صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۸۵۰۵۰
تعداد نظرات: ۳۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۹ - ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - 19 May 2021

ماجرای بابک خرمدین ؛ حصار و سگ‌های پدرم

وقتی یکی از دخترانش شب‌هنگام ماه را تماشا می‌کند و از زیبایی آن لذت می‌برد، برای همیشه محکوم می‌شود به زندانی شدن در زیرزمین خانه! چرا که پدر خانواده درباره ماه افکار خاصی داشت.

عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر - به گفته اکثر دوستان، آشنایان، همکاران و یا شاگردان بابک خرمدین، او بسیار شخصی آرام، مودب و منطقی بوده است، حتی سرایدار مجموعه مسکونی آنها از ادب و متانت او سخن گفته است و واقعا حیف که چنین سرنوشتی برایش رقم می‌خورد.

 بعد از افشای راز قتل داماد و خواهر او، ناخواسته مدام در ذهنم رمان "حصار و سگ‌های پدرم" اثر نویسنده کُرد عراقی شیرزاد حسن تداعی شد.

این رمان کوتاه که اولین بار در سال 1996 منتشر شد ، از همان زمان انتشار در میان محافل ادبی، فرهنگی و هنری کردستان و بعدتر در اروپا و سایر نقاط جهان با استقبال و تحسین همراه شد.

حصار و سگ‌های پدرم درباره استبداد، محدودیت، ذلیلی و زیردستی، در خانواده‌ای پدرسالار است که پدر با کمک سگ‌هایی که دارد از هر فرصتی برای تشدید این موقعیت‌ها استفاده می‌کند.


واقعیت آن است که گرچه در این رمان برخلاف داستان کارگردان ما پدر توسط فرزندش کشته شده است اما دیدن ویدیوهای پدر خرم دین و حرف‌های او، بیش از پیش ذهنم را درگیر کتاب شیرزاد حسن کرد.

کتاب در ایران هم با ترجمه مریوان حلبچه‌ای و رضا کریم‌مجاور منتشر شده است و برای علاقمندان قابل تهیه است.

برای درک موقعیت کتاب گزیده‌ای از نوشته‌هایی درباره کتاب را گرد آوردم تا اگر فرصت مطالعه کتاب هم پیدا نشد از همین نوشتار جوهره اصلی رمان و ارتباط آن به اتفاقات اخیر خانواده خرم دین را دریابید.

«رمان از خانواده‌ای بزرگ و پرجمعیت روایت می‌کند که توسط پدری دیکتاتور و مستبد اداره می‌شود، پدری که همه افراد خانواده را در خانه حبس و به دور خانه نیز یک حصار کشیده است. حصاری که زندان دختران و پسرانش، طویله‌ اسب و استرهایش، قفس بلبل‌هایش، لانه و آشیانه‌ سگ و گربه، خرگوش و کبوترهایش، اولین و آخرین منزلگاه زنانش است.

هیچ کسی حق خارج شدن از این حصار را ندارد و همه باید در داخل خانه به وظایف خود عمل کنند. افراد خانواده باید به طور کامل در خدمت پدر و حیوانات خانه باشند و مو به مو دستورات پدر را اجرا کنند و در مقابل نیز اعضای خانواده باید سپاسگزار پدر خود باشند.

قدرت برای پدر خانواده مهم‌ترین چیز است و کسی جرات سرپیچی از او را ندارد؛ سرپیچی از دستورات او عواقب بسیار جدی و وحشتناکی در پی خواهد داشت. خشم پدر در حدی است که حتی حیوانات حصار را هم می‌ترساند و با پرندگان کاری می‌کند که پرواز را فراموش کنند.

