صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۶۷۱۱۲
تعداد نظرات: ۸۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۷ - ۳۰ آبان ۱۴۰۱ - 21 November 2022

ایران ، زیدآبادی و آزادی خواهان دیکتاتور: پس از 110 سال هنوز اندر خم یک کوچه ایم!

نویسنده یک مطلب را با شنیع ترین واژه ها خطاب قرار می دهند و خواستار قتل و تجاوز جنسی به او می‌شوند که چرا در نوشته‌ات پیشنهادی را مطرح کرده‌ای که ما خوش‌مان نیامد!

عصر ایران ؛ جعفر محمدی - خداحافظی تلخ "احمد زیدآبادی" از دنیای سیاست، پیام تلخ تری در درون خود دارد. قضیه از این قرار است که این چهره سیاسی در یادداشتی به حامد اسماعیلیون پیشنهاد کرده بود که وارد فعالیت سیاسی نشود و دلایل خود را نیز مطرح کرده بود.

بعد از انتشار این یادداشت، توفانی از فحاشی های بسیار رکیک و اتهامات زننده و کلمات زشت و شرم آور و تهدید به قتل و تجاوز و ... به سمت زیدآبادی روانه شد.
زیدآبادی کسی است که سال های زیادی از عمر خود را صرف فعالیت های سیاسی کرده و از همین رهگذر بیش از 7 سال از زندگی اش را در زندان گذرانده و سپس تبعید شده و رنج های فراوان دیده است؛ از این رو، شخصیت محکم و سرد و گرم چشیده ای به شمار می رود. با این حال، حجم این حملات موهن و تهدیدآمیز چنان سنگین بود که ترجیح داد پس از این، کلمه ای در وادی سیاست ننویسد. او در خداحافظی نامه خود می نویسد:
«بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود.
از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند.

من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی می‌دانستم. هرگز فکر نمی‌کردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به این نقطه برسند. حالا که رسیده‌اند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شده‌ام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب مانده‌ام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح می‌دهم.
این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که می‌خواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک می‌کنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانه‌ام.»

زید آبادی در دادگاه، زندان و آزادی از زندان و اعزام به تبعیدگاه

زیدآبادی قاعدتاً انتظار داشت پیشنهاد او مورد نقد قرار گیرد و ای بسا پذیرفته هم نشود. این حق هر کسی بود که نوشتار او را منتقدانه و حتی بی رحمانه بنوازد ولی انتطار نداشت کسانی که از بامداد تا شامگاه از "آزادی" و "دموکراسی" سخن می گویند در برابر یادداشت یک شهروند خارج از قدرت، این گونه دیکتاتورمأبانه و با تهدید به قتل و تجاوز جنسی و ... بر او بتازند؛ بر کسی که برخلاف هتاکان که گوشه گود نشسته اند، برای این مفاهیم مبارزه کرده، هزینه داده، انفرادی و حبس کشیده است و بعد از آزادی، حتی پاسپورت او را نیز توقیف کرده اند.

زیدآبادی در برابر رنج و محنت احضار و بازداشت و بازجویی و انفرادی و زندان، ایستاد و خم بر ابرو نیاورد چرا که با طرف هایی مواجه بود که قرائت شان درباره این مفاهیم، به طور عیانی دیگرگون بود ولی در برابر سیل کلماتی شکست که با خود "دیکتاتوری آزادی خواهان!" را می آورد.

روی سخن با معترضانی که خواسته های بر حق ملت را از حاکمیت مطالبه می کنند نیست؛ مقصود این کلام همان ها هستند که اتفاقاً اهل رسانه و سیاست و پیگیری رویدادهای سیاسی هستند و آزادی و دموکراسی را ارزش های بنیادین خود می دانند ولی در شرایطی که قدرتی جز کیبوردهای لپ تاپ و موبایل هایشان ندارند، نویسنده یک مطلب را با شنیع ترین واژه ها خطاب قرار می دهند و خواستار قتل و تجاوز جنسی به او می شوند که چرا در نوشته ات پیشنهادی را مطرح کرده ای که ما خوشمان نیامد؟!

اگر امروز نقدی بر مسوولان نظام سیاسی حاکم است دقیقا با این محوریت است که آزادی و دموکراسی را آن طور که باید، پاس نمی دارند و باید در برابر این مفاهیم، مطیع مطلق باشند. حال چگونه می توان با ادبیاتی که در فقره حمله به زیدآبادی شاهدش بودیم، این مطالبه را پیگیری کرد؟! آیا مردم نمی پرسند کسانی که در فقدان قدرت شان این گونه یک یک نویسنده را تهدید به قتل و تجاوز جنسی می کنند، اگر بر سریر قدرت بنشینند، چه قتل های زنجیره ای فجیعی راه خواهند انداخت؟!

زیدآبادی می نویسد: "بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد." این سخن سخت سهمگینی است: او می پنداشت که ایران هنوز سرزمین مولوی و حافظ و سعدی است که آمیزه ای از عقل و عاطفه را می توان در همه مناسباتش دید ولی ناگهان دریافت که در دو طرف منازعه، افرادی وجود دارند که یا صراحتاً بیان می کنند که آزادی و دموکراسی را فقط در محدوده تعاریف خود قبول دارند و یا از آزادی بیان با تهدید به قتل استقبال می کنند. این خلاصه ای از صحنه ای است که زیدآبادی با دیدن آن وحشت زده عرصه سیاست را ترک کرده است چرا که حتی یک رگش با آن سنخیت ندارد.

