عصر ایران؛ جعفر محمدی - گاهی وقت ها یک جمله، اندازه یک کتاب، حرف مگو دارد؛ درست مانند این توئیت که یکی از دختران سرزمین مان نوشته است: "تو چرا می تونی با شوهرت بری استادیوم سرود حماسی بخوانی ولی من نمی تونم همون جا با بابام فوتبال ببینم؟!"
بعید می دانم مسوولان این توئیت و نظایر آن را خوانده باشند؛ آنها در توئیتر فیلتر شده هم که هستند، برای گفتن است و نه شنیدن. شاید اشاره به این توئیت در اینجا، باعث شود مسؤولی بخواند و اندکی اندیشه کند و به سهم خود کاری!
این توئیت را فقط یک جمله معمولی ندانید، نظر شخصی یک فرد هم نشمارید. این که او کیست، اصلا مهم نیست، من هم نمی شناسمش، همین که ایرانی است و یکی از مالکان این سرزمین، کفایت می کند که جدی گرفته شود.
این دختر ایرانی، آشفته این نیست که چرا آن زوجِ انشاءالله خوشبخت، آسوده خاطر و عاشقانه به استادیوم آزادی رفته اند؛ حتی تمام خواسته او هم این نیست که همراه پدرش به تماشای فوتبال برود (موضوع این یاداشت هم رفتن یا نرفتن خانم ها به استادیوم نیست). او در کلماتی کوتاه و در مثالی زیبا و جلوی چشم، از یک احساس فراگیر سخن گفته است: "تبعیض".
واقعیت تلخ این است که احساس تبعیض و شهروند درجه 2 بودن، مانند خوره به جان بخش زیادی از مردم ایران افتاده است. این گمانی گسترده در جامعه امروز ایران است که عده ای صاحب مملکت اند و گروهی مستاجرانی بیش نیستند:
در عالم تجارت، بسیاری از کاسبان و تاجران، از این که عده ای رانت های اقتصادی دارند و واردات و صادرات دراختیارشان است و مجوزها به نام شان صادر می شود و در تصمیم سازی های اقتصادی سهیم اند، سخت آشفته خاطرند.
در رسانه، بعضی ها می توانند به عالم و آدم فحاشی کنند و دروغ و تهمت بگسترانند ولی کسی به ایشان نگوید بالای چشم تان ابروست و بقیه، باید تمام وقت دست به عصا بروند که گزک به دست پرونده سازان ندهند.
عده ای چنان مصونیت آهنین دارند که در تریبون های عمومی همه رقم لاطائلات می گویند ولی گروهی حتی اجازه یک سخنرانی عادی هم ندارند.
برای صاحبان باور سیاسی الف، می توان در هر جایی و زمانی تجمع کرد ولی برای گروه ب، تجمع بیش از 3 نفر می شود ذنب لایغفر.
صدا و سیما بازتاب صدای بخشی از ملت است ولی حتی بخشی از صدای بقیه ملت را بر نمی تابد.
و ... .
توئیت این دختر ایرانی، خلاصه ای از همه این هاست در یک جمله و یک عکس.
انسان می تواند فقر و گرسنگی را تحمل کند ولی حتی در ثروت و سیری، طاقت تبعیض ندارد. تبعیض، مادر "عقده" است و عقده مادر "کینه" و کینه که به روی کینه انبار شود، "خشم" زاده می شود و خشم متراکم، "طغیان" می زاید.
آقایان و خانم های مسؤول!
حتی اگر دغدغه مند میزهای ریاست و وزارت و وکالت و مدیریت خود هستید، چاره ای جز تبعیض زدایی ندارید. توئیت این دختر ایرانی را جدی بگیرید. من جای شما بودم، پرینت اش را هم می گرفتم و قاب می کردم و روی میز اتاق کارم می گذاشتم تا بدانم هر تصمیم و کار تبعیض آلودی که می گیرم، عقده ای جدید می آفرینم و پشتم می لرزید از ترس انفجار عقده ها... آن وقت، انسانی تر رفتار می کردم.
* اجتماع "سلام فرمانده" و 5 انتقاد تأمل برانگیز
جو در استادیوم در شأن شما نیست
چون بعضی از متعصبین فوتبال کلمات رکیک بکار میبرند
که درست نیست شما اونجا حضور داشته باشین
واگرنه از لحاظ دیگه مشکلی نیست
حجاب هم برای مردان صدق میکند هم زنان.
استادیوم نفرین شده که نیست.چی تو مغز مسئولان ماست؟
پی نوشت هم دو نکته:
۱. ما هر روز در خیابان و مراکز کاری بدتر از ابن فحش ها را می شنویم و همه مسئولین ساکتند.
