صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۰۸۱۲۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۴ - ۲۴ مهر ۱۴۰۰ - 16 October 2021

ایلام/ آوارگی پدر و پسر به دلیل نداشتن سرپناه

چندی پیش صاحب خانه، مبلغ رهن و اجاره را افزایش داد که از پرداخت آن عاجز بودیم. به همین دلیل خانه را خالی کرده و مجبور شدیم در خارج از شهر آمده زیر چادر زندگی کنیم.

این روزها از گوشه و کنار ایران اخبار خوبی از شهروندان این سرزمین به گوش نمی‌رسد . تخریب خانه هاجر ، مادر 7 فرزند در حاشیه شهر زاهدان و ضرب و شتم او توسط مأموران انتظامی، کشته شدن امید پدر کولبری در سردشت آذربایجان غربی که تنها نان آور خانواده بود و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار 3 فرزند بی سرپناهش است، خودکشی خاتون زنی اهل کهکیلویه و بویر احمد که به دلیل نداشتن پول برای خرید لوازم‌التحریر پسرانش دست به خودسوزی زد و بسیاری اخبار دیگر، همگی نشأت گرفته از فقر و نابرابری است که در بسیاری از مناطق شهری و روستایی کشور بیداد می‌کند.

به گزارش ایلنا، به تازگی فیلمی از مردی ایلامی که نقاش ساختمان بوده و به دلیل از دست دادن یکی از کلیه‌هایش و نداشتن توان کاری و عدم پرداخت اجاره خانه مجبور شده در خارج از شهر ایلام در منطقه چغاسبز در زیر چادر زندگی کند در فضای مجازی این شهر دست به دست می‌چرخد.

پسر 17 ساله‌ این مرد مجبور به ترک تحصیل شده و از سوم راهنمایی کارگری می‌کند.

این پسر 17 ساله که نخواست نامش فاش شود در گفت و گو با ایلنا، گفت: پدرم بیمار است و توان کار ندارد و خودم هم کارگر بودم اما مدتی است هر چقدر جویای کار می شوم کاری نیست که مشغول شوم. چندی پیش صاحب خانه، مبلغ  رهن و اجاره را افزایش داد که از پرداخت آن عاجز بودیم. به همین دلیل خانه را خالی کرده و مجبور شدیم در خارج از شهر آمده زیر چادر زندگی کنیم.

وی گفت: به دلیل شرایط بد مالی پدرم مجبور به ترک درمان شده و تحت حمایت هیچ ارگان حمایتی نیستیم. بهزیستی از طریق یکی از خیرین برایم پیغام فرستاده بود که به خوابگاه اورژانس اجتماعی بروم. قبول نکردم گفتم داخل چادر باشم بهتر است تا اینکه پدرم را در این شرایط ترک کنم. در این مدتی که در چادر زندگی می کنیم فقط دوستانم به ما سرزده و غذا برایمان می‌آورند. با شروع فصل سرما نمی دانم عاقبت مان چه می شود. خیلی می‌ترسم.

به گفته این جوان تاکنون چندین بار نیروی انتظامی به آنها هشدار داده که اگر از آنجا نروند و چادر را جمع‌آوری نکنند آن را آتش خواهد زد. اگر چه پس از آن نیروی انتظامی هرگز سراغ آنها نرفته اما این جوان نگران است که همین جا نیز از آنها گرفته شود: «اگر  آتش بزنند ما جایی نداریم برویم. کاش کسی به وضعیت ما رسیدگی کند. »

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200