اشتباهات بخش اجتناب ناپذیر زندگی هستند. اگر از زمانی که از خواب بیدار شده‌اید هر اقدامی را که انجام داده‌اید را مرور کنید، متوجه می‌شوید که از آن موقع تا حالا مرتکب یک یا احتمالاً چند اشتباه شده اید.
برخی از آنها می توانند اشتباهات جزئی باشند، بدون اینکه عواقب قابل توجهی داشته باشند، به عنوان مثال، متوجه شوید مدرکی که به تازگی برای رئیس خود ارسال کرده اید، اشتباه تایپی در آن وجود داشته است.
برخی اشتباهات دیگر بسیار بزرگ هستند و می توانند پیامدهای ویرانگری داشته باشند. به عنوان مثال، در سال 2004، کاوشگر جنسیس ناسا، که هزینه آن بیش از 260 میلیون دلار بود، در یوتا سقوط کرد، به این دلیل که مهندس شتاب سنج های کاوشگر را در قسمت عقب نصب کرده بود.
به دلیل نصب شتاب سنج ها در قسمت عقب، این کاوشگر قادر به تشخیص پایین آمدن خود در جو زمین نبود و بنابراین نتوانست چترهای خود را باز کند.
صرف نظر از ماهیت اشتباهات، تنها نکته قطعی در مورد آنها اجتناب ناپذیر بودن اشتباهات است.هر انسانی که تا به حال در سطح زمین گام برداشته است، سهم خود را از اشتباهات انجام داده است.
همانطور که آلبرت انیشتین گفته است، تنها راه جلوگیری از وقوع اشتباه، این است که هرگز چیزی را امتحان نکنید. در حالی که همه ما مستعد اشتباه کردن هستیم، آنچه مهم است این است که چگونه در برابر اشتباهات خود واکنش نشان می‌دهیم.
یا می توانید اشتباه خود را نادیده بگیرید - که شما را مستعد تکرار همان اشتباه می کند - یا می توانید از اشتباه درس عبرت بگیرید، در نتیجه احتمال تکرار همان اشتباه را کاهش می‌دهید.
در این مقاله، ما می خواهیم ببینیم که چگونه می‌توانیم از اشتباهات خود درس بگیریم و از این درس‌ها برای رشد خود استفاده کنیم. در ادامه به مواردی می پردازیم که به شما کمک می کند اشتباهات خود را به فرصت های یادگیری تبدیل کنید.
هنگامی که اشتباه رخ می‌دهد، عکس العمل پیش فرض برای اکثر ما یافتن چیزی برای سرزنش است.یا کسی اطلاعات خاصی به شما نداده است، شرایط آن طور که انتظار داشته‌اید پیش نرفته است، یا کسی نقش خود را به خوبی ایفا نکرده است و ... . با این حال ، در بیشتر موارد، مقصر اصلی خود ما هستیم.
با پیدا کردن کسی یا چیزی که سرزنش کنید ، در واقع می‌خواهیم خود را از گناه و مسئولیت پاسخگویی اشتباه خلاص کنیم. متأسفانه، با گردن نگرفتن اشتباهات خود ، توانایی یادگیری از اشتباهات را از خود سلب می‌کنیم.
مقصر دانستن چیز دیگر باعث می‌شود که این اشتباه خارج از کنترل ما باشد ، بنابراین ما هیچ تلاشی برای جلوگیری از آن در آینده نمی‌کنیم.
گذشته از همه اینها ، چگونه می‌توانید از چیزی که در کنترل شما نیست جلوگیری کنید؟ اگر می خواهید از اشتباه خود درس بگیرید ، اولین کاری که باید انجام دهید این است که اشتباه را بپذیرید و مسئولیت آن را برعهده بگیرید.
در مورد آنچه اتفاق افتاده تأمل کنید و در صورت امکان به کاری که می‌توانستید برای جلوگیری از وقوع آن انجام دهید، فکر کنید. اگر فرصتی برای جلوگیری از وقوع آن داشتید، مسئولیت اشتباه خود را بر عهده بگیرید.