چنین تصویری، خبر بدی برای مردم ایران است که دستکم از مشروطه به این سو، برای آزادی و دموکراسی مبارزه کرده اند. مادام که میدان سیاست، عرصه جدال کسانی باشد که آزادی و دموکراسی،  لقلقه زبان شان و ابزاری برای فخر فروشی و کوبیدن بر سر رقیب، حال این ملت، خوب نخواهد بود و ایران اندیشانِ میهن دوست، یکی پس از دیگری، طرد و حذف خواهند شد، خواه به اجبار و خواه با اختیار.
وجود چنین فضایی در سپهر سیاسی ایران، حاکی از آن است که تلاش های مصلحان و مبارزان و مردم ایران در تمام این بیش از 110 سالی که از مشروطه می گذرد، به نتیجه مطلوب نرسیده است و هنوز اندر خم یک کوچه ایم!


ما - همه ما - قبل از هر چیزی باید افسار "دیکتاتور درون" مان را به دست بگیریم و مهارش کنیم. دیکتاتوری که در روابط والد - فرزند، همسران، رئیس و مرئوس، پیاده و سواره و ... حاکم است و میل ما به کنترلگری و تسلط بر دیگران را هدایت می کند. ما بیش از هر چیزی، نیازمند انقلاب معرفتی و درونی هستیم؛ جز این باشد، ساختن هر بنایی به نام آزادی و دموکراسی مانند درست کردن آدم برفی در کنار تلی از هیزم است که رفته اند برای روشن کردنش کبریت بیاورند!

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۸۱
در انتظار بررسی: ۴۳۲
غیر قابل انتشار: ۲
مهدی
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
مقالات آقای زیدآبادی را در سالهای 77 به بعد در بعضی روزنامه های وقت که بعداٌ توقیف شدند، می خواندم. سالها زندان بوده اند و تبعید هم شده اند و هزینه داده اند. حتی مانع استخدام ایشان بعنوان هیات علمی شدند. ولی فردی مانند ایشان با سالها تجربه، باید پیش بینی می کردند در فضای تند فعلی کشور، این گونه پیشنهاد با عکس العمل شدید و تندی مواجه خواهد شد و نباید به این دلیل از فضای سیاست کناره گیری می کردند. حتی می توانستند مدتی انتشار مطالبشان کم کنند.
ناشناس
۱۱:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
این برخوردی که با زید آبادی شد بیش از همه چیز نشان میدهه که نجات ایران در اصلاحات است نه انقلاب . با همه مخالفتی که با وضع موجود دارم به هیچ انقلابی نخواهم پیوست و منتظر میمانم یک رهبر مصلح پا به میدان بگذارد .
نجات ما زیر پرچم افرادی مثل تاجزاده و زیدآبادی و میر حسین است نه کسانی که معلوم نیست سرشان در آخور کدام قدرت خارجی یا چاه نفت عربستانی است .
احمد
۱۱:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
مطلب بسیار خوب و دقیقی بود . به سهم خود متشکرم .
جالب اینکه دریک نوشتاری در فضای مجازی لیستی از فحش های آنچنانی را فرستاده بودند . تا افراد آنها راحفظ کرده و استفاده کنند .
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
جا داره عصر ايران يك مطلب هم در مورد حركت زشت يك عده در مقابل تيم ملي كشورمون بنويسي چه چيزي اين مجوز رو به ما مي ده كه خشممون رو سر هر كسي كه سر راهمون قرار مي گيره خالي كنيم؟!؟ اين طوري مي خواهيم ازادي به ارمغان بياريم؟!؟
ناشناس
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
تندروها موفق شدند یک نفر از جبهه میانه را حذف کنند.

امیدوارم این حذف، موقتی باشد و آقای زیدآبادی بازگردند.
ناشناس
۱۱:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
بیرون راندن صاحب نظران و اندیشمندان جامعه از صحنه تصمیم سازی و بیان نظرات کارشناسی برای تصمیم گیری بهتر و مطلوبتر خطری است که حاکمیت را با چالش بزرگی مواجه خواهد کرد، که برخوردهای سلیقه ای و بدون تعقل و تفکر را در پی خواهد داشت.
رحیم
۱۱:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
برای جناب زیدآبادی خیلی احترام قائل هستم. ولی عزیز مبارز روشنفکر, آزادی بها دارد. بمان و بهای آنرا پرداخت کن
ناشناس
۱۱:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
عصر ایران
آیا در کشور هیچ اعتراض وجود ندارد ؟
این سکوت مرگبار بر خبرگزاری ها داخلی نشانه چیست ؟
آیا نه این است که فقط خبرگزاری های وابسته خبر منتشر میکنند ؟
در داخل کشور کسی نمی‌تواند حرف بزند خارجی ها هم سکوت کنند ؟
SR
۰۱:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
این دیکتاتور درون بسیار بجا بود. کاش انقلاب رو اول از درون خودمون شروع می کردیم.
ناشناس
۰۱:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
واقعاً اینقدر از سیاست امروز و وضعیت ایران مطلع هستید؟؟؟!!! بواقع همین است، روز انتخاب...
سرنوشت تیم فوتبال خود گویای میزان خشم مردم است نمی توان حرف های دموکراتیک را برای امروز ایران تکرار کرد زمان طلایی طی شده متاسفانه فقط حوادث اوضاع را به پیش می برد و تقصیر آنهم بر گردن مردم نیست چون خیلی فرصت دادند و همکاری کردند اما نشد که نشد ...
مصطفی
۰۰:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
اساسا چرا جناب زید آبادی خودشون رو در مقامی میدونن که به کسی توصیه کنن فعالیت سیاسی نداشته باشه ؟

