عصر ایران ؛ نهال موسوی - رضا رویگری بر روی تخت آسایشگاه کهریزک یک غافل گیری ناراحت کننده به همراه داشت، وقتی نفش آفرینی ها و آثار هنری او را در ذهنت مرور میکنی این ناراحتی به یک غم و اندوه عمیق تبدیل میشود که گلویت را فشار می دهد.
رضا رویگری یک هنرمند چند وجهی است علاوه بر بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون در خوانندگی هم واقعا حرفی برای گفتن دارد. علاوه بر آن آهنگ " ایران، ایران" که در سال 1357 خوانده است، از او 3 آلبوم «از عشق گفتن» ، «غوغا» و «کازابلانکا» منتشر شده است که هر کدام در زمانه خود رنگ و بویی متفاوت با موسیقی رایج آن زمانه داشته است. علاوه بر بازیگری و خوانندگی او در نقاشی هم فعالیت داشته و چند نمایشگاه از آثار او در داخل کشور و آمریکا برپا شده است.
حال این هنرمند را در چنین وضعیتی می بینیم که بر روی تخت آسایشگاه کهریزک است و می گوید دلم گرفته است و طلب حلالیت هم میکند. واقعیت این است که در چنین مواقعی است که معمولا واکنشهای احساسی شکل میگیرد و همه میخواهند کاری را هر چه سریعتر انجام دهند و به سرعت مدیران و مسئولان، نهتادها و سازمانها دست به کار می شوند. از یک طرف خوب است اما از طرف دیگر این اتفاق که قصه یک روز و دو روز نیست، یا یک ماه و دو ماه؟ باید فکری اساسیتر کرد.
سید عباس عظیمی مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت در گفتگو با مهر درباره برخی از صحبتها و حواشی مرتبط با شرایط فعلی رضا رویگری اظهار داشت: «بنده هم به سهم خود از شرایطی که برای جناب رویگری پیش آمده بسیار ناراحتم و نهایت تلاشم را انجام میدهم که در این زمینه هر پیگیری که لازم باشد را انجام دهیم، اما متاسفانه این هنرمند ارزنده کشورمان عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت نیست و از سال ۱۳۹۴ که مکاتبات برای عضویت این هنرمند آغاز شد، شورای ارزشیابی هنرمندان تشخیص نداده که ایشان میتواند عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت شود.» !
چرا نیست؟ واقعا یک لحظه احساس این را داریم که این فقط رضا رویگری نیست بلکه عاقبت هنر در ایران است که به چنین سرنوشتی دچار شده است! هنرمند وقتی به کهولت رسید چه تضمین رفاهی دارد؟ چه حقوق بازنشستگی دارد؟ آیا با آن حقوق بازنشستگی اصلا میتواند زندگی کند؟ یادمان باشد که هنرمندان به علت این که همیشه مورد توجه بودهاند در چنین مواقعی بسیار بیشتر آسیب پذیر میشوند. باید برای این عزیزان چه کرد؟
بحث خانه سالمندان هنرمندان یکی از مباحث بسیار جدی و راهگشا در این زمینه است. مکانی برای هنرمندانی که خانوادهای ندارند یا به هر دلیلی خانواده آنها توانایی نگهداری و مراقبت از آنها را ندارند. زهرا مشتاق (روزنامه نگار) در این زمینه نوشته است:
«سالها قبل شهره لرستانی، با راهاندازی مجموعهای، در تلاش برای کمک به هنرمندان سالمندی بود که کمابیش وضعیتی مشابه اکنون رضا رویگری داشتند. هنرمندانی که اغلب آنها دیگر زنده نیستند.
اما در راستای تکریم از هنرمندان حوزههای مختلف، که سالهای طولانی با هنرشان خاطره آفرین شدند، نمیتوان آنها را در روزهای دشوار زندگیشان فراموش کرد یا تنها گذاشت. بیاعتنایی به روزگار وخیم آنها، دهن کجی به خاطره جمعی یک ملت است. مردمی که با آواز و موسیقی و خط و نقاشی و بازی و هر هنر دیگری که مرتبط به آن هنرمند است، خاطره دارند.