داستان یک دیکتاتور خودخواه و بیمار که جز خودش کسی را نمی‌بیند، رمان دیکتاتوری است با حرمسرایی از زنان زشت و زیبا و پیر و جوان که هر سال چندین زن می‌گیرد و وارد خانه‌اش می‌کند. در این خانه محاصره شده هیچ‌کس جرات حرف زدن ندارد، همه پسران و حیوانات اخته شده‌اند، هیچ‌کدام از دخترانش حتی جرات فکر کردن به مردهای دیگر را ندارند، هیچ‌کس اهالی خانه را نمی‌بیند و کسی نمی‌تواند بیرون برود، حتی وقتی یکی از دخترانش شب‌هنگام ماه را تماشا می‌کند و از زیبایی آن لذت می‌برد، برای همیشه محکوم می‌شود به زندانی شدن در زیرزمین خانه! چرا که پدر خانواده درباره ماه افکار خاصی داشت.


در وصف دیکتاتوری پدر همان بس که؛ روزی پدر مهمانی داشت که یک بچه شیر برای او به هدیه آورده بود، بعد از اینکه مهمانش رفت پدر بچه‌شیر را پاره پاره می‌کند و جلو سگ‌هایش می‌اندازد تا بخورند و در جواب سوال پسرش که می‌پرسد چرا این کار را کردی؟ می‌گوید: «تنها یک شیر در این حصار جا دارد و آن منم.»

داستان از زبان پسر ارشد خانواده‌ روایت می‌شود، تم اصلی داستان پدرکشی است و در همان ابتدای رمان مخاطب با داستان هولناک پدرکشی توسط پسر ارشد خانواده مواجه می‌شود، پسری که از پس تحمل ظلم و ستم‌های بسیار از جانب پدر، بانهایت سنگدلی و بی‌عاطفگی که از پدر به ارث برده است، پدر را به قتل می‌رساند.

پس از قتل پدر انتظار می‌رود، اعضای خانواده بر ترس خود از دیکتاتوری و زیردست بودن غلبه کرده و به آرامش و آزادی دست یابند؛ اما برخلاف انتظار، پدر گرچه کشته شده است اما روح او همچنان بر سر شخصیت‌های داستان سنگینی می‌کند و به شیوه بی‌رحمانه‌ای حضور خود را بر فرزندان خانواده تحمیل می‌کند.

متاسفانه کشتن والد دردی از این جامعه ترسو و زیردست دوا نمی‌کند و فقط اوضاع را برای اعضای خانواده سخت‌تر کرده است، پدر هنوز حضور دارد و به شیوه بی‌رحمانه‌ای حضور خود را بر فرزندان تحمیل می‌کند، پدری که قدرت خدایی داشت و کسی حق سرپیچی از فرمان او را نداشت، از ذهن آن‌ها پاک نشدنی است و در کمال تعجب وقتی قهرمان داستان پدرش را می‌کشد، بلبشوی عجیبی پدید می‌آید و قاتل که انتظار دارد کسانی که پیش‌تر او را به قتل پدر تحریک کرده‌اند، اکنون با آغوش باز پذیرای وی باشند، با کمال تعجب می‌بیند همه به او پشت می‌کنند و برای پدر ازدست‌رفته‌شان مرثیه سر می‌دهند.»

شیرزاد حسن نویسنده رمان "حصار و سگ‌های پدرم" خود برآمده از جامعه‌ای پدرسالار است و پدرش پلیسی بوده است، سنگ‌دل و تندخو! و در واقع این کتاب انعکاسی است از شخصیت پدر خود نویسنده.

شیرزاد حسن در ابتدای کتاب چنین نوشته است:
 
تقدیم به روح پدرم، به حصار کوچکش؛ به بچه‌هایم که امیدوارم هنگامی که بزرگ شدند، در حصار هیچ‌کس زندگی نکنند؛ حتا اگر حصار خودم باشد.
 
