صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۶۱۰۹۶
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۲ - ۱۶ مهر ۱۴۰۱ - 08 October 2022
یک رُمان – یک شخصیت

اُوِه؛ چرا همۀ ما به یک اُوِه نیاز داریم؟

«یک رُمان- یک شخصیت» پنجرۀ تازه‌ای است که در عصر ایران گشوده می‌شود تا از رُمان‌های مختلف، شخصیت‌هایی را معرفی کنیم که اگرچه زادۀ ذهن نویسندگان آنها هستند و در عالم واقع زندگی نمی کنند اما به یادماندنی‌اند و مخاطبان با آنان هم‌ذات‌پنداری می‌کنند یا همراه می‌شوند

   «یک رُمان- یک شخصیت» پنجرۀ تازه‌ای است که در عصر ایران گشوده می‌شود تا از رُمان‌های مختلف، شخصیت‌هایی را معرفی کنیم که اگرچه زادۀ ذهن نویسندگان آنها هستند و در عالم واقع زندگی نمی کنند اما به یادماندنی‌اند و مخاطبان با آنان هم‌ذات‌پنداری می‌کنند یا همراه می‌شوند و گاه آوازۀ آنان از خوانندگان کتاب‌ها  یا تماشاگران فیلم‌هایی که بر اساس آنها ساخته می‌شود فراتر می‌رود و بعضا به عنوان مَثَل مورد استفاده یا استناد یا الگوبرداری یا طعنه‌زنی قرار می‌گیرد چندان که یاد کردن از دُن کیشوت منحصر به خوانندگان کتاب سروانتس نیست و شخصیت دُن کیشوت جان گرفته است و مثال ایرانی آن دایی جان ناپلئون.


  این شخصیت‌ها اگرچه در عالَم واقع وجود ندارند اما نویسندگان برجسته و خالقان‌شان چنان آنان را پر‌و‌بال داده‌اند که خواننده با آنها احساس نزدیکی می‌کند. نه تنها خواننده که از نویسنده‌ای مشهور نقل شده که هنگام نوشتن رُمان خود در سوگ قهرمان اصلی آن گریسته است. شخصیتی که خود او خلق کرده بود و مرگ او نه در عالم واقع که با گردش قلم خود او رخ می‌دهد. 


  این نکته را البته باید یادآور شد که گاه ممکن است در این معرفی‌ها و آشنایی‌‌دادن‌ها داستان لو برود. اگرچه نویسندۀ این متون تلاش خود را به کار می‌بندد تا این اتفاق نیفتد اما در پاره‌ای موارد اجتناب‌ناپذیر است هر چند رُمان، لایه‌لایه است و بیشتر با یک شخصیت خاص که غالبا قهرمان و کاراکتر اصلی است آشنا می‌شویم نه با همۀ شخصیت‌ها یا تمام داستان را نمی‌کاویم و در واقع آشنایی‌دادن با شخصیتی است که چه بسا مشهورتر از بسی از زندگان عالَم واقع شده باشد و ضمن آن تشویقی هم هست به خواندن خود کتاب.


                                                      *******************************
روفیا عابدی*


   موفقیت «مردی به نام اُوه» اثر مشهور «فردریک بکمن» نویسندۀ سوئدی در نحستین تجربۀ او در نوشتن یک کتاب و پس از تجربه‌های دیگر نوشتن در عرصه‌های دیگر را نباید به بخت و اقبال و حتی استقبال جامعۀ کتاب‌خوان نسبت داد بلکه ناشی از سوژه‌های متفاوت و سبک نوشتاری خاص خود اوست که در عین سادگی به بیان جزییات علمی و اجتماعی هم می‌پردازد و  می‌توان اشاره کرد که تجربۀ او در وبلاگ‌نویسی و ثبت امور روزمره منجر به آن شد تا به نوشتن کتاب روی آورد و در همین نخستین تجربه به موفقیتی بسیار چشم‌گیر دست یابد و نقش حمایتی هواداران و همسر ایرانی (ندا شفتی) را نیز البته باید یادآور شد.


