صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۹۶۸۳۷
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۸ - ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ - 06 August 2021
یک چهره – یک روایت

پرویز شاپور؛ کاریکلماتورهای ماندگار/ فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود

22 سال پس از مرگ پرویز شاپور اگر نام او همچنان مطرح است به خاطر این نیست که 5 سال همسر فروغ فرخ‌زاد بوده یا حداقل به این دلیل نیست. به خاطر کاریکلماتورهای اوست...

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 22 سال پس از مرگ پرویز شاپور اگر نام او همچنان مطرح است به خاطر این نیست که 5 سال همسر فروغ فرخ‌زاد بوده یا حداقل به این دلیل نیست.



  حتی به سبب آن نیست که یک چند در روزنامه‌های محلی خوزستان می‌نوشته یا در مجلۀ توفیق همان کامی و مهیار و مهدخت بوده یا حتی در «خوشه» احمد شاملو یا تنها به این دلیل نیست.

  شهرت ماندگار پرویز شاپور به خاطر همان جملات کوتاه طنزآمیز یک یا دو خطی است که احمد شاملو برای آنها تعبیر «کاریکلماتور» را ابداع کرد: تلفیق «کاریکاتور» و «کلمه»!

  کاریکلماتورهای او در 8 کتاب و شاید بیشتر چاپ شده و می‌توان حدس زد اگر در این روزگار بود در فضای مجازی و شبکه‌های ا‌جتماعی بارها و بارها بازنشر می‌شد و به کتاب نمی‌رسید. زیرا کوتاه و مینی‌مالیستی است. برخی از آنها:

 - برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.
- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به‌بزرگی آسمان می‌سازم.
- دلم به‌حال ماهی‌ها می‌سوزد، چون هیچ‌کس اشک‌شان را نمی‌فهمد.
- وقتی عکس گل‌محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.
- گربه، بیش از دیگران در فکر آزادی پرندۀ محبوس است.
- به یاد ندارم، نابینایی به‌من تنه زده باشد.
- هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.
- به عقیدۀ گیوتین، سرِ آدم زیادی است.
- روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
- غم، کلکسیون خنده‌ام را به‌سرقت برد.
- بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
- قطرۀ باران، اقیانوس کوچکی است.
- قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.
- به‌نگاهم خوش آمدی.
- پایین آمدن درخت از گربه.
- زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود.
- جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند.
- فواره و قوۀ جاذبه از سربه‌سر گذاشتن هم سیر نمی‌شوند.
- باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آب‌پاش مرخصی داد.

- فاصلۀ بین دوباران را سکوت ناودان پر می‌کند.
-فریاد زندگی در سکوتِ گورستان ته‌نشین می‌شود.
-همۀ مردم جهان به یک زبان سکوت می‌کنند.
-زبان هم فیلتر دارد.

کمترین فایدۀ این نوشته این است که اگر تعابیر بالا را دیدید مطمئن باشید از پرویز شاپور است و به حسین پناهی نسبت ندهید. دکتر شریعتی و پرفسور سمیعی و کورش کبیر که جای خود دارند!

   نام پرویز شاپور البته سه سال پیش و 19 سال پس از مرگ او هم دوباره در رسانه ها مطرح شد و آن به خاطر مرگ فرزند او فروغ – کامیار- بود که روایت پدر دربارۀ فروغ را بر آن همه شهرت و محبوبیت مادر ترجیح داد.

  او 66 سال در این جهان زیست و تنها کسانی می‌دانستند او پسر فروغ است که می‌دانستند پدرش روزگاری همسر فروغ بوده است:

  «یادمه بچه بودم و در خونه‌ای در خیابان آذربایجان فعلی (حشمت‌الدوله سابق)، یه روز عصر در اتاق نشیمن نشسته بودیم و صحبتی شد که من به پدرم گفتم تو چرا بر نمی‌گردی به فروغ؟ اما دیدم پدرم و مادربزرگم اخم کردند. این اولین خاطره برخورد اون‌ها با من دربارۀ فروغ بود. بعدها یه بار یادمه من توی دبیرستان فیروز بهرام درس می‌خوندم که فروغ اومد اون‌جا دیدن من و با هم تا چهارراه یوسف‌آباد [تقاطع جمهوری و حافظ که در گذشته به چهارراه یوسف‌آباد شهرت داشت و ربطی به یوسف‌آباد امروز ندارد] قدم زدیم و فروغ گفت بریم خیابون حافظ تو یه کافه تریا بشینیم؛ ولی من گذاشتم اومدم و حتی پشت سرم رو نگاه نکردم.» 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۲۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۰:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۶
سپاس از عصر ایران....
ناشناس
۱۰:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۶
خدا رحمت كند فرخزاد را.
ناشناس
۱۰:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۶
خدا رحمتشان كند.
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۶
روح هر سه عزیز شاد
بهار
۱۸:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۵
جالب بود
ناشناس
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۵
با توجه به قربانیان کرونا تیتر هوشمندانه یی انتخاب کرده اید از بین جملات متعدد او. ممنون
تعداد کاراکترهای مجاز:1200