عصر ایران ؛ نهال موسوی - این روزها مجموعه زیرخاکی 3 از تلویزیون در حال پخش است، سریالی که در دو فصل قبلی هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفته بود. مهمترین خصوصیت سریال این است که سعی ندارد فراتر از حد انتظار ظاهر شود و یا به بیان ساده لقمه بزرگتر از دهانش نگرفته است.
زیرخاکی روایتگر بلندپروازیهای مردی جاهطلب و سر بههوا به نام فری خاکی یا فریبرز باغ بیشه (پژمان جمشیدی) است که میخواهد با پیدا کردن گنج، یک شبه ره صدساله را برود. او که به همراه همسرش پریچهر (ژاله صامتی) و فرزند خردسالش کاوه در یکی از مناطق جنوب شهر تهران زندگی میکند، بهواسطه برادرش که یکی از افسران انقلابی نیروی هوایی است درگیر ماجراهایی میشود که به موازات تلاشش برای یافتن گنج، او را ناخواسته وارد مبارزات انقلابی میکند.
این خصوصیت و سادگی فریبرز به عنوان نقش اصلی سریال و بعد از او در کل مجموعه، باعث می شود که سریال بدون فخر فروشی و تفرعن مخاطب را با خود همراه کند، حال این که اتفاقا بستر قصه ای که در حال روایت است کاملا زمینه آن را دارد که به ورطه شعار و بیانیه بیافتد ولی نویسندگان به خوبی از این وسوسه و دام دوری کرده اند.
نکته اصلی در این سریال ایجاد موقعیتی ناخوسته برای شخصیت اصلی است که به دنبال آن اتفاقات دیگری رخ خواهد داد، مثلا از همان ابتدا فریبرز به دنبال زیرخاکی است اما طی اتفاقاتی در موقعیتی قرار می گیرد که او به عنوان یک مبارز انقلابی به زندان ساواک میافتد یا اینکه می خواهد از راه قاچاق به عراق برود اما با حمله عراقی ها و شروع جنگ همزمان شده و بعد در فصل سوم می بینیم که او به اسارت عراقی ها در آمده است اما عراقی ها فکر می کنند که او یک فرمانده مهم است که عملیات های زیادی را بر علیه آنها انجام داده و باعث نابودی 200 تانک آنها شده است ...
فریبرز همواره به دنبال کار دیگری است اما در موقعیتی دور از انتظار قرار میگیرد و حال با توجه به سادگی و خصوصیتهای شخصیاش این موقعیت بسیار پیچیده تر از آن میشود که انتظار می رفت و البته به شکلی ناخواسته در میان همه اتفاقات ریز و درشتی که رخ می دهد عاقبت به نفع او تمام میشود.
شخصیت "فریبرز باغ بیشه" بر اساس شخصیت "ساده لوح ولی خود زرنگ پندار" نوشته شده است، کسی که خود فکر می کند بسیار زرنگ است اما در واقع ساده تر از این حرفهاست و همین سادگی هم باعث می شود که او از میان بلاها و یا آدم بدهایی که سر راه او قرار می گیرند به سلامت عبور کند.
نکته بسیار حائز اهمیت و چشمگیر سریال بازی پژمان جمشیدی است، نقشی که او با ظرافت از عهده آن بر آمده است، اساس این شخصیت سادگیِ در حد بلاهت است که اتفاقا بسیار ادعای تیز بودن دارد، برای رسیدن به چنین شخصیتی علاوه بر آنچه در فیلمنامه نوشته شده است، باید چند مولفه بازیگری را هم کنار هم قرار داد تا به قول معروف شخصیت پردازی درست انجام شود. از جمله بیان درست، میمیک صورت، بازی بدن و ... که انصافا پژمان جمشیدی بسیار خوب از عهده آن برآمده است.
نکته مهمتر حفظ این شخصیت و پردازش جزئیات آن در طول زمان است، سریالهای چند فصلی، که در طول چند سال در حال فیلمبرداری است یکی از بزرگترین آفتهای آن میتواند این باشد که در طول زمان از بستر اصلی خود دور شود و بازیگران یا عوامل سازنده به دلیل درگیر شدن در مرور زمان اصل شخصیت و اساس آن به حاشیه بروند و یا ناخواسته به فضای دیگری منتقل شوند اما واقعیت این است که مجموعه زیرخاکی از این نقصان مصون مانده است .
شاید حدود 11 سال قبل که پژمان جمشیدی در سریال "ساختمان پزشکان" در نقش واقعی خودش ظاهر شد و بعدتر در سریال "پژمان" همین راه را ادامه داد، کسی پیش بینی نمی کرد که او به چنین موقعیتی در سینما و تلویزیون دست یابد، علی الخصوص که امسال در جشنواره فیلم فجر هم در فیلم علف زار نقش یک بازپرس را به خوبی از آب درآورده بود.
هر آنچه هست این است که پژمان جمشیدی بی توجه به تمام حاشیه ها و حرف ها در این دوره 10 ساله فقط کار کرد و سعی کرد خودش را از هرگونه حاشیه و مسائل جنجالی دور نگه دارد و اتفاقا این استراتژی او نتیجه داد. در حال حاضر پژمان جمشیدی یکی از بازیگران مهم سینما و تلویزیون است که مورد توجه مخاطبان هم هست. فراموش نکنیم در دینامیت (پرفروشترین فیلم سال گذشته) هم یکی از نقش های اصلی را جمشیدی بر عهده دارد.
نکته دیگر زیرخاکی انتخاب نسبتا خوب ترکیب بازیگران سریال است، از ژاله صامتی به عنوان همسر فریبرز گرفته تا مثلا نقشی که گیتی قاسمی (کشور) به عنوان همسر حاج آقا مروت پور (اصغر نقی زاده) ایفا کرده اند، یا حتی پسربچه نقش کاوه و ... همگی در نقشی که دارند قابل قبول ظاهر شده اند.
واقعا پژمان جمشیدی عالی بازی میکنه و مخاطب از نگاه کردن فیلماش لذت میبره من که شخصا خیلی براش احترام قائلم و دوسش دارم بنظر من تو سینمای طنز به جایی رسیده که به احترامش از جا بلند شی و کلاه از سر برداری