اگر کسی به خاطر این اشتباه صدمه دیده یا از شما ناراحت شده است ، به او بگویید که این تقصیر شما بوده است ، از او معذرت خواهی کرده و به او بگویید که شما در حال اقدام برای اصلاح اشتباه هستید یا اطمینان حاصل کنید که این اتفاق هرگز تکرار نخواهد شد.
مسئولیت پذیری یک اشتباه ممکن است کار سختی باشد ، اما این نشان مي‌دهد که شما فرد شجاع و با انصافی هستید و این موضوع این اعتماد را در افراد ایجاد می کند که علی‌رغم اشتباه، به شما اعتماد کنند ، زیرا قبلاً نشان داده اید که شخصی هستید که از پاسخگویی نسبت به اعمال خود نمی‌ترسید.
از نظر ماهیت، اشتباهات منفی هستند زیرا منجر به نتایج منفی می شوند.بنابراین ، وقتی مرتکب اشتباه می‌شویم ، به طور خودکار خود را در پرتوی منفی می‌بینیم. ما خودمان را به خاطر اشتباهات سرزنش می‌کنیم. ما به دلیل انجام اشتباه، خود را احمق می‌دانیم.
با این حال، این گفتگوی منفی گرایانه با خود به هیچ وجه مفید نیست. به ما کمک نمی‌کند اشتباه را اصلاح کنیم و همچنین به ما کمک نمی‌کند که از اشتباه خود درس بگیریم. بنابراین، شما باید جلوی این گفتگوی منفی با خود را بگیرید.
برای این کار باید دیدگاه خود را نسبت به اشتباه کردن تغییر دهید. به جای مشاهده آن به عنوان یک رخداد منفی ، فکر کنید که این یک فرصت برای یادگیری است.
به عنوان مثال ، به این فکر کنید که شما وقتی بچه کوچکی بودید و یاد گرفتید چگونه دوچرخه سواری کنید. وقتی ترمز را خیلی محکم گرفتید ، از دوچرخه افتادید و این به شما آموخت که هرگز نباید با سرعت بالا ترمز را خیلی محکم گرفت.
شما فکر نمی کردید احمق باشید که این را نمی‌دانید. این اتفاق به جای دلسرد کردن شما از دوچرخه سواری، شما را به یک دوچرخه سوار بهتر تبدیل کرد.
به همین ترتیب ، هر زمان که اشتباهی مرتکب شدید، به جای اینکه به خودتان برچسب های منفی بزنید ، خطا را از نو بررسی کنید و سعی کنید بفهمید آن اشتباه چه چیزی به شما می‌خواهد بیاموزد. فکر کنید برای جلوگیری از تکرار مجدد اشتباه ، چه کاری می‌توانید انجام دهید. این درس عبرتی است که در هر اشتباه وجود دارد.
برای اینکه بتوانید درک خود از اشتباه کردن را تغییر دهید، باید طرز فکر خود را ارتقا دهید. افراد با ذهنیت بر پایه رشد، معتقدند که رشد و پیشرفت در هر کاری امکان پذیر است ، در حالی که افراد با ذهنیت ثابت معتقدند که بهبود و رشد غیرممکن است.
هنگامی که اشتباه خود را پذیرفتید و مسئولیت آن را برعهده گرفتید ، قدم بعدی که باید بردارید این است که با دقت اشتباه را تجزیه و تحلیل کنید. ابتدا به کاری که می خواستید انجام دهید فکر کنید. اگر این اشتباه اتفاق نیفتاده بود ، می خواستید به چه نتیجه ای برسید؟
بعد ، فکر کنید که چه اشتباهی رخ داده است. چه چیزی مانع رسیدن شما به هدفی که قصدش را داشتید می‌شود؟ این به شما امکان می دهد اقدام خاصی را که یک اشتباه بوده است، بشناسید. به یاد داشته باشید ، یک اشتباه یک نتیجه غیرمنتظره یا ناخواسته نیست ، بلکه عملی است که منجر به نتیجه ی ناخواسته شده است.
در آخر ، سعی کنید علت اشتباه را مشخص کنید. چرا اوضاع درست پیش نرفت؟ چه چیزی شما را به خطا یا اقدام غلط تحریک کرده است؟ اشتباهات می‌توانند ناشی از موارد مختلفی باشند.
