روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم عباس عبدی در باره مذاکرات وین نوشت: یکی از مهمترین مسائلی که به عنوان موضوع جدید مطرح میشود، گرفتن ضمانت اجرایی کافی برای جلوگیری از نقض توافق از سوی طرف مقابل، بهطور مشخص امریکا است.
در این باره بهتر است وقت را تلف نکرد. نه اینکه آنان نمیتوانند چنین ضمانتی را بدهند، به نظرم میتوانند. شاید نیاز چندانی به تصویب کنگره هم ندارد. نمونهاش توافق الجزایر است. حتی اگر کنگره هم امضا کند هر گاه لازم دانستند از آن خارج میشوند. از کنوانسیونهای بینالمللی هم به راحتی خارج میشوند چه رسد به این مورد.
فراموش نباید کرد که تضمین هرگونه توافقی ناشی از پایداری درونی آن است. یعنی چه؟ اگر توافق براساس موازنه قوا میان طرفین تهیه و تصویب شده باشد، تا زمانی که این موازنه وجود دارد، آن توافق نیز پایدار خواهد بود. در حقیقت طرفین توافق به این نتیجه میرسند که نقض توافق به نفع آنان نیست. فقط هنگامی که یک طرف ماجرا گمان کند که موازنه به نفع او شده است، آن را نقض خواهد کرد. در حقیقت نقض توافق از همان منطق تصویب توافق تبعیت میکند. پس اگر ایران خواهان تصویب است، باید توافق را براساس موازنه قوا تدوین و تصویب کند و در ادامه نیز توجه به آن داشته باشد.
توافق برجام را نمیتوان مستقل از مجموعه مسائل منطقهای میان ایران و غرب تحلیل کرد. نقض برجام محصول به هم خوردن موازنه آن بود. به این معنا که ایالات متحده به درستی گمان میکرد که سود اصلی را ایران برده است و امریکا میتواند که به برجام ادامه ندهد و ایران هم نمیتوانست هزینه این پیمانشکنی را به طرف مقابل تحمیل کند. البته ایران با گسترش حضور منطقهای خود، هزینهها را پس از توافق برجام تحمیل کرد و طرف مقابل هم از برجام خارج شد تا هزینه متقابلی را تحمیل کند. پس امکان تضمین برجام بدون توجه به مسائل دیگر غیر ممکن است.
مساله برجام جزییات فنی آن نیست. گفتوگوهای برجامی به شرطی موفق خواهد شد که رویکرد کلی ایران به نظم جهانی به روشنی طرح شود. با رویکرد کنونی، نمیتوان وارد هیچ گفتوگو یا توافق پایداری شد. هر توافقی میتواند به ثمر برسد، ولی موقتی خواهد بود. پس چه کار باید کرد؟
باید مشخص کنید که در صورت تخطی طرف مقابل شما نیز چه اقدامی خواهید کرد و اگر طرف مقابل این اقدام شما را مقرون بهصرفه برای تخطی خود نداند، طبعا به توافق پایبند خواهد شد، در غیر این صورت تخطی میکند و توافق را نادیده خواهد گرفت.
مهمترین تفاوت این دور از مذاکرات با نوبت پیش این است که اکنون سابقه خروج ایالات متحده را از برجام پیش چشم داریم حتی جمهوریخواهان اعلام کردهاند که در صورت بازگشت باز هم از برجام خارج خواهند شد، کاری که پیشتر ترامپ انجام داد، به یک رویه تبدیل شده است. بنابراین باید وجود ضمانت اجرا را نه در طرف مقابل که در طرف خودمان ببینیم.همچنان که غربیها هم در برجام از ما ضمانت اجرا نخواستند. چون آنان میدانستند که اگر ایران تخطی کند، قادر به اعمال فشار گذشته و حتی شدیدتر از آن هستند.
ما هم نمیتوانیم از آنان ضمانت اجرا طلب کنیم، چون اگر آنان تضمینی دهند، خودشان هم میتوانند آن تضمین را نادیده بگیرند و در صورت نیاز نادیده خواهند گرفت.
