ايرانيها سال 1400 را با پديدهاي به نام كلابهاوس آغاز كردهاند؛ شبكهاي اجتماعي كه با وجود تعداد همچنان محدود كاربران و مشكلات دسترسياش، توانسته فضاي رسانهاي فارسيزبان را تحت تاثير قرار دهد.
حتي رسانههاي رسمي هم اين روزها حواسشان جمع است تا مباحثي را كه در اتاقهاي گرم كلابهاوس درميگيرد از دست ندهند و مطبوعات به دنبال خوراك خبري از اين فضا هستند.
دليل اقبال به كلابهاوس چندان پيچيده نيست. اينجا همه ميتوانند بيواسطه در ارتباط باشند. بدون فحاشي و تنديهاي رايج در شبكهاي مثل توييتر. بدون سنگيني فضاي ارتباط معمولا يكطرفه اينستاگرام.
اينكه يك شهروند معمولي بتواند با وزير مملكت رودررو صحبت كند، هم جذاب و وسوسهكننده است و هم غبارآلودگي و بياعتمادي رايج در جامعه ميان مردم و مسوولان را ميزدايد.
مسوولاني كه هميشه متهمند كه از حال و حرف مردم بيخبرند و با بدنه جامعه ارتباط مستقيم ندارند. حالا كلابهاوس آمده و همه اين موانع را برداشته و در فضايي عريان و قابلتحمل، اجازه ميدهد تا صداهاي متفاوت در كنار هم شنيده شود.
اينكه بخشي از مسوولان از حضور اين شبكه اجتماعي هراسان شدهاند هم قابل درك است. مسوولاني كه معمولا به محصولات تازه تكنولوژيك روي خوش نشان نميدهند و رسانه و گفتوگوي عمومي را آسيبي براي آرامش و امنيت كشور ميدانند.
براي همين هم هست كه هر روز صحبت تازهاي از فيلتر شدن كلابهاوس به ميان ميآيد و حتي شنيده ميشود كه برخي اپراتورها، دست پيش را گرفتهاند و با توصيههاي شفاهي از بالا، دسترسي كاربرانشان به اين شبكه اجتماعي را بسته يا محدود كردهاند.
اما در همين شرايط پرتعليق و با توجه به تجربياتي كه از فيلترينگ فضاهايي چون تلگرام و توييتر و فيسبوك وجود دارد، ميتوان راهكارهاي متفاوتي براي استفاده و ارتباط با كلابهاوس پيشنهاد كرد كه همان نتايج مأيوسكننده و بيهوده قبلي را به دنبال نداشته باشد. اولين پيشنهاد، اتاقهاي ثابت روزانه براي تحليل و اطلاعرساني درباره موجهاي خبري است. اين اتفاق به شكل پراكنده و نسبي در كلابهاوس ميافتد، اما خبرگزاريها و رسانههاي معتبر ميتوانند با تشكيل اتاقهاي ثابت، هر روز به مهمترين رويدادها بپردازند ...
از كارشناسان براي صحبت درباره وقايع دعوت كنند و با حضور مسوولان و مديران مرتبط با موضوع، شبهات را برطرف و از رواج شايعات و گمانهزنيهاي نادرست جلوگيري كنند. اتفاقي كه مثلا با حضور دكتر ظريف و توضيحاتش درباره پيمان همكاري با چين افتاد، اما ميتواند سيستماتيك و ادامهدار باشد.
دومين پيشنهاد حضور منظم و بابرنامه روابط عموميها در كلابهاوس است. اگرچه روابط عمومي بسياري از سازمانها و نهادها تمام تلاششان را ميكنند تا سكوت را نشكنند و در مقابل پرسشها پاسخگو نباشند، اما اقليتي هم هستند كه خود را متعهد و مسووليتپذير ميدانند و تلاش ميكنند تا در اسرع وقت و بهترين شكل عملكرد سازمان مربوطه و سوالات افكار عمومي درباره آن را جواب بدهند.كلابهاوس بهترين امكان براي اين دوستان است.
همانطور كه ديدهايم و برخلاف آنچه به نظر ميرسد، مسائلي كه در كلابهاوس مطرح ميشود در اتاقها و جمعهاي اين پلتفرم محدود نميماند و بلافاصله به رسانهها و فضاي جامعه راه پيدا ميكند. به دليل اشتياق و تازگي اين رسانه، بازتابهاي آن هم بسيار قابل تامل و مناسب است.
