عصر ایران ؛ احمد جزایری - بیست و هشتم نوامبر سال 1990 تاریخ مهمی برای حزب محافظه کار انگلستان است؛ این تاریخ روزی است که "مارگارت تاچر "نخست وزیر وقت انگلستان و رهبر حزب محافظه کار استعفای خود را اعلام می کند. او که از سال 1975 به رهبری حزب محافظه کار این کشور انتخاب شده بود، توانست سه دوره پیاپی این حزب را در انتخابات مجلس عوام به پیروزی رساند و خود نیز یازده سال در خانه «شماره 10» داونینگ استریت اقامت داشته باشد.
پس از "تاچر"، وزیر دارایی وی "جان میجر" توانست هفت سال بعدی را برکرسی نخست وزیری تکیه زند، اما در سال 1997 ، "تونی بلر" جوان، به 18 ساله حاکمیت حزب محافظه کار انگلستان را خاتمه داد و حزب کارگر برای 13 سال بعدی قدرت را در این کشور در دست گرفت.
"تاچر" که جانشین "ادوارد هیت" شده بود با 15 سال رهبری خود توانست پایه های قدرت حزب خود را تحکیم بخشد. او در بحرانی ترین شرایط تغییرات ژئوپلتیک جهان ، میراث "تاچریسم" را از خود بجای گذاشت. اما پس از "مارگارت تاچر" دیگر حزب محافظه کار نتوانست به انسجامی درونی برای تعیین رهبری با راهبردی حتی میان مدت دست یابد ، از این رو با پایان رهبری "تاچر" به نوعی افول حزب محافظه کار در بریتانیا آغاز شد.
مارگارت تاچر؛ معروف به بانوی آهنین بریتانیا
اما در سال 2010 " دیوید کامرون" 43 ساله موفق شد تا قدرت محافظه کاران بریتانیا را با شکست حاکمیت 13 ساله حزب کارگر با رهبری "گوردون براون" را بازگرداند اما این بار نیز به دلیل فقدان رهبری کاریزماتیک و منسجم در حزب محافظه کار، در طول هفت سال سه نخست وزیر یعنی "دیوید کامرون" ،"ترزا می" و "بوریس جانسون" توسط حزب خود مجبور به استعفا شدند.
دیوید کامرون" رهبر حزب محافظه کار انگستان با شعارهای اجتماعی و با نوید اصلاح ساختار بهداشت و درمان، توانست با اتحاد و ائتلاف با حزب لیبرال دموکرات، دولتی به اصطلاح" معلق" را تشکیل دهد.
نخست وزیر جوان برخلاف تفکرات و ایدئولوژی حزب خود، اقداماتی را انجام داد که در تاریخ سیاسی این حزب تقریبا منحصربفرد بود. قانونی شدن ازدواج همجنس گرایان که با عقاید حزب مطبوع خود ناسازگار بود، از جنجالی ترین اقدامات "کامرون "محسوب می شود. این اقدام گرچه یک نوآوری نامیده می شد- آنهم در حزبی با تفکرات کاملا سنتی و سلسله مراتبی -اما نمی توان از آن به عنوان تغییرات بنیادین نام برد.
دیوید کامرون
سرانجام "دیوید کامرون" پس از حدود شش سال، قدرت خود را با "برگزیت" و رفراندوم تاریخی بریتانیا در 2015 (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) به "ترزا می " واگذار کرد.
"می" که دومین بانوی نخست وزیر در تاریخ سیاسی انگلستان بود، تنها به دلیل فقدان انسجام رهبری به رهبری حزب محافظه کار دست یافت و بعد از سه سال در 2016 به دلیل ادامه مذاکرات "برگزیت" قدرت به "بوریس جانسون" حاشیه ساز و وزیر امور خارجه "ترزا می " رسید.
"جانسون" مهمترین هدف خود را برای پست نخست وزیری، به ثمر نشاندن مذاکرات" برگزیت " اعلام کرد و با برگزاری انتخابات زودرس در دسامبر 2019 ، ریسک دوم را پس از" می " ، به بهانه تشکیل مجلسی با حداکثر اعضای حزب محافظه کار پذیرفت.
