هرات در زمانی که جزئی از خراسان بزرگ بود، نقاشان چیرهدستی همچون کمالالدین بهزاد داشت. اما در دوران معاصر، عموم مردم از هنرمندان هنرهای تجسمی معاصر افغانستان اطلاعات اندکی دارند. دلایل متعددی هم دارد؛ از جنگهای طلانیمدت و ظهور طالبان تا نبود امکانات برای تربیت هنرمندان و فقدان رسانههای قوی برای معرفی آنها. معدود هنرمندانی هم که شناختهشده هستند، معمولاً در افغانستان زندگی نمیکنند و پس از هجوم طالبان در ادوار گذشته، این کشور را ترک کردهاند.
یکی از این هنرمندان که در عرصه نقاشی شناختهشده است، حفیظ پاکزاد نام دارد. او از نسل نقاشان دوران دوم طلائی رئالیسم در افغانستان است که آغازگر آن غلاممحمد میمنگی (متوفی ۱۳۱۴) بود و با کریم شاه خان (متوفی ۱۳۶۹) ادامه یافت و به حفیظ پاکزاد (متولد ۱۳۳۴) و اکبر خراسانی (متولد ۱۳۴۰) رسید.
پاکزاد سال ۱۳۳۴ شمسی در یکی از روستاهای بامیان به دنیا آمد. او پس از گذران دوران کودکی و نوجوانی در زادگاهش، وارد دانشگاه صنایع و سپس هنرهای زیبای دارالمعلمین سید جمالالدین شد و پس از بعد از فراغت از تحصیل، تدریس نقاشی را در دارالمعلمین هلمند آغاز کرد. البته این ورود به دانشگاه چندان ساده نبود و در حالی که فقط یک سهمیه برای بامیان در نظر گرفته شده بوأ، حفیظ با کشیدن پرتره رییسجمهور وقت (به درخواست والی بامیان) توانست این سهمیه را به عنوان پاداش دریافت کند.
این روند ادامه داشت تا اینکه با تحولات سیاسی و افغانستان و ناامن شدن برخی مناظق آن، پاکزاد در سال ۱۳۶۱ به ایران مهاجرت کرد. اندکی بعد، ایران را به مقدص فرانسه و پایتخت آن ترک کرد و اکنون بیش از ۳ دهه است که در این شهر زندگی میکند و همچنان نقاشی میکشد.
حفیظ پاکزاد با دو نقاشی معروف خود شناخته میشود؛ یکی از آنها «بودای بزرگ» است و دیگری «مونالیزای افغانستان».
نقاشی ۲ متری از تندیس ۵۵ متری
پاکزاد از آنجایی که متولد بامیان است، خاطرات بسیاری از تندیسهای بودا در این ولایت دارد؛ تندیسهایی که بیش از ۱۶ قرن قدمت داشت (دره بامیان در قرون اولیه میلادی یکی از مراکز گسترش بودیسم بود) اما طالبان در یازدهم مارس سال ۲۰۰۱ میلادی، آنها را به فتوای ملاعمر در ۲ روز تخریب کرد.
عکس یادگاری یکی از اعضای طالبان با مجسمه تخریبشده بودای بامیان، سال ۲۰۰۱
پاکزاد در این باره میگوید: بامیان نه فقط به این خاطر که زادگاه من است، بلکه به این خاطر که آثار تاریخی بزرگش به همه افغانستان و جهان تعلق داشت، فراموش نشدنی است. به خاطر دارم تصاویر حادثه را از طریق تلویزیون دیدم و هنوز مثل زخمی بر دلم سنگینی میکند. طالبان، بودای بامیان را که سمبل تمدن بزرگ و هنر فوقالعادهای بود، بر باد دادند.
بودای صلصال، پیش و پس از تخریب
در بامیان، ۲ مجسمه صلصال با ۵۵ متر و شمامه با ۳۸ متر از دیگر تندیسها مشهورتر بودند. پاکزاد میگوید که آرزو داشت یک نقاشی ۵۵ متری (به اندازه ارتفاع بودای صلصال) بکشد و آن را در بامیان و محل تندیسها به نمایش بگذارد، اما این کار شدنی نبود. بنابراین از آن یک نقاشی ۲ متری کشید و پس از نمایش اثرش در کنفرانس «آثار قدیمی افغانستان» در یونسکو، به دلیل استقبال و تمجیدی که از آن شد، این نقاشی به موزه گیمه (Musée Guime) پاریس راه یافت.
چشمان غمگین «شربت گل» در تابلوی «مونالیزا»
پاکزاد نقاشی مشهور دیگری دارد که به «مونالیزای افغانستان» معروف شده است. او در سال ۲۰۰۴ با الهام از اثر داوینچی و ترکیب آن با چهره «شربتگل زمانی»، تابلوی مونالیزای افغانستان را خلق کرده است.
خودش در این باره میگوید: در تاریخ هنر نقاشی فرانسه و جهان چندین اثر از نقاشان بزرگ از تابلوی مونالیزا نقاشی کردند. مثلا بعضیشان یک ریش یا سبیل برایش اضافه کردهاند، برخی هم تغییرات دیگر. به خود گفتم من هم که حالا نقاش فرانسوی ـ افغانستانی هستم، از مونالیزا به تعبیر خودم یک نقاشی با پرتره «شربت گل» خلق کنم که در جهان معروف شده و سمبل رنج درونی یک زن افغان است.
او در این اثر لبخند مشهور مونالیزای احتمالاً خوشبخت را با چهره غمگین «شربت گل» جایگزین کرده است و این تضادی بوده که قصد داشته به تصویر بکشد، چرا که «هنر» افشاگر استبداد و ظلم است.
در ادامه برخی آثار حفیظ پاکزاد را مرور میکنیم:
نقاشی «جوانان استراتیژ»