گاهی اوقات، ما اشتباه می‌کنیم، زیرا آنچه را که می‌خواهیم به دست آوریم، به طور واضح مشخص نکرده‌ایم. در مواقع دیگر، اشتباهات رخ می دهد زیرا ما اطلاعات کافی نداریم که به ما اجازه دهد بهترین تصمیم را در مورد یک عمل بگیریم.
گاهی اوقات ، اشتباهات به دلیل ارتباطات ضعیف رخ می‌دهد. در بعضی مواقع دیگر، اشتباهات اتفاق می‌افتد زیرا شرایطی که قبل از اقدام باید مهیا می‌شد، تغییر کرده است.
گاهی اوقات ، اشتباهات را می‌توان به عادت های بد نسبت داد وقتی را در نظر بگیرید تا بفهمید کدام یک از این عوامل منجر به اشتباه شده است. حتی ممکن است گاهی اوقات متوجه شوید که یک اشتباه به دلیل چندین عامل رخ داده است. تجزیه و تحلیل علت اشتباه، جلوگیری از تکرار مجدد آن اشتباه در آینده را برای شما آسان می‌کند.
به عنوان مثال ، اگر این اشتباه در نتیجه ارتباط ضعیف با رئیستان اتفاق افتاده باشد ، تصمیم می‌گیرید که در آینده ، درباره وظایف خود توضیحات را دنبال کنید تا مطمئن شوید اشتباهات مشابه تکرار نمی‌شوند.
اگر این اشتباه به دلیل برخی از عادات بد شما اتفاق افتاده است ، باید برای از بین بردن این عادت اقدام کنید تا از تکرار مجدد آن اشتباه جلوگیری کنید.
گاهی اوقات ، علی رغم تمام تلاشتان برای تجزیه و تحلیل اشتباه ، ممکن است نتوانید دلیل اصلی این اشتباه را مشخص کنید ، یا اینکه برای جلوگیری از تکرار اشتباه باید چه کاری را انجام دهید.این می تواند به این دلیل باشد که شما دانش یا تجربه لازم را برای تجزیه و تحلیل مناسب شرایط ندارید.
در چنین مواردی ، بهترین راه برای یادگیری از این اشتباه، جستجوی کمک از شخصی با دانش ، مهارت و تجربه مناسب است.بنابراین ، اگر متوجه شدید که اشتباهی رخ داده است، اما به سختی می‌فهمید که چه اشتباهی رخ داده است یا چه چیزی مسبب این اشتباه شده است ، از اینکه از شخصی با دانش بیشتر از خودتان مشاوره بگیرید، نترسید.
طرحی را برای کمک به خودتان در جهت یادگیری بوسیله اشتباهات، تهیه کنید. هدف نهایی یادگیری از یک اشتباه این است که مطمئن شوید اشتباه مجدداً تکرار نمی‌شود.
بنابراین ، اکنون که اشتباه را تجزیه و تحلیل کرده‌اید و آنچه منجر به بروز این اشتباه شده است را شناسایی کرده اید، گام بعدی این است که بدانید چگونه در مرحله قبل آموخته‌ها را به کار بگیرید تا مطمئن شوید اشتباه مجددا تکرار نمی‌شود.
به عنوان مثال ، اگر تشخیص دادید که این اشتباه به دلیل کمبود اطلاعات رخ داده است ، دریابید که برای جلوگیری از اشتباه در آینده ، چه نوع اطلاعاتی لازم است و سپس برنامه ای را تنظیم کنید تا مطمئن شوید این اطلاعات همیشه در دسترس شما باشند.
اگر این اشتباه به دلیل ضعف ارتباطی رخ داده است ، طرحی را تنظیم کنید که اطمینان حاصل کند قبل از شروع کار یا پروژه ، تمام اطلاعات مربوط به موارد لازم به درستی منتقل می‌شود.
اگر چیزی واضح به نظر نمی‌رسد ، به جای گمانه‌زنی ، از رئیس خود یا ارباب رجوع توضیح بخواهید تا موضوع روشن شود.اگر اشتباهی رخ داده است بدلیل اینکه شما ابزار یا منابع لازم برای انجام صحیح کار را ندارید ، طرحی ارائه دهید که اطمینان حاصل کند دفعه بعد که برای انجام یک کار مشابه باید این ابزارها و منابع را داشته باشید ، آنها را در اختیار دارید.