آقای اسماعیلیون مگه جای ایشون رو تنگ کرده ؟ ضمن این که ایشون که تجربه سالها کار سیاسی دارن ، چرا با تلنگری هر چند تلخ از طرف مخالفان خودشون، قهر کردن و رفتاری غیر حرفه ایی و بچگانه از خودشون نشون دادن ؟

با توجه به خبر احضار جدید جناب زید آبادی ، به نظر میرسه ایشون بنوعی آگاهانه با نوشتن این قهرنامه، فعلا کنار کشیدن تا وقت مناسب دوباره طلوع کنند
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
معنای آزادی مورد نظر شما این است که «فقط توصیه هایت به دیگران باشد ، نه به من! و دوستان من!»
ناشناس
| |
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
در یک فضای آزاد همه حق دارند همدیگر را نقد کنند و نظر خود را راجع به دیگران بگویند.
بدون توهین
بدون تهدید
همونطور که شما حق دارید رفتار آقای زیدآبادی رو نقد کنید
ناشناس
۰۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
دفاع نمیکنم.
اما نکته!
اصولگراها سعی میکنند همیشه صدای واحد داشته باشند.
اما چپ گرایان در بزنگاه های مهم یکدیگر را نقد میکنند و از قدرت یکدیگر میکاهند.
نکته دوم اینکه در بین میلیون ها فرد خشمگین و سرخورده ایران، که هر کس به زبان خود زبان به نقد و اعتراض گشوده، چرا آقای زید آبادی باید منتقد یک فرد خشمگین کنشگر و فعال شود؟

امروز وسط ایستادن عین بی اخلاقی و بی وجدانیست
عصر ایران

با سلام
درباره جمله پایانی تان نکته ای را خدمت تان عرض می کنیم.
این که کسی بگوید یا با مایی یا با آنها و در غیر این صورت، بی اخلاق و بی وجدانی، ریشه در تفکر خطرناکی دارد که معتقد است تمام حقیقت نزد اوست. حقیقت، مثل یک قلوه سنگ نیست که یا اینجا باشد یا آنجا. حق مانند آب روانی است که می توان آن را در کوزه و حوض هر کسی بخشی از آن را یافت و همان بخش را تقویت کرد. در منازعات ملی هم تجربه تاریخی همه ملل به ویژه در خاورمیانه که بافت سیاسی و سنتی خاص خودش را دارد، ثابت کرده است که تشدید فضای دو قطبی منجر به خشونت و خونریزی می شود و نهایتاً کار را به دست افراطیون می دهد و افراطیون، در هر طیفی که باشند، مملکت را به تباهی می کشانند. بنابراین، بهترین راه، جست و جوی حقیقت و تقویت آن است و این امر، جز با میانه روی وعقلانیت و مطالبه گری بی امان ممکن نیست. وقتی شما جست و جوگر حقیقت باشید، از نقد آنچه حقیقت نیست هم در حد توان خود ابایی نخواهید داشت.
پیروز و سرفراز باشید
با تقدیم ادب

پاسخ ها
عباس
| |
۰۱:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
عصر ایران عزیز، سالهاست خواننده شما هستم. ولی شاید یکی از معدود خبرهایی هست که اینقدر پیگیرانه به کامنتها پاسخ میدید. ضمن عرض احترام، نظر شخص من اینه که خودآگاه یا ناخودآگاه چون آقای زیدآبادی هم صنف و همقطار شماست اینطور واکنش نشون میدید. موضع آقای زیدآبادی قابل دفاع نیست. ایشون همچنان بر مواضع حزبی و گروهی قبلی خودشون هستن و اینو بصورت واضح تو برنامه تلویزیونی اخیر هم گفتند. قسمتی از سرخوردگی ایشون از اینجاست که معترضین دیگه جناح بندیها رو به رسمیت نمیشناسن. وگرنه خیلی از آدمهای فرهیخته سالهاست دارن تو فضای مجازی فحش میخورن
Poorya261
۰۰:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
من به عنوان یه ایرانی که تمام عمر در این کشور زندگی کردم به آقای زیدآبادی عزیز پیشنهاد میکنم که در تصمیمشون تجدید نظر کنن.چون ایران تو این شرایط بیش از هر زمان دیگری به گفتمان انسانهای میانه رویی چون زیدآبادی احتیاج داره.از کسی که سالها زندان و تبعید رو تجربه کرده انتظار بیشتری میره که با حرف چندتا انسان بی هویت که هنوزم البفای سیاسی رو بلد نیستن جا بزنه.
تیمسار
۰۰:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
اینا همونایین که ادعای زن زندگی آزادی دارند و میخوان ایرانِ بهتری بسازند!!!
ناشناس
۰۰:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
جالبه که شخصی که زندان رفته و تبعید شده از این ظلم ها خسته نشده. اما آزادی خواهان چه کردند که بریده

یعنی اینها به خودشون هم اجازه نظر دهی می دهند؟ چون الان شاید هم نظر باشند فردا که متفاوت النظر شدند با هم چه کار خواهند کرد
سارا
۰۰:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
سلام! بنده حقير فكر ميكنم تصميم زيدآبادي براي ننوشتن ربطي به فحاشي ها كه به قول خودش "باد هواست" نداره و به نظر ميرسه بيشتر بهانه اي باشه براي سكوت مصلحتي.
ناشناس
۰۰:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
مشکل اینه ننوشت کیا باید از سیاست برن...
ناشناس
۰۰:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
زیدآبادی فهمیده چه موجوداتی آرزوی تسلط به ایران رو دارند
ناشناس
۰۰:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
جناب عصر ایران، امشب، و این کامنتها را نقطه عطفی بدانید در شناخت مخاطبت. گرچه هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد که ایران بدست مدعیان دموکراسی که در همین زمان کوتاه باطن خود را بزور داده اند بیفتد، ولی دیگر نمی شود خشونت و وحشیگری را کتمان کنید و سعی کنید تا در گوشه و کنار به آن بپردازید.
پای کار ایران به صورت واقعی بیایید. شما مخاطب فرهیخته دارید و تاثیرگذارید.
عصر ایران

