استاد گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، به تشریح ۶ باور غلط رایج پیرامون خشونت خانگی پرداخت.
مریم رسولیان، ضمن اشاره به خشونت خانگی که بین افراد یک خانواده و اکثراً درون خانه اتفاق میافتد، خشونت خانگی را یک آسیب اجتماعی دانست و افزود: یکی از بسترهای مهم خشونتهای خانگی، بستر فرهنگی است، پذیرش خشونت و مثبت تلقی کردن صفت خشن بودن برای مردان یک باورعمیق فرهنگی در اکثر جوامع است، که زمینه ساز رفتارهای پرخاشگرانه است. برنامههای کاهش خشونت خانگی باید همه جانبه و بر اساس مداخلات فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی باشد.
استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران در تعریف انواع خشونت خانگی، گفت تقسیمبندیهای متفاوتی برای خشونتخانگی وجود دارد. بر اساس فرد آزار دیده انواع آن همسرآزاری، کودکآزاری و سالمند آزاری است. باید توجه داشت در بسیاری از متون خشونتخانگی معادل با همسرآزاری است. انواع خشونت خانگی بر اساس نوع رفتار خشونت فیزیکی، عاطفی یا روانی، جنسی و اقتصادی را میتوان نام برد.
وی، توجه به تفاوت میان احساس خشم و پرخاشگری را بسیار مهم دانست و گفت: حس خشم یک احساس طبیعی است که همه انسان ها در مواجه با ناکامی و شکست آن را تجربه میکنند، اما رفتار پرخاشگرانه یک مقوله مستقل از احساس خشم است و همه انجام نمیدهند و نباید این دو مقوله باهم اشتباه گرفته شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران تصریح کرد: انگیزه رفتار پرخاشگرانه رسیدن به خواسته خود، وادار کردن طرف مقابل به رفتاری دلخواه خود و یا کنترل طرف مقابل است.
رسولیان در پاسخ به اینکه تعریف خشونت چیست، گفت: خشونت معادل با تهدید یا اقدام به استفاده عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت، علیه دیگری، گروه یا جامعه که موجب بروز آسیب جسمانی، مرگ، آسیب روانی، ضعف رشد و یا انواع محرومیت شود.
وی به بعضی از باورهای غلط رایج در مورد خشونت خانگی اشاره کرد و افزود: نکته اول اینکه زنان زیادی دچار خشونت خانگی نیستند، یک باور اشتباه است. ۲۰ درصد زنان در یک سال گذشته تجربه خشونت فیزیکی را داشتند و بیش از ۵۰ درصد زنان انواع دیگر خشونت روانی، اقتصادی و یا جنسی را تجربه کردهاند.
رسولیان گفت: مورد دوم اینکه خشونت خانگی مختص طبقه اجتماعی اقتصادی پایین جامعه است. خشونت خانگی در تمام طبقات اجتماعی و تحصیلی میتواند رخ دهد.
استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران، باور غلط سوم را چنین تصریح کرد: معمولاً افراد بر این باور هستند که خشونت خانگی خطر جدی برای ایشان ندارد؛ درصورتی که ممکن است این آسیبها دربرخی موارد منجر به خطرات جدی و یا آسیبهای فیزیکی شدید نظیر شکستگی و یا حتی مرگ شود و آسیبهای روانی بر قربانی و فرزندان بسیار شایع و پایدار هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در تصریح باور غلط چهارم، گفت: در این باور اشتباه، خشونت کنندگان افراد روانی تلقی میشوند که بیمار هستند و راهکاری برای حل مشکلشان وجود ندارد درصورتی که اولاً خشونت در بیماران روانپزشکی هم قابل کنترل و درمان است. ثانیاً اکثر افرادی که نسبت به همسر خشونت دارند، معمولاً نسبت به سایر اطرافیان، خارج از منزل و یا فرزندان خود رفتار پرخاشگرانهای نداشته و تنها رفتار پرخاشگرانهاش همسر آزاری است. این بدان معنا است که این افراد قدرت کنترل بر رفتار خود را دارند و توان کنترل پرخاشگری خود را در موقعیتهای دیگر دارند.
رسولیان، پنجمین باور اشتباه که درجامعه وجود دارد را باور به پذیرش رفتار فرد پرخاشگر دانست و اضافه کرد: افراد معمولاً بر این باور غلط هستند که آسیبهای روانی ناشی از خشونت آسیبهای جدی نیستند و بهتر است این عیب طرف مقابل را پذیرفت. در حالیکه آسیب پذیرش اینگونه رفتارها به مراتب مخرب و آسیبزننده است.
استاد گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران ششمین باور اشتباه رایج در جامعه را اصل مخفی کردن خشونت دانست و افزود: اگر بخواهیم رفتارهای همراه با خشونت و پرخاشگری را در خانواده پنهان کنیم و بگوییم خوب این یک رفتار درون خانواده است و نباید بیرون از خانه مطرح شود، کاملاً اشتباه است، این موارد حتماً باید در جای درست و با فرد درست باید مطرح شود و یا به کارشناسان سلامت روان مراجعه کرده و مسیر درمان پیگیری شود.
وی خاطر نشان کرد: بیان تجربه خشونت توسط قربانی خشونت تجربه سختی است و برای بیان این تجربه فرد نیاز به محیط امن و مطمئن دارد. در خشونتهای خانگی به هیچ عنوان نباید فرد خشونت دیده مورد قضاوت و پرسش در مورد دلیل ادامه زندگی، و یا توهین و سرزنش قرار گیرند، بلکه باید به این موضوع به عنوان یک مشکل رفتاری توجه شود و با کمک خود فرد به دنبال راهحل باشید. شنونده خوب بودن و همدلی با قربانیان میتواند به فرد کمک کند تا به موضوع به طور جدی فکر کرده و به دنبال راه حل باشد.و توصیه پایانی: توجه داشته باشید که فرد پرخاشگر هم نیاز به کمک دارد و مجرم نیست. مداخله و صحبت با فرد خشونتگر در مراحل ابتدایی توصیه نمیشود و در مرحله اول بهتر است که با فرد خشونت دیده مسئله مورد بررسی قرار گیرد و با اشراف به شرایط با مرتکب خشونت وارد صحبت شد.
منبع: مهر