گاهی اوقات ، ممکن است اشتباهاتی به دلیل برخی ویژگی های شخصیتی رخ دهد که ممکن است تغییر دادن آن ها دشوار باشد.به عنوان مثال ، اگر مهارت های انضباطی شما خیلی قوی نباشد ، نمی توانید خود را وادار کنید که مهارتهای انضباطی بهتری داشته باشید.
با این حال، می توانید از کمکهایی مانند برنامه‌ریز دیجیتال و دستیار دیجیتال برای نظم بخشیدن بیشتر به زندگی خود استفاده کنید ، که به نوبه خود شما را از اشتباه مجدد به دلیل مهارتهای انضباطی باز می دارد.
اغلب اوقات ، اشتباهات ما ناشی از برخی از عادت های بد ما است. ما می دانیم که این عادت های بد را داریم و به خود قول می دهیم که عادت بدی که منجر به این اشتباهات می‌شود را ترک خواهیم کرد.وبا این حال ، اشتباهات مرتباً تکرار می‌شوند. این به این دلیل است که برای ترک این عادت‌ها فقط به اراده خود اتکا می‌کنیم. همانطور که قبلاً متوجه شده اید ، این یک استراتژی موثر و مفید نیست.
اگر می خواهید عادت‌های بد موثر در اشتباهات خود را کنار بگذارید ، باید راهی پیدا کنید که این عادات نتوانند به راحتی نقشی را ایفا کنند.
به عنوان مثال ، بگوییم که شما متوجه شده اید که یک اشتباهی که مرتبا مرتکب می‌شوید ، آماده نبودن در جلسات صبح است.
پس از تجزیه و تحلیل اشتباه خود ، فهمیدید که علت اصلی این اشتباه این واقعیت است که شما همیشه دیر به سر کار می روید ، که به نوبه خود ناشی از به تعویق انداختن زنگ ساعت به مدت 10 یا 15 دقیقه هر روز صبح است.از آنجا که این یک عادت ریشه‌ای است، کافی است هر روز بخواهید دیگر دکمه ی به تعویق انداختن را فشار ندهید شاید خیلی کارآمد نباشد.
در عوض ، می‌توانید دکمه ی ساعت را دور از دسترس کنید. برای این کار می‌توانید ساعت خود را بیرون اتاق خواب خود بگذارید.این بدان معناست که برای زدن دکمه ساعت باید از خواب بیدار شده و از رختخواب بلند شوید.
بعد از بلند شدن از رختخواب ، دوباره خوابیدن بسیار سخت خواهد شد. متناوباً ، می توانید از برنامه ساعت زنگ دار استفاده کنید که قبل از اینکه بتوانید زنگ ساعت را متوقف یا به تعویق بیاندازید ، باید یک معما را حل کنید. این باعث می شود ذهن شما قبل از زدن دکمه تعویق کاملا هوشیار شود.
و خوابیدن برای شما دشوارتر خواهد شد و بنابراین به موقع به سر کار خود خواهید رسید.مورد فوق فقط یک مثال است. دریابید چه عادت‌های بدی در اشتباهات شما نقش دارند و سپس راهی برای دشوارتر شدن این عادات پیدا کنید.پیشرفت خود را مرور کنید.تنها راه تشخیص اینکه آیا تاکتیک انتخابی شما برای کاهش اشتباهات موثر است یا نه ، بررسی پیشرفتی است که انجام می‌دهید.
به طور دوره ای ماهیت اشتباهاتی را که مرتباً مرتکب می‌شوید و زمان ارتکاب آنها را ، مرور کنید. اگر مشاهده کردید که همان اشتباهاتی را که قبلاً مرتکب شده اید مرتکب می‌شوید، این بدان معنی است که تاکتیک‌های شما موثر نیستند و بنابراین باید روش خود را تغییر دهید.
یک روش خوب برای بررسی پیشرفت خود ، داشتن یک دوست و همدم باوفا است که هر وقت مرتکب اشتباه می شوید به داد شما برسد.
