روزنامه شرق نوشت: چرا هیچیک از اقتصاددانهای حامی درون و بیرون دولت تمایلی برای دفاع از عملکرد اقتصادی دولت ندارد؟
چرا حتی در حد یادداشتهای رسانهای کسی از اقتصادخواندههای درون یا بیرون دانشگاهها که خود را همسو با دولت سیزدهم معرفی کردند یا در نامههای پر امضا به حمایت از رئیسی در دوران نامزدی پرداختند و حتی آنها که موقعیت و اعتبار خود را به همسویی ایدئولوژیک یا سیاسی با این دولت یا دولت احمدینژاد مدیون و وابستهاند، حاضر به ارائه یک دفاع قابل قبول یا حداقلی از عملکرد 15ماهه دولت سیزدهم با معیارهای علمی نیستند؟ چرا نشان و آثاری از دانشکدهها، پژوهشکدهها و اندیشکدههای اقتصادی که در مناظرههای دوران انتخاب گفته میشد همه در یاری دولت سیزدهم به خط شدهاند، دیده نمیشود؟
یک کارکرد مهم و نقش همگانی علم اقتصاد ایجاد زبان گفتوگوی مؤثر میان دولت و ملت برای دستیابی به تفاهم و گفتوگوی میان شهروندان برای دستیابی به انسجام اجتماعی است. چرا دولت توان بهرهگیری از این امکان و فرصت مهم را ندارد؟
امروز که نرخ تورم کمکم به 50 درصد نزدیک میشود و در شاخص فلاکت رکوردهای جدید ثبت میشود و همه وعدههای اصلی دولت در اقتصاد یعنی ساخت سالانه یک میلیون مسکن، ایجاد سالانه یک میلیون شغل جدید و کاهش تورم تا نصف و سپس یکرقمیشدن آن، تثبیت نرخ ارز و توسعه صادرات غیرنفتی به فاصلهای بزرگ به شکست و ناکامی رسیده، دولت، امید به حمایتی اندک از گروههای همسو یا همسود دولت حتی در محافل مداحی نیز ندارد و انتظاری برای یافتن و معرفی حتی دستاوردی اندک در اقتصاد از سوی اقتصاددانان دولت در وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و... یا حتی وعده بهبود در آینده هم نمیرود.
پرسش مهم و تأملبرانگیز اقتصاددانان، صاحبان کسبوکار و خانوارها این است که در 15 ماه گذشته کدام شاخص اقتصادی و اجتماعی حتی اندکی تغییر یافته است؟ کدام روند اقتصادی نگرانکننده بهبود یافته یا امیدی به بهبود آن در آینده وجود دارد؟ و به زبان کوتاه چشمانداز اقتصادی کشور چیست؟
در دو ماه اخیر رئیسجمهور بارها از قطار پرسرعت پیشرفت سخن گفتهاند و حتی اعتراضات مردم را تلاش دشمنان خارجی برای توقف حرکت این قطار دانستهاند. کاملا بعید و دور از ذهن است که منظور ایشان از پیشرفت برخی دستاوردهای (در جای خود قابل اعتنا) نظامی باشد.
درحالیکه با تداوم روزافزون آشفتگی در هر چهار بازار اقتصادی و نیز روندهای نگرانکنندهتر در تجارت خارجی، امید به بهبود اقتصادی کاهش مییابد و در عرصه اجتماعی نیز مشکلات روبهبحرانی مانند کمبود برخی داروهای ساده تولید داخل، ناتوانی دولت در انجام وظایف خود را تداعی میکند، بعید است که رئیسجمهور بیاعتنا و با گفتاری که تداعیکننده بیخبری از این مسائل مهم و روزمره زندگی مردم است، به تکراری ملالانگیز از پیشرفتهایی سخن بگویند که به تعبیر خودشان هم مردم و هم نخبگان از آن بیخبرند؛ بلکه نه آن را حس میکنند و نه جدی میگیرند.
شاید پیشرفتها یا تلاشهای پنهان یا اعلامنشدهای در حوزه اقتصاد روزمره یا توسعه بلندمدت و بهبود چشمانداز اقتصادی کشور وجود دارد که به هر دلیلی از جمله ابعاد فنی و تخصصی آن، نمیتوانند بیان کنند. اگر چنین است دستکم اقتصاددانان دولت یا اندیشکدههای همسو با آن در تفسیر این پیشرفتهای مهم بکوشند و آن را با زبانی فنی برای اقتصاددانان و با زبانی ساده و قابل فهم برای همگان بازگو کنند.
اما باز پرسش مهم و بدون پاسخ این است که اگر نقدهای اقتصاددانان منتقد دولت یا رسانهها نادرست یا غیرمنصفانه یا همراه با ناآگاهی و بدبینی یا حتی غرض و سیاهنمایی است، چرا عملکردهای واقعی یا پیشرفتهای قطار پرسرعت و دستاوردهای آن از سوی سازمانهای اقتصادی دولت یا اقتصاددانهای همسود آن بیان نمیشود؟ بیتردید از دو حال خارج نیست؛ یا چیزی برای بیان وجود ندارد یا این گروه ظاهرا پرشمار اعتباری علمی و اجتماعی برای دفاع از دولت ندارند.