحاب شود. 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200