منابع : کافه بوک ، ایسنا
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۶
در انتظار بررسی: ۱۳
غیر قابل انتشار: ۱۲
ایران
۱۱:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
هر کسی کتابی مینویسد و مقاله ای منتشر میکند اساسا نمیتواند تمامی جوانب یک موضوع رو بررسی کند. معمولا برای رسیدن به یک " علت" دهها کتاب و مقاله ووو خونده میشه تا همه جوانب یک اتفاق بررسی شود. نویسنده رمان موضوع مورد بحث و نوشته جناب معین فر هم مشمول همین قاعده میشود. سپاس گزارم از جناب معین فر.
ر
۱۰:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
جناب معین فر از منظر حرفه خود به قضیه پرداخته .
اینگونه اتفاقات ناگوار و علل بروز ان را باید توسط متخصصین و اساتید علوم روانشناسی در شاخه های مرتبط بررسی و به جامعه ارائه شود .
ناشناس
۱۰:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
اوني كه ميگه مادر هم همكاري داشته، بهتره بدونه كه توي خانواده پدرسالار چون مادر از روز اول جز چشم گفتن كاري نكرده پس هرچي پدر گفت چاره اي جز قبول كردن نداره وبه مرور زمان اين حالت در اون نهادينه ميشه طوري كه ميگه شوهرم گفت اينكار رو بكنيم،منم گفتم باشه و راضي بودم
ناشناس
۰۹:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
از این نگارنده محترم متشکرم از داستان کتاب و محتوا ی آن خوشم آمد و حتمن کتاب را تهیه میکنم و می خوانم رمان جالبیست و کلن از این نوع نوشته ها که ریشه یابی میکنند و کتاب ادبی معرفی میکنند بسیار خوشم آمد ممنونم
یاشار
۰۹:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
ایکاش فقط ظاهر اتفاق افتاده را انعکاس نداده و ذهن ها را تشویش نکنیم. چون اذهان جامعه ما به حد کافی مشوش هستند. دلایل و ریشه های این عمل و تحلیل شخصیت و گذشته این پدر و مادر جهت جلوگیری از تکرار چنین حوادثی مورد بررسی و در افراد مشابه پیشگیری شود.
ناشناس
۰۷:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
این داستان قابل تعمیم به یک جامعه نیز هست.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
به جامعه ی ما.
ناشناس
| |
۰۸:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
همه ی داستانها استعاراتی از جوامع هستند.
ناشناس
| |
۱۰:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
این داستان حقیقت جامعه ماست
ناشناس
۰۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
اقای معین فر در این گیر و دار از اب گل الود ماهی نگیر برای کتابخانه خواهر و شوهر خواهرت من خوندم کتاب مزخرفیه
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۴:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
من آقای معین فر را می شناسم خواهری ندارد، خودتو ناراحت نکن ههههههههه
ناشناس
| |
۰۹:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
اتفاقا کتاب و رمان خیلی هم خوبیست مزخرف افکار درهم برهم توست که هر چی در ذهن مغشوشت داری راحت به زبان میاری
ناشناس
۰۱:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
گندش را در اوردید همه چیز روشن و واضح است مرد 47 ساله با موقعیت اجتماعی را کسی نمیتواند به بند کشد انهم یک پیرمرد 81 ساله او میتوانست خانه ای برای خود بگیرد اگر واقعا فقیر بود میتوانست 15 سال قبل مسکن مهری بگیرد و الان با فروش میلیاردی ان در تهران صاحب خانه شود کاری که خیلی ها کردند
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۴:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
باز هم دلیل نمی‌شود او را بکشند ، آن هم قتل فرزند! داماد و دخترشان چی؟
ناشناس
| |
۰۷:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
جناب ناشناس با شخصیتی که از این کارگردان مرحوم شناختیم احتمال بسیار بسیار زیاد ایشان نگران حال پدر و مادر پیرش بوده که از آن خانه نرفته شما خودت اگر پدر و مادری این چنین مریض احوال از لحاظ روانی داشتی ولشان می کردی بری دنبال سرنوشت خودت؟؟؟ اتفاقا این فرضیه در ذهن من شکل گرفته که ایشان بسیار بسیار متعهد و با اخلاق بوده این پدر و مادر را رها نکرده بره. خدا رحمتش کنه.
ناشناس
| |
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
با فروش مسکن مهر نمیتوان در تهران خانه میلیاردی خرید عمو جان!