    «مردی به نام اُوه» در سال 2012 در سوئد منتشر شد و در همان سال 600 هزار نسخه از آن فروش رفت و طی 9 سال پس از آن تا کنون به 30 زبان ترجمه شده تا به رتبۀ اول پرفروش‌های سوئد و نیویورک‌تایمز دست یابد. در سال 2016 فیلمی هم با همین عنوان در سینماهای جهان اکران شدو در ایران هم چند ناشر دست به ترجمۀ آن زده‌اند.


   اُوه، مردی در آستانۀ سال‌مندی است که پس از اتفاقاتی می‌کوشد روند زندگی او از حالت روزمره خارج نشود حتی در فصول ابتدایی تصمیمی می‌گیرد که خواننده آرزو می‌کند موفق نشود ولی در اواسط کتاب حضور یک زن ایرانی، فضای داستان و روال زندگی او را تغییر می‌دهد اما نه از جنس عاشقانه‌های معمول و آشنای رُمان‌ها.


   به سبب همین تفاوت در سبک و نگاه است که می‌توان گفت مردی به نام اُوه، به نسل جدید رُمان‌هایی تعلق دارد که شخصیت اصلی آنها فارغ از پاره‌ای وجوه کاریزماتیک، ملموس و دوست داشتنی‌اند.


   اُوه، مردی میان سال و انزواطلب است و گریزان از جامعه و جوانان و نوگرایی اما با هنر "بکمن" شخصیتی آفریده می‌شود چندان دوست‌داشتنی که همه به دنبال یک اُوه در زندگی‌مان باشیم! با این که حساب‌گر است و به دیگران بی‌اعتماد و روزها را با ملالِ تکرار پشت سر می‌گذارد اما یک ویژگی دارد که او را دوست‌داشتنی می‌کند. عاشق است؟ بله. مهربان است؟ بله. مهم‌تر از اینها اما "حمایت‌گر" است.


   درست است که خود او اهل مطالعه نیست اما برای همسرش کتابخانه‌ای می‌سازد با این توضیح و انگیزه که "کتاب‌هایت باید جایی داشته باشند".


  با این که شخصا اهل کافه و رستوران و حضور در جمع نیست اما هفته‌ای یک بار با همسرش و در واقع به خاطر همسرش به کافه می‌رود و با خواندن روزنامه خود را مشغول می‌کند تا همسرش از معاشرت با دیگران و حضور در جمع لذت ببرد.


   وقتی همسرش در سانحه‌ای بخشی از توانایی‌های خود را از دست می‌دهد تمام تلاش خود را به کار می‌بندد تا زندگی عادی او مختل نشود.


   اگرچه مردی رسمی و سرد و بیشتر ساکت است اما به سخنان همسرش خیلی خوب و دقیق و با علاقه گوش می‌دهد و در دنیای رنگی او غرق می‌شود.به بیان دیگر از لذت بردن او لذت می‌برد.


   آیا ما هم در اطراف خود اُوه داریم؟ یک غولِ سرسختِ چوبی که وقتی لازم باشد به سوی ما خم شود و یاری‌مان کند؟

   "اُوه"‌ها این‌گونه از زندگی لذت می‌برند که لذت و آرامش دیگران را به تماشا بنشینند یا در لذت بردن آنان نقش ایفا کنند. آنانی که دوست‌شان دارند و دوست‌داشتن را این گونه تعریف می‌کنند.