از اشتباهات خود چه چیزهایی می توانیم یاد بگیریم؟گذشته از اینکه اطمینان حاصل کنیم که اشتباهات مشابه را تکرار نمی کنیم ، درس‌ها زیادی وجود دارد که می‌توان به واسطه اشتباهات گرفت.برخی از درس های مفیدی که می‌توانیم از اشتباهات خود بیاموزیم عبارتند از:
اشتباهات می‌توانند به ما بیاموزند که نسبت به خود اطمینان بیشتری داشته باشیم.همانطور که قبلاً دیدیم ، اشتباهات اغلب منجر به خودگفتاری منفی می‌شود و باعث می شود به خودمان برچسب‌های منفی بزنیم. متأسفانه ، این می تواند تأثیر ناخواسته‌ای در کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس ما داشته باشد.تصدیق اشتباهات خود و دانستن آنها به عنوان فرصت های یادگیری، باعث می شود ما خود را به خاطر اشتباهات‌مان سرزنش نکنیم.این موضوع به ما می‌آموزد که اشتباهات یک قسمت طبیعی از زندگی و یک بخش اساسی از رشد است.
این تغییر ذهنیت می تواند به ما بیاموزد که علی رغم اشتباهات ، نسبت به خود اطمینان بیشتری داشته باشیم. اشتباهات به ما می‌آموزند که چگونه مسئولیت پذیر باشیم.
در ابتدای مقاله، اشاره کردیم که هر زمان اشتباهی مرتکب شویم، اولین واکنش غریزی ما پیدا کردن کسی یا چیزی برای به گردن انداختن اشتباه خودمان است.متأسفانه ، همیشه سرزنش سایر افراد و شرایط موجود باعث می‌شود تا اعتماد و اطمینان کمتری نزد دیگران داشته باشید. مردم می‌خواهند با افرادی کار کنند که از پاسخگویی نسبت به اعمال خود نمی‌ترسند
یادگیری از اشتباهات مستلزم این است که شما مسئولیت کار را در این اشتباه بپذیرید ، که می‌تواند حس قدرتمندی باشد.
این توانایی پذیرش مسئولیت به نوبه خود باعث اعتماد به نفس شما می‌شود و اعتماد دیگران را به شما افزایش می‌دهد.اشتباهات به ما نشان می دهد چه چیزی کارآمد است، داستان توماس ادیسون و اختراع لامپ ، تصویر بسیار خوبی از اهمیت اشتباهات است.
همانطور که داستان تعریف می‌کند، سرانجام ادیسون پس از 1000 بار تلاش موفق به اختراع لامپ شد. ادیسون در پاسخ به این که چرا حتی پس از چندین بار شکست نیز ادامه داد ، جواب داد که شکست نخورده است. در عوض ، او 999 راه را پیدا کرده بود که موفقیت آمیز نبود.
حتی اگر شما نمی‌خواهید لامپ اختراع کنید ، بینش ادیسون امروزه بسیار درست است. هنگامی که برای انجام کاری اشتباه تلاش می‌کنید ، بازخوردی در مورد آنچه که مفید و غیر مفید است دریافت می‌کنید.
در اختیار داشتن این بازخورد ، شانس شما برای رسیدن به آن هدفی که قصدش را داشتید را در دفعه بعد ، بسیار بیشتر خواهد کرد ، زیرا می‌دانید که تلاش خود را روی چه چیزهایی متمرکز کنید و چه کارهایی را نباید انجام دهید.
اشتباهات به ما می‌آموزد که چگونه از زندگی خود کمال لذت را ببریم. از آنجا که اشتباهات اغلب به نتایج ناخواسته و منفی منجر می‌شوند ، افراد هر کاری را در حد توان خود انجام می‌دهند تا از وقوع اشتباه جلوگیری کنند.
با این حال ، بهترین راه برای جلوگیری از خطا ، دست به کاری نزدن است و بنابراین، در تلاش برای جلوگیری از اشتباه ، بسیاری از مردم از زندگی خود لذت نمی‌برند .
آنهایی که چیزهای جدید را امتحان نمی‌کنند، فرصت های جدید خود را از دست می‌دهند و از امکانات خود لذت نمی‌برند. متأسفانه، این می‌تواند به یک زندگی بسیار کسل کننده منجر شود.