ناشناس
۰۰:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
سپاسگزارم درست است. با ز نوشته می شود
عصر ایران ممنون از توجه شما، تصحیح شد
ناشناس
۰۰:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
اگر از این قتل ها تکان خوردید یعنی شما مثل مردم عادی زندگی نمی کنید و این باعث تأسف است که مردم را درک نمی کنید .‌وقتی بیکاری همراه با گرانی جمع می شود این یعنی باید منتظر افزایش طلاق و اعتیاد و دست فروشی و تن فروشی و جنایات و استرس های اجتماعی و فردی و دزدی و زور گویی و سکته و خودکشی و فرار مغزها و ورزشکاران و ... بود . آیا این باعث تعجب است ؟ آیا عقل متوجه نیست ؟ و انتظار ندارد ؟
کاکتوس
۰۰:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
از آنجا که نویسنده، عراقی بوده و سال انتشار رمان 1996 بوده می تواند
: پدر سنگدل " استعاره ای از " صدام " و " ساکنین حصار " جایگزین " مردمان گرفتار در عراق " باشد
و اینگونه نویسنده هم پیام خود را رسانده و هم با خودسانسوری، از بروز مشکلات پیشگیری نموده ...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
احسنت به این تحلیل
ناشناس
۲۳:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
الان معرفی کتاب بود یا داستان مرحوم خرمدین؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۴:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
جواب درست گزینه سوم است
ناشناس
۲۳:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
نویسنده ی متعصب و جاهل! مصاحبه ها را بخوان پدر و مادر با هم این کار را کردند...
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۴:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
دوست غیر متعصب و عاقل ! مادر زیر سلطه پدر است، ندیدی پدره چطوری درباره زنش حرف می‌زد
ناشناس
۲۱:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
من هم یاد فیلم دندان سگ اثر لانتیموش افتادم
افخمی
۲۱:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
اراجیفی درقالب مقاله.
ناشناس
۲۱:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
داستانی سادهدلوحانه و مزخرفی است
محمد
۲۱:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
خانواده ها اگر به جایی رسیدند که به قتل فرزندان خود راضی شدند به جای کشتن فرزند ایشان را برای همیشه از خانه بیرون کنند.
محمود
۲۱:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
اصلا قرابتی بین داستان و خانواده خرم دین نمی بینم نویسنده متن فوق از کجا به کجا رسیده
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۴:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
زیر متن ها را بخون دوست عزیز
هادی
| |
۱۰:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
موافقم. اصلاً. شاید لازم است ماجرای خانواده خرم‌دین یکبار برای آقای معین‌فر گفته شود.
ناشناس
۲۰:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
خیلی تأثر برانگیز بود خانواده مسخ شده اند قدرت هیچ نوع تصمیم گیری ندارند هویتی ندارند که بخواهند تصمیم بگیرند با مرگ زندانبانشان احساس بی پناهی و رهاشدگی دارند
ناشناس
۱۹:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
عصر ایران؛
ظاهرا از نظر شما در همه مرافعات بین والدین و فرزندان، مقصر فقط و فقط پدر هست. مادر بی تقصیر. فرزندان هم که کلا بی گناه.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۷:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
فقط منتظرند که با هر روشی والدین را مقصر بدانند .
ناشناس
| |
۰۸:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۰
هر بزرگی که بزرگی نکند و بزرگ نباشد مقصر است.
صالحی
۱۹:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۹
کتاب حصار و سگهای پدرم نوشته " شیرزاد حسن " تقریبا اقتباسی از فیلم " دندان نیش " یورگوس لانتیموس است با حذف و اضافه های جزیی ...
عصر ایران جناب صالحی ممنون از توجه شما اما در متن اشاره شده است که کتاب حصار و سگهای پدرم سال 1996 به نگارش در آمده است. فیلم دندان نیش محصول سال 2009 است. با تشکر.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200