این بار با تلاش " جانسون" و در کمال شگفتی ، حزب محافظه کار به پیروزی تاریخی بزرگی دست یافت و توانست تعداد 66 کرسی پارلمان را برای حزب خود افزایش دهد. با این اقدام مجموع کرسی های حزب محافظه کار به عدد 364 در مقابل 203 کرسی از حزب کارگر از مجموع 650 کرسی مجلس عوام رسید.
این پیروزی قاطع که بیشتر مدیون ضغف رهبری حزب کارگر به رهبری "جرمی کوربین" بود، نه تنها "جانسون " را در نیل به اهداف خود مصمم تر کرد ،بلکه پایانی بر رهبری "کوربین" بود که از سال 2015 به رهبری حزب کارگر رسیده بود.
محافظه کاران و بحران مشروعیت رهبری
«ما سیاستمداران 3 سال گذشته را بر باد دادیم ولی دیگر اتلاف وقت کافی است. مردم خواستار" برگزیت" هستند ....و من این کار را انجام حواهم داد.»
این اولین اظهار نظر "جانسون" پس از پیروزی قاطع در مجلس عوام بود. اظهاراتی که به شدت مورد حمایت" دونالد ترامپ" رییس جمهور وقت ایالات متحده قرار گرفت.ترامپ حتی پا را فراتر گذاشت و در اظهار نظری جنجالی گفت: «پیروزی جانسون پیام آور پیروزی من است.»
شباهت بسیار زیاد ترامپ و جانسون در سبک رهبری ، نه تنها احزاب مخالف جانسون بلکه بسیاری از افراد صاحب نفوذ در حزب محافظه کار را دچار نگرانی شدید کرده بود ، چرا که پیوند ترامپ و جانسون آنهم با سبک کاملا غیر متعارف حکمرانی با چاشنی عوام گرایی ، می توانست عواقبی غیر قابل پیش بینی را رقم زند.
اما تنها دو سال و نیم وقت لازم بود تا پای"جانسون پوپولیست" از دست آوردی شگرف در انتخابات مجلس به استیضاح در حزب خود کشیده شود. استیضاحی که گرچه علت آن شکستن قوانین قرنطینه در دوران همه گیری کووید 19 و برگزاری مهمانی خصوصی در دفتر نخست وزیری اظهار شد، اما به واقع چالش های سیاسی " جانسون" حزب محافظه کار را وارد بن بستی سیاسی کرد ، به طوری که به اذعان سران حزب احتمال از دست دادن نتیجه انتخابات آتی در بریتانیا به خوبی قابل پیش بینی است.
عللی چون افزایش بی سابقه تورم، افزایش تاریخی قیمت گاز به علت بحران اوکراین و همچنین تلاش حزب ملی اسکاتلند(SNP) به منظور برگزاری رفراندوم مجدد برای استقلال اسکاتلند، از مهمترین دلایل نگرانی سران حزب برای استیضاخ جانسون یاد می شود.
مضاف بر اینکه" جانسون" نیز راهبردی مشخص و عملی برای رفع نگرانی های هم حزبی های خود اعلام نکرده است. او علیرغم پیروزی در جلسه استیضاخ درون حزبی در تاریخ 16 خرداد و سر مست از پیروزی ، مجددا به شکلی جدید با حزب خود وارد چالش دیگری شد تا " عدم صداقت " وی بطور مشخص مطرح شود.
"کریس پینچر" معاون پارلمانی نحست وزیر که در فوریه گذشته به این سمت منصوب شده بود به رسوایی جنسی متهم شد ونکته جالب توجه ، پافشاری نخست وزیر بر حمایت از وی، اینبار بحران را به کابینه کشاند و عدم مدیریت نخست وزیر ، دومینوی استعفا را چید.
"کریس پینچر" معاون پارلمانی نحست وزیر بریتانیا
نزدیک به پنجاه مقام بلند پایه شامل تعدادی از وزرا و معاونین از دولت جانسون استعفاء دادند. فشار ناشی از این "سونامی استعفاء" او را وادار به پذیرش ترک دفتر نخست وزیری کرد تا سرانجام "بوریس جانسون " در پنجشنبه گذشته با ارائه نطقی به طور رسمی کناره گیری خود را از قدرت اعلام کرد.