--------------------

*نکته‌سنج

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حمیدرضا
۱۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۸
بسیار عالی
علاقه مند شدم کتاب رو تهیه کنم
اعظم رجبی
۰۸:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۸
فیلم خانوادگی و اجتماعی روان و زیبایی ست و توصیه میکنم از دیدنش لذت خواهید برد و من دیدمش و جریان فراز و نشیب های زندگی اوه از همان کودکی برایم لذت بخش بود، چه خوب که معرفی کردید تا دیگران هم بدونند. متشکرم
حبیب
۱۴:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
شب گذشته فیلم اوه را دیدم بسیار زیبا و روان بود . حتما" حتما" کتاب را مطالعه خواهم کرد
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
اگر در معرفی تون، یک یا دو ترجمه خوب از همون کتاب رو هم معرفی کنین خوبه
سعید جعفرزاده
۱۱:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
سالها قبل خونده بودم یادمه با اتفاقات کتاب میخندیدم و گریه میکردم ، فراموشش کرده بودم. الان که این مطلب رو خوندم دوباره یادش افتادم و گریه کردم اما اینبار نه برای اوه که برای پدرم که اوه زندگیم بود و کرونا ازم گرفت.
روحت شاد بابا
مهدی
۱۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
شاید اوه در این داستان خیالی باشد ولی واقعیت این است که اگر کسی شما را واقعا دوست داشته باشد آن وقت از خوشحالی شما خوشحال می شود حتی اگر خودش از آن کار لذت نبرد از لذت بردن شما لذت می برد به خاطر همین است که شاعر فرموده: خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد چون در آن صورت به واقع خوشبخت خواهی بود و جهان در کف اقبال تو خواهد بود و البته که به قول بابا طاهر چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که در این صورت خوشبختی کامل و زندگی رویایی خواهد بود چیزی که در این زمانه کمتر دیده می شود و اگر نگوییم نایاب است بسیار کمیاب است و اگر هم یک طرف واقعا عاشق باشد طرف دوم یا عاشق نیست و یا حتی گاهی دنبال سوء استفاده است و این در صورت تداوم و مشخص شدن موضوع برای طرف عاشق حتی می تواند طرف عاشق را نه تنها از عشقش سرد کند که حتی او را به موجودی خطرناک تبدیل نماید و متاسفانه در جامعه امروزی ما اوه ها کم شده اند و اگر هم باشند در نهایت با احساس خسران و فریب خوردگی مواجه و گاهی حتی سرخورده شده و ممکن است به آدم های خطرناکی تبدیل شوند امید که خانواده ها بتوانند فرزندانشان را عاشق بار بیادورند و عشق ورزیدن را به فرزندانشان بیاموزند نه محاسبه گری را آنوقت جامعه پر می شود ار اوه ها و اوه ها و اوه ها
ناشناس
۰۷:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۷
ممنون... علاقمند شدم بخونمش
علی رضا
۲۱:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
به نظرم رمانی هست که به یکبار خواندنش می ارزد البته چون آدم
سخت گیری هستم اینو میگم شاید خیلی ها چندین بار این رمان را
بخوانند و لذت ببرند.
ناشناس
۲۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
شایدبتوان تحول و زندگی جدید اوه را اتفاقی دانست که یک خانواده ایرانی در راه زندگی اش قرار می گیرد . اینکه ایرانی ها با توجه به فرهنگ زندگی مسالمت آمیز و داشتن کاریزمای تاثیر در فر مقابل و مهماندوست بودن مورد توجه دنیا هستند و گاهی به خاطر تعارفی بودن که خود ناشی از اخلاق و تربیت ایرانی بودن است، مورد مواخذه قرا می گیرند.
اما نکته اینجاست که صدا و سیمای ایران این خانواده را با ... خاصی از طریق سانسور دوبلاژ مخفی می کند .
اوه بودن لازمه جامعه ماست اما در فرهنگ اصیل ایران آموزه های اخلاقی شایسته ای وجود دارد که نیاز است تقویت و تبلیغ شود نه اینکه صدا و سیما آن را سانسور کند.
ناشناس
۱۹:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
کتاب بسیار جالبی است بطوریکه به هنگام اتمام آن دلتان برای اوه و کارهایش تنگ می شود.
امیر
۱۷:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
مطلب درباره شخصیت‌ها نوشتن ایده‌ی جالبیه. به نظرم شخصیت اوه رو خیلی بهتر می‌شد توصیف کرد. به نظرم مهم‌ترین ویژگی این شخصیت اوه روح داشتنش بود و این که معمولی بود. همون طور که نوشتید بر اساس تعریف رایج کاریزماتیک نبود اما از همون برخورد اول واسه خواننده و البته سایر کاراکترای کتاب جذابه. چون مثل عموم کاراکترای کتابای پرفروش ادا نیست و واقعیه.
عصر ایران متن نویسنده محترم مفصل تر بود اما هم می خواستیم آشنایی حاصل شود و هم انگیزۀ مطالعه خود کتاب از بین نرود.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200