سلام
ما پای کار ایران هستیم؛ اما نه به روش تندروهای دو طرف.
تندروهای دو سر طیف، برغم این که بیشترین فاصله را باهم دارند، در عمل تقویت کننده همدیگر هستند. ما میانه روی مبتنی بر "عقل متعارف" را مبنای کار خود قرار داده ایم. مدعی بی نقض و بی خطا بودن هم نیستیم ولی دستکم پیش وجدان خود آسوده ایم که نه از این و آن و داخل و خارج، که از عقل خودمان خط می گیریم و امیدواریم اگر هم اشتباهی داشته باشیم، نقدمان کنید تا رویکرد بهتری داشته باشیم.
برقرار و سربلند باشید
با تقدیم ادب و احترام

ع.الف
۰۰:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
سخنهایش عقلایی، مطالبه گرانه و پایبندانه به مفاهیم اصلی دموکراسی و جمهوریت و در راستای تحقق خواست مردمان و بدور از خون پاشی و خونریزی است، "احمد زیدآبادی" صاحب اندیشه و صاحب قلم را می گویم.
رییسی
۰۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
احمد زید آبادی آدم بسیار شریفی هست این مرددخونگرم جنوبی نماد ایرانی خوش بر خورد و انسان دوست است
بر خورد تند با او نشان از بی خردی و ناشی گری هست ....
این رفتار با او مرا دلسردداز معترضین می کند و کمی شک می کنم که نکند این ها هم که به قدرت رسیدند .....ای دل غافل نکن.....
آوا
۰۰:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
مشکل جناب زیدآبادی این بود که به جای مخاطب قرار دادن حاکمیت، آقای اسماعیلیون رو مخاطب قرار دادن. کاری که شما هم در این متن کردین و مردم رو سرزنش کردین. به هیچ عنوان فحاشی رو تایید نمیکنم ولی از آقای زیدآبادی که سرد و گرم سیاست این مملکت رو چشیدن انتظار می‌رفت بدونن انتشار این مطلب در چنین زمانی، چنین واکنشی رو هم در پی خواهد داشت. به نظر من حرکت ایشون خودکشی سیاسی بود.
حسین
۰۰:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
عصر ایران خوشحالم که کم کم داری از خواب بیدار میشی
خیلی ها الان دو ماهه دارن میگن اینا معترض نیستن

یه مشت هرزه هستن همین
عصر ایران

با سلام
با ادبیات شما در هرزه نامیدن مخالفان، صراحتاً مخالفیم. این ادبیات تنها به تعمیق کینه ها و تشدید نزاع می انجامد.

می توان حتی با دشمنان هم با منطق و احترام صحبت کرد، چه رسد به هموطنانی که ای بسا اختلاف هم باهم داشته باشیم.
با احترام