هنگامی که به اشتباهات از دید منفی نگاه نمی کنید و شروع به دیدن آنها به عنوان فرصت هایی برای یادگیری و رشد می‌کنید ، دیگر از آنها نمی‌ترسید. دنبال فرصت های جدید می‌روید ، چیزهای جدید را امتحان می‌کنید ، تجربه های جدید بدست می‌آورید و بیشتر ریسک می‌کنید.
این نگرش - دیدن اشتباهات به عنوان فرصتی برای رشد و نه به عنوان چیزی که شما را عقب می‌اندازد - به شما امکان می‌دهد زندگی خود را به نحو احسنت پیش ببرید. اشتباهات به ما می‌آموزد که صادقانه برخورد کنیم.
در حالی که دلایل مختلفی برای وقوع اشتباهات وجود دارد، گاهی اوقات اشتباهات رخ می‌دهند زیرا ما نمی توانیم افراد بی عیبی باشیم. زیرا ما نمی توانیم به قول هایی که به دیگران داده ایم عمل کنیم. زیرا در انجام کارهایی که نسبت به آنها متعهد شده ایم ، کوتاهی می کنیم. زیرا ما به جای مواجهه با مشکلات و حل آنها ، برای جلوگیری از درگیری مشکلات را نادیده می گیریم.
این اشتباهات اتفاقاً به ما یادآوری می کند که حرف و عمل ما با یکدیگر مطابقت ندارد. اجتناب از تکرار چنین اشتباهاتی ایجاب می‌کند که سخنان و اقدامات خود را دوباره هم تراز کنیم.
این مستلزم این است که به هر قولی که به دیگران می‌دهید عمل کنید. این مستلزم این است که هر کاری را که به آن متعهد هستید انجام دهید.
همچنین یادگیری از اشتباهات خود مستلزم این است که مسئولیت اعمال خود را به عهده بگیرید. همه اینها در نهایت باعث رشد شخصیت شما می شود. اشتباهات به شما می‌آموزند که مقاوم باشید.
صرف نظر از اینکه چقدر برای اشتباهات آماده می‌شوید، زندگی به ندرت طبق برنامه پیش می‌رود. زندگی پر از موانع و عقب نشینی‌هاست.
تفاوت بین کسانی است که در زندگی موفق می‌شوند و کسانی که موفقیت چندانی کسب نمی‌کنند، به مقاوم بودن آنها بستگی دارد . در حالی که برخی از افراد وقتی کار دشوار می‌شود منصرف می‌شوند ، کسانی که این کار را در زندگی انجام می‌دهند تلاش خود را ادامه می‌دهند تا اینکه سرانجام به نتیجه برسند.
یادگیری از اشتباهات و اصلاح آنها مستلزم این است که از ابتدای کار بررسی کنید ، اشتباه خود را شناسایی کنید و روش هایی برای رفع این اشتباه پیدا کنید. لازم است راه حل های مختلفی را امتحان کنید و تلاش خود را ادامه دهید تا زمانی که بفهمید چگونه خطا را حل کنید و از تکرار آن در آینده جلوگیری کنید. با این کار ، اشتباهات به شما می‌آموزد که چگونه مقاوم باشید ، که یک مهارت اساسی در زندگی است.
اشتباهات بخش اجتناب ناپذیر زندگی است و حتی اگر تمام تلاش خود را هم کنید ، بدون شک در زندگی اشتباهات زیادی مرتکب خواهید شد. مهم اشتباهاتی نیست که مرتکب می‌شوید، بلکه نحوه عکس العمل شما در برابر این اشتباهات است.
به جای اینکه هر زمان اشتباه کردید، خودتان را سرزنش کنید، با آنها به عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد رفتار کنید ، هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری خود. برای انجام این کار ، باید اقداماتی قبل از وقوع اشتباه انجام دهید. هر زمان که اشتباه کردید ، مراحل زیر را انجام دهید:
این کارها را انجام دهید و قطعاً زندگی شما هیجان انگیزتر خواهد شد. شما دیگر از ریسک کردن نخواهید ترسید ، ترس از اشتباه جلوی شما را نمی‌گیرد و مهمتر از همه ، شما می توانید به رشد خود ادامه دهید و به بهترین فرد در زندگی خود تبدیل شوید.