از سوی دیگر نمیتوان احساساتی برخورد کرد و مثلا یک خانه در اختیار آن شخص قرار داد. خب یک هنرمند سالخورده، تک و تنها قرار است در چنین خانهای چه کند و چه کسی با کدام حقوق و تا چه مدت امکان مراقبت و نگهداری از او را خواهد داشت؟ بخصوص در شرایطی که با تغییر مدیران، دستورات مدیران قبلی به سرعت فراموش میشود، تکلیف چنین افرادی چه میشود؟
پیشنهاد تلخی است و حتی جسارت میخواهد. ولی شاید وجود و راهاندازی خانهای که مخصوص هنرمندان سالمندی باشد که کسی را ندارند که از آنها مراقبت کند، بتواند حداقل در این مقطع راهکار قابل تاملی باشد. قدرمسلم در کنار بودجههایی که صرف آنها هیچ نتیجه مشخصی ندارد؛ لحاظ کردن یک ردیف بودجه برای خانهای مخصوص هنرمندان بتواند موجب آسودگی و جلوگیری از نگرانی آنها در سالهای کهولت و پیری باشد.»
غم انگیزترین قسمت این اتفاقات این است که هنرمند در زمان کهولت احساس تاریخ مصرف گذشته بودن به او دست دهد و این احساس بدرد نخور بودن تمام وجود او را در بر گیرد.جایی در مصاحبهای خود رویگری گفت: جوانان اصلاً به بازیگری فکر نکنند/ بازیگران ما امنیت شغلی ندارند.
شاید بتوان گفت در چنین شرایطی یکی از بهترین تصمیمات تاسیس و راه اندازی چنین مکانی است، مکانی که شاید حتی به دلیل کنار هم قرار گرفتن هنرمندان در آنجا غم درونی آنها را کاهش دهد و احساس با ارزش بودن داشته باشند.
البته شاید برخی اشاره کنند که "صندوق اعتباری هنر" هم وجود دارد که برای کمک به هنرمندان است، در واقع اقدامات صندوق اعتباری هنر بیشتر در زمینه پوشش بیمه هنرمندان و کمکهای محدودی است که در حد توانشان انجام میدهند ولی بحثی که مطرح شد برای هنرمندانی است که به وضعیتی مانند رضا رویگری دچار شدهاند (کسانی که نیاز به مراقبت دارند اما به هر دلیلی تنها ماندهاند) که در چند سال گذشته نمونههای دیگری چون مهری مهرنیا و ثریا حکمت هم در موقعیتی مشابه قرار گرفتند.
باور کنید در قیاس با بسیاری از اتفاقات و مسائلی که در این کشور بودجه دارند و برای آنها هزینه میشود راه اندازی چنین مرکزی اصلا به چشم نخواهد آمد، امید که هر چه زودتر در این زمینه اقدامی صورت گیرد.
در آینده اوضاع به شدت وخیم خواهد شد، مشکلات اقتصادی و کسری بودجه صندوقهای بازنشستگی، بیکاری گسترده و عدم دسترسی بسیاری از مردم به صندوقهای بازنشتگی، اوضاع را بدتر خواهد کرد
جامعه ای که اگر هم طرحهای جوانسازی جمعیت در آن جواب بدهد، در صورت عدم کار و آینده نگری روی اقتصاد، سبک زندگی،فرهنگ و جامعه شناسی و روانشناسی ، باعث بالا رفتن جمعیت غیرفعال جامعه (کودکان و سالمندان) و بیکاران در چند دهه بعد خواهد شد و مشکلات را بیشتر خواهد کرد
مردم خودشان از الان باید به فکر دوران سالمندی باشند، دوستان خوب و روابط موثر برای این دوران دست و پا کنند، با نگاه به آینده سرمایه گذاری و بیمه داشته باشند و خصوصا فعالیت جسمی زیاد و تغذیه اصولی و علمی برای حفظ سلامتی داشته باشند و خلاصه هر کاری که بلدند از الان انجام بدهند برای دوره سالمندی
مشکل عدم وجود نظام فراگیر مستمری وعدم پوشش کامل هزینه های درمانی درکشوراست.
خیلی افراد مسن هستند که الان وضعشون از آقای رویگری بدتره آقا کسی صدای اونا رو می شنوه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایشان در زمان جوانی امکان مهیا کردن بهترین امکانات زندگی داشت .
خودشون بی مبالاتی کردند .
هزاران هنرمند در سراسر ایران وضعیتی بسیار بدتر از ایشان دارند .
فعلا آنچه در عکس مشخص است مکان مناسب و رسیدگی است .
پاشو از تهرون بیا بیرون تا بدانی هنرمند درگیر فقر و بی پناهی کیست .