۲. همین مردان غیرتمند و پاک در اجرای سلام فرمانده مگر ورزشگاه نمی روند، پس چرا نگرانشان هستید؟؟؟؟
اگه این متن به مذاق عده ای خوش نمیاد خب مشخصه از کدوم دسته آمد. از طرفی این تلخی که از خواندن این مطلب احساس میکنند مزه ی حقیقته چون حقیقت همیشه تلخ بوده...
محترمانه میشه گفت:
بدلیل سیاست یک بام و دو هوا
اگر جلوی ورودت رو می گرفتند بعد حق داشتی توییت بزنی و احساس شهروند درجه ۲ یا ۳ بکنی اما بدون اولاً اون خانم هم حتی با همراهی شوهرش برای دیدن فوتبال اجازه ورود به ورزشگاه رو نداره. ثانیاً درک تفاوت محتوایی این برنامه با مسابقات فوتبال خیلی سخت نیست. ثالثا این برنامه اگر در سالن تئاتر هم برگزار می شد باز یه ایرادی می گرفتید
. فی قلوبهم مرض
حال با این شرایط اگر دوست دارید باز هم به چنین مکانی پا بگذارید بر خواسته خود پافشاری کنید ولی بدانید که چند سال بعد داستان می تو هنرپیشه ها اینجا نیز تکرار خواهد شد.
با غریبها میرن بعد بلا سرشون میاد
اون موقع میگن نظام مقصره
من هم به عنوان یک شهروند که پدر یک دختر هم هستم از این تبعیض رنج می برم و برای همدردی با دخترم تصمیم گرفتم تا وقتی اجازه حضور به خانمها در استادیوم داده نشه من هم به استادیوم نرم....واقعن نمیتونم بدون دخترم به استادیوم برم و بعد به چشم های اون نگاه کنم.حضور بانوان در استادیم حق مسلم اونهاست.
عزیزم صاحب خونه صلاح تو رو میخواد
کسی بفکر نیست نمیدونم، چرا؟
قبل از کرونا یه برنامه پیاده روی خانوادگی بزرگ با جوایز قرعه کشی بود اینم حذف شده مدتها است اصلا کسی یادش نیست ...
این کارها مدیریت میخاد نه محدودیت ، حضور خانم ها تو استادیوم و فضاهای ورزشی مشکلی نداره که...
همه اینها برای انحراف از مسئله اصلی است.
من در استادیوم آزادی در مراسم سلام فرمانده به همراه خانواده شرکت کردم. همه زیر ساخت ها از جمله دستشویی ویژه خانم ها هم بود. فضا هم آنقدر وسیع بود که بتونن جایگاه خانم ها و خانواده ها رو مجزا کنن.
ضمنا اگه خانواده ها برن ورزشگاه ، دیگه این فحش ها هم داده نمی شه . چون آقایون معمولا حرمت خانواده رو نگه می دارن و خودشون اونایی که حرمت نگه نمی دارن رو کنترل می کنن.
اصلا یکی از علل غیراخلاقی شدن محیط استادیوم ها، همین فضای صرفا مردانه و مجردی است.
دقت کنید که این مطلب درباره این موضوع نیست و مثال های جدی تری از احساس تبعیض رو آورده و اصلا بحثش موضوع تبعیضه.
حالا خوبه خود سایت با رنگ متفاوت اینو متذکر شده
****** لطفا بحث رو منحرف نکنید
امیدوارم کمی با مفهوم تبعیض آشنا بشی
امثال تو مصداق جهل مرکب هستید و تا ابد هم دانا نمیشین
آیا فقط بخشی از شهروندان حق استفاده از استادیومی که با پول همه ملت ساخته شده رو دارند؟ اون هم فقط در صورتی که با اهداف بخشی از جامعه همسو باشند؟ آیا این تبعیض آشکار نیست؟!
به عدم اجازه ورود تماشاچیان مرد به ورزشگاه
در همان هفته ، است به بهانه کرونا
و ممنوع بودن و اسپری فلفل پاشیدن به صورت دختران ، به بهانه آماده نبودن زیرساختهاست
چطور زیر ساختها برای مطامع و اهداف میدان مهیاست
ولی برای مردم عادی نه ؟؟؟
این تبعیضها هر جای کشور ، به یک شکلی ،مردم رو شکنجه میده ،
که حاصل اون قاتلان ملعونی مثل عبدالباقی و خاوری و طبری و همدستان او هستند که ، بدون مجوز هر کاری میکنند
ولی مردم عادی برای یک نانو اون کارها باید روزها و ماهها معطل مجوز باشند
تبعیض بیداد میکند و عدم ورود دختران و زنان بعنوان ۵۰ درصد جمعیت این کشور ، نمونه کوچک و بارز آن است
نمیدونم کی هستی ولی میدونم سواد فرهنگی و اجتماعی اصلا نداری
تو یک داعشی و تو گروه طالبان هستی مطمن هستم کلا باید در منفی ۵ امین آباد بستری کنن امثال تو را
همیشه مردمی باشید.
این ها منو رنج می ده