نکته مهم و البته منفی کناره گیری جانسون از قدرت آن است که این سومین استعفای نخست وزیر حزب محافظه کار تحت فشار اعضای حزب است. . پیش از این "دیوید کامرون" پس از رفراندوم تاریخی" برگزیت" و موافقت مردم بریتانیا با خروج این کشور از اتحادیه اروپا و " ترزا می" ، به دلیل ناکام ماندن در اجرای برگزیت طبق جدول زمانی از پیش تعیین شده ، از طریق فشار اعضای حزب مجبور به استعفا شده بودند.
اما نکته مهم تر و قابل تامل، عدم انسجام و یکپارچگی بی سابقه در حزب محافظه کار طی چهار دهه گذشته است. هنگامی که در سال 1990 مارگارت تاچر از سمت خود استعفا داد ، وی کماکان به وظیفه نمایندگی خود مشغول شد و تنها طی پنح روز جانشین وی یعنی " جان میجر " ، به عنوان رهبر جدید حزب و نخست وزیر برگزیده شد.
"دیوید کامرون" هم پس از اعلام استعفای خویش اعلام کرد که جانشین وی تا ده روز دیگر اعلام خواهد شد و وزیر کشور کابینه وی یعنی " ترزا می" به رهبری حزب و مقام نخست وزیری نائل شد.
استعفای "جانسون" در شرایطی اعلام شد که هیچ دورنمایی از جانشین وی و رهبر آینده حزب محافظه کار وجود ندارد و علیرغم فشار بسیار زیاد حزب، "جانسون " اعلام کرده است تا تعیین جانشین به وظایف قانونی خود ادامه خواهد داد ، موضوعی که نه تنها احزاب مخالف را به واکنش وادار کرد، بلکه بسیاری از اعضای بلند مرتبه حزب مخافظه کار نیز به مخالفت برخاستند و به اتفاق حضور نخست وزیری که "عدم صداقت" او ثابت شده است را برای "اعتماد عمومی "جامعه بسیار خطرناک دانستند.
بحران جانشینی جانسون تا جایی پیش رفته که بسیاری از اعضای حزب، انتخاب رهبر جدید را تا پاییز سال جاری دور از ذهن می دانند. از سوی دیگر، رویه غیرمتعارف و پوپولیستی جانسون در عرصه سیاست، به صورتی است که مخالفان احتمال می دهند او لابی گسترده ای را برای جلب موافقت اعضای بلند مرتبه حزب به منظور ابقا مجدد در سمت رهبری شکل دهد.
در این میان، حضور چهره های صاحب نفوذ در لیست جانشینان احتمالی "جانسون " گمانه ابقای او را به حد اقل می رساند . اسامی چون "ساجد جاوید " ، "ریشی سوناک" ،"ناظم زهاوی" و " استیو بکر " در کنار "تامک توگندهات" و " پنی موردانت" از مطرح ترین چهره ها برای جانشینی جانسون محسوب هستند.
فایننشال تایمز نیز در گزارشی ویژه ، بخت" لیز تراس " را برای تصدی پست رهبری حزب محافظه کار و سومین بانوی نخست وزیر بریتانیا که در بسیاری ابعاد با " مارگارت تاچر " مقایسه می شود، را بیش از سایر گزینه ها می داند.
فارغ از اینکه چه کسی به رهبری حزب محافظه کار برسد، آنچه اشکار است لزوم تغییراتی بنیادین در ساختار این حزب محسوس است.
" دیوید کامرون" در سال 2010 با شعارهای آوانگارد توانست نگاه رای دهندگان را به حزب معطوف کند و "جانسون " هم با چهره ای کاملا پوپولیستی در انتخابات 2019 پیروز شد.ا ما اکنون چنین به نظر می رسد ،علیرغم توجه جامعه به حزب محافظه کار، ساختار فرسوده باعث اختلافات عمیق در سطح رهبری آن شده است . فقدان چهره ای کاریزماتیک و فرآیند جانشینی مشخص، عدم انسجام رهبری، حزب را در بحران فرو برده است و ساختار سنتی آن را به چالش کشیده است.
به نظر می رسد محافظه کاران به "تاچر" دیگری نیاز دارند تا خانه تکانی مفصلی در حزب انجام گیرد و با قدرت رهبری لازم و تغییرات گسترده، افکار عمومی را همچنان به متمایل به خود نگاه دارد.