ناشناس
۰۰:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
جناب محمدی جالب هست که اتفاقا امشب در جمعی ده نفره از دوستان بودم که بحث سنگینی درگرفت و تک وتنها داشتم از دموکراسی دفاع میکردم و متاسفانه دوستان هنوز قدرت نگرفته به دنبال قتل‌های دسته جمعی هستند!!!! اگر به قدرت برسند چه می‌کنند!!!
ناشناس
۰۰:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
یادداشتت خیرخواهانه بود و در اون میشه عمق ایران دوستی و دغدغه شما به آینده این مرز و بوم رو دید ولی متاسفانه نه دولتمردان ما نقد پذیرند و نه ما مردم تاب نقد شدن رو داریم و فقط بلدیم نقد کنیم. من اگه واقعا دنبال آزادی باشم چرا باید به کسی که یه مطلب نوشته این همه فحش بدم و تهدیدش کنم به مرگ؟!!!! اگه این کار بکنم قطعا آزادی خواه نیستم بلکه دنبال واژه مقدس آزادی پنهان شدن برای قاپیدن قدرت.
ناشناس
۰۰:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
متاسفانه دیکتاتور درون آقای زیدآبادی بیش از منتقدانش در این مساله دخیل بود
ایشون عادت به نگاه از بالا ، خود دانای کل پنداری بین مشتی عوام ،همیشه پرسشگر بودن و هیچگاه پاسخگو نبودن و کنایه های تحقیرآمیز به منتقدان خود داشت
صرف زندان رفتن برای کسی فضیلتی ایجاد نمی کنه وقتی که خط و ربطی که براش زندان رفتی دیگه مورد اعتنای طیف بزرگی از مردم نیست و شما هم به جای پاسخگو بودن و شکافتن اشتباهات هنوز با اتکا به آن سابقه زندان بین نقاط طلبکاری و تحقیر دیگران و پافشاری بر تزهای شکست خورده و مظلوم نمایی در رفت و آمد هستی
ضمنا دموکرات منشی عصرایران را هم بارها در انتشار پیام های مخالف میل خود دیده ام.کلا مسیر دموکراسی پسندی شما یکطرفه است
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
بیا ایران همین حرفها رو بزن!!!!
ناشناس
۰۰:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
در تقسیم بندی سیاسی، صددرصد مقابل آقای زیدآبادی هستم. ولی یک موی ایشان را با کل دنیای فحاشان بی هویت عوض نمیکنم. آقای زیدآبادی هویت دارد و وطن پرست است و بر سبیل فردیت خود حرکت نمیکند.
ناشناس
۲۳:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
عصر ایران عزیز قبل از هر انقلابی اگر در ذهنهایمان انقلاب اساسی و رو به جلو صورت نگیرد شاید هر جنبشی حتی اگر به بار نشیند در نهایت دیکتاتوری را به همراه داشته باشد....این قانون اساسی هر جامعه است که در پناه آن باید انسانها رشد و نمود پیدا کنند. ...
ناشناس
۲۳:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
در سایت ایرانیان انگلستان کامنتهای افراد خارج نشین بهتر از همین ها که گفتید نیست.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۰:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
بله من هم دیده ام و واقعا متاسفم که چرا ایرانیان به این حد از بی فرهنگی تنزل رتبه یافته اند. من در ترکیه زندگی می کنم و اینجا هم به شدت بین دولت و رقبا و مخالفانش نزاع و رقابت وجود داره ولی نشنیدم این جوری فحش های مثبت 18 به هم بدن ولی در ایران متاسفانه از هر دو طرف قصه می شنویم! واقعا غمباره!!
ناشناس
| |
۰۰:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
متاسفانه ایران همین بوده فقط ما در ذهنم توهمی ایجاد کردیم که نمی خواهیم اصلاحش کنیم
سبحان
۲۳:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
من دل خوشی از جمهوری اسلامی ندارم و به همین خاطر بیش از 17 ساله آلمان زندگی میکنم ولی اگه واقعا قرار باشه جمهوری اسلامی بره و اینایی که نیومده دارن به نویسنده حکم مرگ و تجاوز جنسی می دن حاکم بشن، چرا باید این همه هزینه بدیم؟ خوب نوشتی آقای محمدی که باید اول از همه دیکتاتور درونمان را بکشیم و بعد ادعای دموکراسی داشته باشیم.
ناشناس
۲۳:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
این مدعیان انقلاب هنوز نیامده وعده قتل و تجاوز میدهند وای به حال ملت ساده دل ایران...
رضا
۲۳:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
عصر ایران لازم نیست دایه مهربانتر از مادر شود. نوشته زیدآبادی را دوباره خوب بخوانید که دارد جبهه معترضین را ضعیف میکند تا خوشرقصی برای حاکمیت کرده باشد. مردم خر نیستند میفهمند که چه کسی چه نقشی را برعهده گرفته. نوبت عصر ایران هم میرسد اگر در صف مردم و اعتراض به شرایط سانسور و خفقان نباشد. چطور اینهمه سالها کلمه دیکتاتوری برای شما بیگانه بود یا هست هنوز، ولی الان که یکی از خودی های شما به حق زیر انتقاد شدید معترضین قرار گرفت خوشرقصی خودتان را شروع کردید؟ برای خودتان ابتدا باید کلاس دمکراسی گذاشت تا به اینهمه سازشکاری تن ندهید! شرم و حیا بد نیست کمی داشته باشید! مضحکه عصر ایران از ظهور دیکتاتوری شاکی است، نه اینکه تا حالا در دمکراسی با آزادی اتدیشه و بیان بی نظیر زندگی میکردید!؟ برو بزار باد دمکراسی بیاد، مواظب باش خوابت نبره دوباره عصر ایران خوش خواب عمیق! صدای اعتراص را نمیشنوید؟ یا نمیخواهید بشنوید!؟ مسخره است که چه کسانی نگران دموکراسی آینده هستند که اصلا برایشان بیگانه است و هیچ رابطه ای با آن نداشته و نمیخواهند هم داشته باشند وگرنه به صف آزادیخواهان می پیوستید! اگر دموکراسی را قبول داشتید اینهمه سال شرایط غیر دمکراسی را تحمل نمیکردید!
عصر ایران

سلام و سپاس از نقدتان
پیشنهاد جدی می کنیم تشریف بیاورید ایران و در همین فضایی که ما داریم کار می کنیم، رسانه ای تاسیس کنید و اهداف و شعارهایتان را اعلام و پیگیری کنید. نمی شود که حتی بدون ذکر کامل نام و بدون هویت و در امنیت کامل و بدون دغدغه، به کسانی که در فضای کنونی فعالیت می کنند، انگ زد.
قبل از قضاوت کسانی که در فضای داخلی ایران کار می کنند، کمی با کفش های آنها راه بروید و بعد، زمین و زمان را به سازشکاری و خوش رقصی و ... متهم کنید.
از برج عاج بیایید پایین، کمی با هم قدم بزنیم دوست عزیز.

دلیل این ادبیات خشن تان را هم می دانیم؛ این روزها، حال دل هیچ کس خوب نیست. با این حال، می توانیم حتی اگر با هم مخالفتی هم داشته باشیم، به عنوان دو انسان و دو هموطن، بهتر و زیباتر حرف بزنیم.

