به گزارش ایسنا، فروردین سال گذشته که هنوز از ورود این مهمان موذی گیج و منگ بودیم، شاید باور نمیکردیم این ویروس مهیب این گونه با سماجت بر زندگیمان سایه بیندازد.
از سوی دیگر تعطیلات عمومی بسیاری از مشاغل، سبب شده بود تعطیلی تئاتر چندان به چشم نیاید. در آن مقطع برای چندمین بار بحث همیشگی و بینتیجه امنیت شغلی، نقل محافل تئاتری شد.
حالا اما بیش از یک سال از ورود کرونا گذشته است. تعدادی از هنرمندان تئاتر که امکان همکاری با پروژههای تصویری را دارند، با حضور در فیلمهای سینمایی یا سریالهای تلویزیونی یا نمایش خانگی، زندگی را میگذرانند.
بعضی به واسطه تدریس و برخی دیگر به عنوان کارمند، حقوق ماهیانهای دریافت میکنند. اینها اعضای خوش اقبال و در عین حال کمشمار خانواده تئاتر هستند اما بیشتر اعضای این خانواده راههای دیگری برای گذران زندگی در پیش گرفتهاند.
در میان اینان نیز کسی خوشبختتر است که ماشینی زیر پا داشته باشد تا بتواند در اسنپ یا تپسی کار بگیرد.
آن طو که شنیده می شود برخی پرستاری از سالمند یا کودک را پیشه کردهاند و بعضی دیگر در خانه خود ترشی میاندازند.
بعضی زیتون و برنج میفروشند و ... بحث ارزش گذاری نیست و هیچ یک از این کارها کسر شان هم نیست ولی مساله، این است که میشد برای اهالی تئاتر زمینههایی ایجاد کرد تا برای به کف آوردن نانی اندک، راههای درآمد دیگری داشته باشند؛ راههایی که با شغل اصلی آنان (هرچند که تئاتر هنوز شغل محسوب نمیشود) هماهنگتر باشد.
در یک سال گذشته تئاتریها با انواع و اقسام گرایشهای فکری و هنری برای ساخت تله تئاتر اعلام آمادگی کردند. پیگیریهای ایسنا در این مدت نشان میدهد مدیریت تئاتر هم دنبال این موضوع بوده ولی هر بار، با درهای بسته تلویزیون رو به رو شده است. بنابراین به انتظار تلویزیون نشستن، انتظار بیهودهای است .
اما هنرمندان تئاتر که در یک سال گذشته به اندازه همه عمرشان درباره اقتصاد لرزان این هنر سخن گفتند، در گفتگوهای خود با رسانهها راههای دیگری را هم برای کسب درآمد پیشنهاد کردند. بسیاری از آنان اعلام آمادگی کردند تا نمایشهای تازه خود را برای ارایه در شبکه نمایش خانگی ضبط کنند.
کسانی که چشم امیدشان را از تلویزیون برداشته بودند، عنوان کردند که در شرایط فعلی، بهترین، امنترین و مقرون به صرفهترین راه برای تولید تئاتر این است که مرکز هنرهای نمایشی بودجه تولید تئاتر را صرف تولید نمایشهایی برای ارایه در شبکه نمایش خانگی کند.
پیشنهاد مشخص آنان این بود که این مرکز ، حقوق تولید این نمایشها را بپردازد و با بهرهگیری از ظرفیت سالنهای حرفهای خود مانند تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر یا تالار وحدت، زمینه ضبط این آثار را در این سالنها فراهم کند. طبیعتا مرکز هنرهای نمایشی با امکانات فنی و تجهیزاتی که در اختیار دارد، میتواند شرایطی را برای ضبط حرفهای و با کیفیت آثار نمایشی ایجاد کند تا نمایشهای تولید شده برخلاف برخی از فیلم تئاترها که کیفیت قابل قبولی ندارند، مناسب پخش از مدیوم تلویزیون باشند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه ضبط یک اثر نمایشی کمتر از اجرای یک نمایش نیازمند تمرین است، گروههای نمایشی هم میتوانند با رعایت پروتکلهای بهداشتی در مدت زمان کمتر و در شرایط ایمنتری، به تمرین و آمادهسازی نمایشهای خود بپردازند.
امروز که در موج چهارم کرونا به سر میبریم و در گوشه ذهنمان به موجهای بعدی هم میاندیشیم (البته اگر بخت با ما یار باشد و از موج چهارم جان سالم به در ببریم)، طبیعتا میدانیم فعلا هیچ چشمانداز مشخصی برای بازگشایی سالنهای تئاتر نیست همچنانکه هیچ عقل سلیمی هم چنین انتظاری ندارد ولی همان عقل سلیم حتما حکم می کند که باید بودجه تولید تئاتر به دست هنرمندان آن برسد چراکه میدانیم این روزهای قرمز تنها شامل وضعیت کرونایی نمیشود بلکه شرایط اقتصادی بسیاری از اقشار جامعه از جمله فعالان تئاتر به رنگی فراتر از قرمز رسیده و نیازمند اقدامی عاجل است.
حالا که بورکراسیهای همیشگی اجازه نمیدهد بودجه تئاتر به شیوهای غیر از تولید نمایش یا برگزاری جشنواره به دست اهالی تئاتر برسد، تنها راه برخورداری از این بودجه، تولید اثر در فضاهای دیگر است.
حتی اگر خوشبین باشیم و در فانتزیهای خود تصور کنیم بعد از قرنطینه فعلی، سالنهای تئاتر باز میشوند، چه کسی ضمانت میکند مخاطبی که هزار و یک دغدغه جانی و مالی دارد، در میانه همه مشکلات ریز و درشت خود، جایی هم به تماشای تئاتر اختصاص بدهد. اصلا چه تضمینی وجود دارد که گروههای نمایشی برای چندمین بار بخت خود را بیازمایند و در وضعیت متغیر امروزی، ریسک ابتلا به بیماری را به جان بخرند و نمایشی را برای اجرا آماده کنند؟ بنابراین اگر میخواهیم مسئولیت خود را در برابر جامعه تئاتری به انجام برسانیم، فعلا چارهای نداریم جز روی آوردن به شیوههای دیگر تولید نمایش.