در اظهارات اصولگرایان تندرو همیشه براین نکته تاکید میشود که مذاکرات باید عزتمندانه و از موضع قدرت باشد و از مذاکرات عزتمندانه تعریف دقیقی ندارد.بهتر است بگوییم که مذاکرات کارشناسانه و مقرون بهصرفه و سودآور باشد. اگر یک میلیون تومان به دو نفر بدهیم که بروند بازار مواد غذایی بخرند، آن خریداری موفقتر است که با آن مبلغ بتواند مواد بیشتر و با کیفیتتری را خریداری کند. این را نمیگویند خرید عزتمندانه، بلکه خرید هوشیارانه و کارشناسی میگویند. اکنون نیز هیات ایرانی رفته است که مذاکره کند، چیزهایی را باید بدهد و چیزهایی را باید بگیرد. اگر آنچه میخواهد بگیرد فاقد ارزش مهم است یا آنچه را که میخواهد بدهد، خیلی ارزشمند میداند، بهتر است همین الان برگردد، ولی اگر میداند که مطالبات او ارزشمند است و به آنها نیاز دارد و مابهازای آن نیز باید چیزهایی را بدهد، در این صورت عزتمندی بیمعنا است، بلکه هوشیاری و کیاست و معاملهگری حرف اول را خواهد زد تا کمترین امتیاز را در برابر بیشترین درخواست مبادله کنید. البته فراموش نشود که هرگونه معاملهای که یک طرف مغبون شود، موجب اختلال در تداوم آن خواهد شد.
نکته دیگر اینکه لطفا سیاستمدار باشید. هر چه در گذشته درباره برجام گفتهاید را به فراموشی بسپارید. بسیاری از سخنان را یا برحسب مصلحت جناحی و شخصی زده شده، یا از روی ناآگاهی بوده. مشکلی نیست. اکنون براساس مصالح و منافع عمومی نظر دهید و تصمیم بگیرید. مردم درباره سیاستمداران داوری خاص خود را دارند. فقط براساس اشتباهات آنان را قضاوت نمیکنند، بلکه از آن مهمتر براساس اقدامات مثبت و به ویژه شجاعانه، آنان را داوری خواهند کرد.
فراموش نکنیم که اینبار و به دلیل یک دست بودن کل ساختار، هر گونه تصمیمی که در وین یا هر جای دیگر گرفته شود، به پای کلیت ساختار نوشته خواهد شد. هر چند در نوبت پیش نیز چنین بود، زیرا پذیرفتنی نیست که موضوعی مثل برجام را محصول تصمیم جناحی و فقط بخشی از سیاست و مردم بدانیم، این عذر بدتر از گناه است. با این حال اینبار زمینه برای ابراز شجاعت نیز فراهمتر است و ترسی و نگرانی از نیروهای سیاسی رقیب وجود ندارد.
یک نکته روشن را نادیده نگیریم. ایران دو دهه است که درگیر بحران هستهای است. این مهمترین عامل در توقف رشد اقتصادی کشور و نزول شدید جایگاه آن شده است. اتفاقا بخش مهمی از رویگردانی جامعه از ارزشهای رسمی همین وضع اقتصادی است. ادامه این وضع کشور را بیش از پیش زمینگیر کرده و فقر را توسعه خواهد داد و مردم را از انقلاب و اسلام دورتر و دورتر خواهد کرد. پس دلیلی ندارد که به این بحران تن داده شود. از اتخاذ تصمیم نباید ترسید. نیازمند یک رویکرد تعدیل شده نسبت به روابط خارجی و نگاه به جهان هستیم. این رویکرد نه ناقض استقلال ما است و نه نافی ارزشهای رسمی، بلکه مقوم آنها نیز هست. حتی برخی از آقایان مراجع هم بر این تغییر تاکید نمودهاند، پس بیش از این تامل جایز نیست. اگر این رویکرد تعدیل شود، بخش مهمی از هزینههای یک توافق خوب از میان خواهد رفت. اگر به توافق نرسید خیلی روشن و شفاف توضیح دهید که از شما چه خواستند که ندادید و چه میدادند که نگرفتید. همین.