امیدوارم هر جا هستید، خوش و خرم باشید و در کنار هم ایران مان را آباد کنیم.
با تقدیم احترام قلبی

پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
از لحن نوشته شما نه ازادی فهمیده میشود نه دموکراسی . شما دیکتاتوری در لباس دموکرات هستید . مطمئن باشید کسانی که قرار است اتفاقات بزرگ را رقم بزنند یعنی اکثریت مردم ، با این برخوردی که امثال شما با زیدآبادی کردند در خانه میمانند و سرنوشت آینده خود و کشورشان را بدست امثال شما نمی سپارند .
رضا
۲۳:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
آقای زید آبادی اگر واقعاً اهل نقد دلسوزانه بود چرا یکی از اینطور پیشنهادها را برای آنهایی که واقعاً باید بیرون گود سیاست باشند ننوشت؟
مثلاً قبل از انتخابات به رییسی نقد می‌نوشت که از امور سیاسی خارج بشه، دلایلش هم اظهر من الشمس بود.
زور نقدش فقط به حامد اسماعیلیون می رسد؟
عصر ایران

سلام
آقای زیدآبادی بسیار بیشتر از اینی که شما پیشنهاد کرده اید، نوشته اند و زندانش را هم رفته اند.
منصف تر باشیم دوست گرانقدر.
با تقدیم ادب

پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۰:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
خدایی چرا به این میگی دوست گرانقدر؟
عباس
۲۳:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
حالا چرا جناب زیدآبادی اینقدر این موضوع رو جدی گرفته؟! از کجا معلوم که این توهینهایی که بهش اشاره شده، رای و نظر واقعی قاطبه مردم ایران باشه؟ اینجور توهینها تو فضای مجازی همیشه بوده. نقش برادران و البته برخی خارج نشینان تفرقه افکن رو تو این ماجراها و توهینها نباید نادیده گرفت. وگرنه من که به شخصه تو این اعتراضات غالبا کلمات توهین آمیز نمیشنوم. البته نمیشه انکار کرد که خشم و عصبانیت انباشته درون همه هست و بعضا تبدیل به توهین میشه. ولی درصدش تو مردم عادی کمه.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۰:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
شما دانشگاه نرفتی جدیدا؟
ناشناس
۲۳:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
حالا حالاها مونده بفهمید این طرفداران لیبرال و ... چه دیکتاتورهایی هستن. اون موقعست که با هزار حسرت به آغوش بسیجی ها برخواهید گشت
ناشناس
۲۳:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
این سخن که ما اندر خم یک کوچه ایم صحیح نیست. نویسنده باید میگفت آن جماعت ریاکار و بی فرهنگ حاضر در سیرک برلین ، اندر خم یک کوچه اند. اتفاقا شعار مرگ بردیکتاتور می‌دهند و خودشان دیکتاتور مادرزاد هستند. اینکه نویسنده رفتار این دیکتاتورها را به کل جامعه سیاسی ایران نسبت بدهد جفا و ظلم است.
واقعأ از این جماعت انتظار دیگری داشتید؟ از یک طرف نعره میزنند آزادی. ولی فراخوان می‌دهند که مردم خرید نکنند و بنزین هم نزنند. اینها حالا که قدرت ندارند می‌خواهند اختیار بنزین زدن مردم را هم در دست داشته باشند، اگر به قدرت برسند چه بلایی به سر مردم می‌آورند؟
ناشناس
۲۳:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
شرط می‌بندم شما نویسنده این متن و عصر ایران هم فحش کش می‌شید .
ناشناس
۲۳:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
ادبیات زشت و زننده و منش دور از اخلاق معترضان کف خیابان ، همان چیزی است که بسیاری از ناراضیانی که خشم بسیاری هم از نظام حاکم دارند را از دامنه این اعتراضات می راند. اینان (از جمله من) اگر چه مخالف نظام هستند اما این مخالفت دقیقا به خاطر همین چیزهاست : ادبیات سخیف و منش دور از اخلاق که تاثیراتش در فضای حکمرانی می شود همین فضای عفن موجود. حالا چه دلیلی دارد که یک عده فحاش را برانیم که عده ای دیگر فحاش جایشان را بگیرند؟؟ به قول رندی‌: اینان هم از مردی فقط ایستاده شاشیدن را بلدند ...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۳:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
:))))))))
ناشناس
| |
۰۰:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
D:
ناشناس
۲۳:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
منم با نظر شما موافقم، آقای زیدآبادی نه مقامی داشتن و نه سودی از این نوشته ها بردن، سالها زندان و تبعید بودن، حیف هست که با ایشون برخورد دور از منطق و ادب بشه،
ناشناس
۲۳:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
متاسفانه مشروطه خودش گرفتار همین دیکتاتوری ازادی خواهان شد.
وقتی که مخالفینشان را که حتی ستارخان و باقرخان مشروطه چی هم از انها بود تبعید و شهید و کشتند، نباید از ان مشروطه امید اصلاح می رفت.
بهد که دیکتاتورهای ازادی خواه درخت مشروطه را با استبداد رضا خانی خشکاندن و شد انچه می بینیم.
بذای یک دموکراسی واقعی باید دیکتاتوری ها و دیکتاتوری پرستیها را بخشکانیم نه دموکراسی را.
امروز به دوستم می گفتم حتی اگر استقلال طلب هم بتواند نظرش رو ازادانه عرضه کند و باز مخالفینش ازادانه نقدش کنند چه زیبا می شود کشور.
باید یاد بگیریم که در لحظه و صفر و یکی به قضایا نگاه نکنیم.
مرتضی بهرامی
۲۳:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
نوشته شما منصفانه و دردمندانه بود. واقعاً چرا رعایت ادب و اخلاق تا این حد تنزل پیدا کرده؟
نه فقط در بارۀ آقای زیدآبادی بلکه قبلا هم در مواردی به بازیکنان و شخصیتهای مشهور دیگر هم از این توهین‌ها شده.
یکی از همکاران خودتان در فضای مجازی (توئیتر) تعبیر زشتی به کار برده بود. وقتی به ایشان تذکر دادم فرمودند به خودم مربوط است! در حالی که آلوده کردن فضای فرهنگی و اخلاقی جامعه، به همه مربوط است. مثل بلند کردن صدای رادیو؛ مثل سوزاندن لاستیک در محل مسکونی و...
یک ایرانی
۲۳:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
مشکل اینجاست قشر خاکستری ،خواهان آزادی و برابری، ساکت نشسته و صحنه برخورد مخالفین و موافقین،صحنه قدرت خواهانی هست که کمر به نابودی طرف مقابل بسته اند.و هر دو طرف ،مردم را فقط افراد موافق خودشان میدانند.
خبر خوب اینکه در کف جامعه ،تنها خواسته اکثریت ملت ،رسیدن به آزادی های مشروع و حق تصمیم گیری داشتن در موارد مهم مملکت هست و اگر به دموکراسی واقعی برسیم،به صلح هم خواهیم رسید
خبر بد اینکه متاسفانه صدای اکثریت شنیده نمیشود و به علت اینکه این اعتراضات رهبری مشخص نداشت،ادامه آن به دست خشونت طلبان و منفعت طلبان رسید.
کاش امثال اقای زیدابادی و ازادی اندیشان افراد فحاش و به قول نویسنده ازادی خواه دیکتاتور را اکثریت معترضین ندانند و در این بلبشو،مردم آزادی خواه و انسانیت خواه را تنها نگذارند
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
اصلا" اينا كيا هستند ،خوب آنها رو ميتونن معرفي كنن ،شايد اين افراد ميخوان اعتراضات مردم رو به بي راهه بكشونن ومردم رو دلسرد كنن، من فكر نكونم كه آدم منطقي دست به ناسزاگويي وتهديد كسي بزنه.
محمد
۲۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
تحلیل درست و منطقی است
اگر کسانی که هنوز بر قدرت نرسیده اند اینگونه باشند وای...
ناشناس
۲۳:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
نوش جان اونهایی که از این اوباش اغتشاش گر حمایت کردند
ناشناس
۲۳:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
در نبرد جای شعر و ترانه نیست.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۱:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
تو فیلم Crismon Tide یک جای فیلم کاپیتان زیر دریایی میگه: ما برای رعایت دمکراسی اینجا نیومدیم، ما برای دفاع از دمکراسی مان اینجا آمدیم.
ناشناس
| |
۱۱:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
مهمترین رکن دموکراسی، پایبندی به حقوق بشر است. یادمان باشد برای دفاع از دموکراسی نمیتوان و نباید حقوق بشر را زیر پا گذاشت.
ناشناس
۲۳:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
دو نکته:
یک: از اول اغتشاشات بر این نکته تاکید میشد که اصلاح طلبها تکلیف خود را از کسانی که به هیچ ظرف و قالبی پایبند نیستند، تعیین کند. ولی ایشان در حساب و کتاب خود، صلاح را بر این دیدند که به حاکمیت فشار بیاورند تا اینکه وظیفه ملی خود را در قبال دفاع از ایران به جا بیاورند. شاید خواستند حاشیه امنی برای روز مبادای متصور خود ایجاد کنند.
دو: آقای زیدآبادی با همه سیاست ورزی اش، وزن زیادی به اسماعیلیون داده است. گرچه دلشکستگی و نگرانیشان را میتوان فهمید. ولی این چیز تازه و بعیدی نیست. فقط امکانی ایجاد شده و فضای مجازی باعث شده تا تمرکز و تجمعی در این فحاشی ها دیده شود. نگران باشید آقای زیدآبادی و فضا را نبازید.
ناشناس
۲۳:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
یکی مثل زیدآبادی عمرش رو گذاشته واسه توسعه آزادی های مدنی و هزینه اش هم داده و یکی هم تو رختخوابش صفحه موبایلش رو بالا پایین می کنه و فحاشی می کنه که اینو بنویسید و اونو ننویسید. اگه جرات دارید و راست می گید با هویت و در داخل ایران بنویسید نه این که پشت اکانت ها پنهان بشید و هر کی عین شما نیست رو بهش فحاشی کنید و به همه انگ و تهمت بزنید.
زنده باد ایران
ناشناس
۲۳:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
مردم به حاکمان خویش شبیه ترند تا به پدرانشان(علی علیه السلام) این فلاکت اقتصادی فرهنگی سیاسی اجتماعی تمامش مسبب و عاملش مسوولان هستش از مردم خُرده نگیرید شماها همه چیز رو از مردم گرفتید همه چیز رو
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۳:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
الان " شماها" کیا میشن؟ هر کی مثل شما نیست؟
" مردم" کیا میشن؟ هر کی مثل شماس؟
ناشناس
۲۳:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
برادر عزیز حاکمان که خود اسوه اخلاق و حکمت متعالی هستند چرا مردم داری رو ترک کردند و ایران را به چنین روزی انداختند؟!

موضوع این نیست که اگر بود خود جناب زیدآبادی به آن اشاره می کرد. موضوع شعارهای زیبا دادن اما خلاف آن عمل کردن است، که نزد ایرانیان رایج است.
علی
۲۳:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
دیدگاه‌های آقای زیدآبادی رو در این دو ماه اخیر پیگیر بودم ... بنظرم تحلیل‌های واقع‌گرایانه‌ای داشتند ... حتی بهتر از دیگران .... حیف و صد حیف از این اتفاق ...