ظرفيتي كه نبايد از چشم روابط عموميها دور بماند. مثال واضح و دردناك اين قضيه غيبت مسوولان بهداشت كشور در رسانهها و صحبت كردن با مردم است. براي وزير بهداشت و مديران ستاد مقابله با كرونا كه مدام از محدوديتها گلايه ميكنند و يكي از مصيبتهاي دايميشان بيتوجهي مردم به هشدارهاست،
يكي از بهترين راهكارها آمدن به ميان جامعه و برطرف كردن دلنگرانيهاي عمومي و دادن اطلاعات دقيق و مورد نياز است. اتفاقي كه به بهترين شكل ميتواند در كلابهاوس بيفتد و تا امروز نيفتاده.
جز اتاقهاي موردي -مثل حضور يكي، دو نفر از مسوولان وزارت بهداشت و اعضاي شوراي شهر در اتاقي كه روزنامه همشهري تشكيل داده بود- تا امروز شاهد اين گفتوگوي سازنده نبودهايم. بگذريم از اينكه وزير بهداشت در 18 ماه گذشته حتي يكبار در ميان اصحاب رسانه حاضر نشده و از هرگونه پاسخگويي مستقيم و صريح طفره رفته است.
و آخرين پيشنهاد تن دادن مسوولان و چهرههاي سياسي به حضور در كلاب هاوس است.
نزديك دو ماه مانده به انتخابات رياستجمهوري انتظار اين است كساني كه داعيهاي دارند و آنها كه تكليفي بر دوش خود احساس ميكنند، به عنوان يكي از پيشنيازها و براي بيان دلايل اين احساس تكليف به شبكهاجتماعي تاثيرگذار و بيپرده بيايند.
رفتن به ميان مردم و سخنراني، به عنوان ارتباطي يكسويه و البته كه براي كساني كه نميخواهند به چالشها پاسخي بدهند، ميتواند شيرينتر باشد. اما همه ميدانيم كه اگر كسي حرفي براي گفتن دارد بايد آن را ميان منتقدان، روزنامهنگاران، كارشناسان و شهروندان دغدغهمند بيان كند؛ براي چنين تعاملي جايي بهتر از كلابهاوس سراغ نداريم.
در حالي كه پيش از اين چند وزير به ميان پرسشكنندگان آمدهاند و فاجعهاي هم اتفاق نيفتاده است، چرا امثال محسن رضايي، سعيد محمد، محمدرضا عارف، علي لاريجاني و بقيه بايد از پاسخگويي در اين اتاق طفره بروند.
اين نگراني از رودررويي، ظاهرا بيشتر هم شامل حال مسوولاني است كه خود را اصولگرا و از جبهه انقلابيون ميدانند و هميشه اين شائبه را تقويت ميكنند كه بزرگواران به دنبال مسيرهاي موفقيتي هستند كه به مقبوليت افكار عمومي و شفافيت در برابر آن مشروط نباشد.
محمدباقر قاليباف، غلامعلي حدادعادل و همه چهرههايي كه پرچمدار جريان اصولگرايي محسوب ميشوند، براي نشان دادن ميزان اعتماد به نفس و تسلط خود ميتوانند در عرصهاي با حضور حاميانشان حاضر شوند و كمي هم به نظرات متفاوت گوش كنند و پاسخ بدهند.
كاري كه محمدجواد ظريف وزير امور خارجه و علياكبر صالحي رييس سازمان انرژي اتمي يا علي مطهري نايبرييس سايق مجلس، كرباسچي و تاجزاده و جمعي ديگر چهرههاي شاخص اصلاحطلب از آن نهراسيدند. و آخرين پيشنهاد به جناب عليعسگري رييس سازمان صدا و سيماست.
از شما دعوت ميكنيم به كلابهاوس بياييد و كمي درباره عملكردتان در رسانه ملي توضيح بدهيد. رسانهاي كه بهزعم و با آمارهاي ارايه شده از طرف خودتان، به حمايت و استقبال زياد از سوي شهروندان مستظهر است و قاعدتا دفاع از آن بايد آسان و لذتبخش باشد.
كسي كه چنين رسانه بزرگي با اين همه شبكه راديويي و تلويزيوني در دست دارد و هرچه بخواهد در ابعاد ملي و بينالمللي منتشر ميكند، چرا نبايد با مخاطبان و صاحبان اصلياش كه مردم هستند، صحبت كند. شما كه در صدا و سيما امكان چنين تضارب افكاري را نداريد و هميشه از آن گريزان بودهايد، آقاي عليعسگري. خودتان هم كه مثل اسلافتان در آن مجموعه، هيچوقت حاضر نشدهايد در مقابل رسانهها به پاسخگويي بنشينيد. حالا اينجا مردم عادي هستند و حتما ميخواهند بابت اين حجم از توليدات و عملكرد شما كه هزاران ميليارد خرج روي دست و جيب ما ميگذارد از شما بپرسند. خيليها نيز ميخواهند از شما تشكر كنند. يكبار جسارت نشان دهيد و در فضاي عمومي، در كلابهاوس حاضر شويد. نميخورد!