عصر ایران - انزواطلبی (Isolationism) در جهان سیاست یعنی اعتقاد به سیاستی که سود یک کشور را در دوری گزیدن از رابطۀ نزدیک با کشورهای دیگر و خودداری از درگیری در کشمکشهای بینالمللی میداند.
انزواطلبی یا انزواگرایی معمولا مبتنی بر نوعی خط مشی امپریالیستی است زیرا معمولا یک کشور بزرگ، قدرتمند و از نظر اقتصادی خودکفا تصور میکند که میتواند از همکاری سیاسی و اقتصادی کشورهای دیگر بینیاز باشد.
با این حال چنین سیاستی ممکن است از سوی کشورهای کوچکی که نظام سیاسی و جامعۀ بستهای دارند نیز اتخاذ شود. کرۀ شمالی مهمترین نمونۀ چنین کشورهایی است.
گاهی نیز یک کشور از سوی جامعۀ بینالمللی محکوم به انزوا میشود ولی هیأت حاکمهاش حاضر نمیشود در سیاستهایش تجدید نظر کند تا از انزوا خارج شود. در واقع هیأت حاکمۀ چنین کشوری، انزوا را راه بقای حکمرانی خود میبیند و آن را به اصلاحات یا واگذاری قدرت برای تحقق منافع آن کشور، ترجیح میدهد.
عراق صدام حسین نمونۀ بارز کشوری بود که به انزوا محکوم شده بود ولی هیأت حاکمهاش انزوا را برای بقای خود پذیرفته بودند و منافع کشورشان را قربانی بقای حکمرانی خود کرده بودند.
با این حال انزواطلبی به معنای دقیق کلمه، برآمده از قدرت است و با محکوم شدن به انزوا و ترجیح انزوا به اصلاحات و تغییر سیاست، فرق دارد.
مفهوم انزواطلبی به معنای سیاسی در اواخر قرن نوزدهم مطرح شد. "انزوای باشکوه" توصیفی از سیاست امپراتوری بریتانیا در قرن نوزدهم است که باعث میشد این امپراتوری از متحد شدن با کشورهای دیگر به صورت دائمی خودداری کند. این سیاست که بین سالهای ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۲ به اوج خود رسیده بود، با خروج بریتانیا از "کنسرت اروپا" در سال ۱۸۲۲ آغاز شد و با توافق بریتانیا با فرانسه در سال ۱۹۰۴ به پایان رسید.
غلبه بر ناپلئون در جنگ واترلو، زمینهساز انزواطلبی بریتانیا در اروپا شد
"کنسرت اروپا" نیز به توافق ابرقدرتهای اروپایی در اوایل قرن نوزدهم یعنی کشورهای روسیه، اتریش، پروس و بریتانیا گفته میشود. هدف از کنسرت حفظ تمامیت ارضی کشورها و پایداری توازن قدرت در اروپا بود. مفهوم "کنسرت اروپا" برای اولین بار پس از شکست ناپلئون مطرح شد و تا زمان جنگ جهانی اول در تعیین قواعد بینالمللی و مرزبندی کشورهای اروپا و جهان موثر بود.
مهمترین مورد انزوا از سیاست بینالمللی، سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا در قرن نوزدهم و نیمۀ اول قرن بیستم است. البته آمریکا در قبال همسایگان خود منزوی نبود.
بعد از حملۀ ژاپن به کشتیهای آمریکایی در بندر پرل هاربر در 7 دسامبر 1941، آمریکا به جنگ جهانی دوم کشیده شد و دوران سیاست انزواطلبیاش به پایان رسید.
حملۀ ژاپن به بندر پرل هاربر به انزوای جهانی آمریکا پایان داد
پس از پایان جنگ سرد در اواخر دهۀ 1980، عدهای از سیاستمداران آمریکایی نظریۀ انزواگرایی جدید را مطرح کردند. آنها معتقدند بودند شکست کمونیسم و پیروزی سرمایهداری، عصر تاریخی رقابت مسلحانه بین ایدئولوژیهای مخالف را به پایان رسانده و دورۀ تازهای از رقابت اقتصادی و تکنولوژیک را آغاز کرده است.
مطابق این نگاه، آنها معتقد بودند دیگر خطر خارجی عمدهای امنیت ایالات متحده را تهدید نمیکند ولی رکود اقتصادی و عقبماندگی تکنولوژیک، تهدیدی جدی برای این کشور است. از این رو آمریکا باید تعهدات بینالمللی خود را رها کند و بر حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلیاش متمرکز شود.
این رای البته مبنای سیاست خارجی ایالات متحده قرار نگرفت و دولت آمریکا با توسعۀ ناتو و درافتادن با بنیادگرایی اسلامی، تعهدات بینالمللی بیشتری برای خود تعریف کرد.