اونجاش که گفت اینجا سرزمین مولوی و حافظ و سعدی‌ه، دلم گریه خواست برای این وطن صدپاره
ناشناس
۲۳:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
من خودم با محتوای نامه زیدآبادی صد درصد مخالف بودم ولی این که یه عده این گونه وحشیانه عمل کردند مایه شرمندگی من و امثال من هست که عمری را در دانشگاه و جامعه شعار آزادی خواهی و دموکراسی طلبی داده ایم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
فحاشی های امروز زنگ خطری جدی است ولی مسولان خودشان را به خواب زدند .
صاد
۲۳:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
دم شما گرم. در جانب اعتدال ایستادن، وقتی که از هر سمت شراره آتش می باره، کار سختیه...
جواد پیمانی
۲۳:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
کسی اگربخواهد وارد سیاست یشه مکرباید ازکسی اجازه بگیرد.توصیه زیدابادی به اسماعیلیون اشتباه بود.بنظرمیرسه این موضوع باعث شد دیگران واکنش نشان دهند.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۳:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
واکنش نشان دادن دیگران ایرادی ندارد؛ ولی فحش و ناسزا و توهین ایراد دارد. سخن این بود.
ناشناس
| |
۲۳:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
ایا اقای زیدابادی برای نظر دادن باید از کسی اجازه بگیره؟
مخالف ایشون هستید خوب نظر بدهید و دلیلش رو بگید فحاشی و پارس کردن و تعفن در جملات چرا؟
مثلا انسان چیزی دارد به نام شعور که می تواند با آن نظراتش رو بدهدو دلیلی برای توحش ندارد
روژان
| |
۲۳:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
پس از نظر شما، هر جا موافق میل ما اتفاقی نمی‌افتد فحش و ناسزا گفتن و به عبارتی دیگر مثل حیوان رفتن کردن مشکلی ندارد ، یعنی اینها بلد نبودند همین جمله ساده که آقای زید آبادی موضوع به شما ارتباطی ندارد یا ما منتظر اجازه تو نیستیم را بگویند حالا استدلال منطقی پیش کش ؛ براستی که از کوزه همان طراود که در اوست
ناشناس
| |
۰۰:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
حتی "توصیه کردن" رو تحمل نمیکنید!
شماها ایران رو لیبی میکنید وحشی‌های جین پوش!
مهاجر
| |
۰۰:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
آقای ناشناس ۲۳:۳۶ خودت هم که فحش داری میدی که!!!
ناشناس
| |
۱۱:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
با تمام انتقاداتی که از وضع موجود حکومتگران دارم بخاطر ارتکاب چنین رفتارهای خشنی از سوی مخالفان و مدعیان انقلاب و زندگی و آزادی و . . . بهیچ وجه حاضر نیستم بروم در خیابان و کنار انها قرار بگیرم .همانطور که آقای محمدی نویسنده مقاله نوشته چنین کسانی اگر در مسند قدرت قرار گیرند چنان دیکتاتوری بر پا خواهند کرد که باید دریغ امروزمان را بخوریم . پس امروز را تحمل خواهیم کرد تا اکثریت جامعه نشان بدهند که خواهان دموکراسی به تمام معنا هستند .
ناشناس
۲۳:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
زید آبادی دو بار ( یه بار 13 ماه و یه بار 5 سال) به زندان رفته و هزینه حرفاشو داده. حالا یه عده که فقط دارن تو اینستاگرام کامنت می ذارن و احساس قهرمانی می کنند شدن میداندار. نه داداش نقل این حرفا نیست. نمیشه کنار گود بود و گفت لنگش کن. اونی که خارج کشوره ومی گه چرا زیدآبادی اینو گفت و اونو نگفت، اگه راست می گن بیان ایران و همه حرفایی که می خوان از دهان زیدآبادی گفته بشه رو خودشون بگن. نه این که پست کامپوتر بشینن و ارد بدن که زیدآبادی باید کشته بشه چون این جوری نوشت اونجوری ننوشت. اسم این دیکتاتوری نیست پس چیه؟
ناشناس
۲۳:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
اوضاع فرهنگ و ادب ایرانیان خیلی وقته که تاسف آور و زشت شده
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۳:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
دقیقا
کتاب خلقیات ایرانیها رو تازه شروع کردم
مثل اینکه همیشه تاریخ همین بودیم
هوشیار
| |
۱۱:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
سلام اولا اینکه پیام من رو منتشر کنید
دوم اینکه به آقای زیدآبادی بفرمایید (اگر به ایشون دسترسی دارید یا اگر این کامنت رو میخونن) که فحش و حرفای مزخرف باد هواست... زیاد نگران نباشند به کارشون ادامه بدن.
البته اول شما باید آزادی بیان رو اجرا بفرمایید و کامنت رو منتشر کنید.
ناشناس
۲۳:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
محمد رضا هنرمند سریالی ساخته به نام کاکتوس در یکی از قسمت ها٫ داستانی بود که شخصیت ها در خواب راه میرفتند یکی گفت دزد اومده بیدار شید که دزد رو بگیریم دیگری مخالفت کرد که ما اول باید تمرین از خواب بیدار شدن کنیم بعد به کار دزد برسیم .
حکایت پیشنهاد شماست به مردم برای خود سازی .
برادر عزیز حاکمان که خود اسوه اخلاق و حکمت متعالی هستند چرا مردم داری رو ترک کردند و ایران را به چنین روزی انداختند؟!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۲۳:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
کی گفته حاکمان اسوه اخلاق متعالی هستن؟ مگه این حاکمان از فضا اومدن؟ مگه نه اینه که یکی از ما هستن؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200