عباس عبدی، روزنامه نگار در "شهرآرا" نوشت: اکنون به سوی پیک جدید از مرگ و میر کرونا میرویم. پیک اول کرونا در جهان با مرگ و میرهای هفتگی ۵۰ هزار نفر در نیمه اردیبهشت بود که بعد به مرور کاهش یافت. اکنون به وضعیتی رسیدهایم که هر هفته بیش از هشتاد هزار نفر فوت میکنند و معلوم هم نیست که آیا متوقف میشود؟ این روند در ایران نیز با شدت بیشتری دیده شد.
ولی در این میان پدیده بدتری نیز وجود دارد. مدیر کل سازمان بهداشت جهانی این پدیده را چنین توصیف میکند: ”ما فقط نه با یک همهگیری بلکه با جهانی از اطلاعات غلط در حال مبارزهایم.“ صادقانه باید گفت که مبارزه با اطلاعات غلط سختتر است تا مقابله با کرونا. زیرا کرونا در لباس دشمن است ولی تولید و عرضهکننده اطلاعات غلط در لباس دوست و خیرخواه وارد میشود.
از سوی دیگر اطلاعات غلط از دروغ هم بدتر است، زیرا اطلاعات غلط لزوماً دروغ نیستند، بلکه غلط هستند و تمایز میان غلط و درست متفاوت و سختتر از تمایز میان راست و دروغ است. برای نمونه بیایید این گزاره را آزمون کنیم.
یکی از آقایان محترم در شبکه اجتماعی خود نوشته است که: ”همه کسانی که او میشناخته و به سبب کرونا فوت کردهاند، در بیمارستان بستری بودهاند. سپس سوال میکند که آیا کسی را سراغ دارید که بعد از ابتلا به کرونا در منزل بستری شده و از دنیا رفته باشد؟“ منظور نویسنده طبعاً این است، هنگامی که بیمار میشوید به بیمارستان نروید، احتمالاً چیز دیگری نباید منظورشان باشد.
این گزاره قطعاً دروغ نیست، حداقل اینکه اکثریت قاطع بیماران فوت شده در بیمارستان بستری بودهاند، ولی این گزاره در عین حال که دروغ نیست، به طور قطع نادرست و حتی خطرناک است و توجه به آن، مرگ و میر را افزایش خواهد داد.
چرا؟ به این علت ساده که اکثریت قاطع مبتلایان به کرونا با یک استراحت عادی خوب میشوند و حتی نیازی به استفاده از دارو نیز ندارند، فقط درصد کمی از آنان هستند که با وضعیت حاد مواجه میشوند. فقط اینها هستند که به بیمارستان میروند و بخشی از اینها هستند که فوت میکنند.
برای قضاوت در باره اینکه بیمارستان عامل مرگ و میر است باید میان این دسته از افراد مقایسه و داوری کرد. مثلاً صد نفر که دچار وضع حاد کوید-۱۹ میشوند به بیمارستان بروند و صد نفر مشابه نروند، بعد نتیجه را مقایسه کنید. البته بیمارستان محیط آلودهای هم هست، در این تردیدی نیست، ولی این ربطی به اصل استدلال ندارد.
دیروز یکی از دوستان روزنامهنگار شوخطبع برایم پیامی فرستاد که: «یکی از بستگان من بشدت به طب سنتی معتقد است. مدتی پیش تماس گرفته بود و حدود یکساعت در بارهاش صحبت می کرد، و حدیث و روایت میخواند و از یک دارو تعریف می کرد. آخر هم گفت برایت می فرستم. آخرش به او گفتم ببین . یه چیزی رو تا حالا بهت نگفته بودم.... دست از سرم بردار!
جوابش خیلی قاطع تر و کوبنده تر از جواب من بود. گفت دارو رو برات می فرستم. مصرف کن. اگه تا شش ماه دیگه کرونا نگرفتی به ... ایمان بیاور!!»
در جواب برایش نوشتم: ”من هم تا حالا کرونا نگرفتم پس بگویم چون زنجبیل خوردم، کرونا نگرفتم!! این توجیهات ناشی از ظرفیت منطق نادرست این نوع طب است. اگر هم کسی خورد و کرونا گرفت و حتی فوت کرد، نمیگویند این شبه دارو اثر نداشت، میگویند ببین چه جوری گرفته که داروی... هم نتوانست درمانش کند!!“
پاندمی اطلاعات غلط که در قالب طب ملی و سنتی و شیوههای دیگر خود را ترویج میکند، متأسفانه در حال شیوع است و حتی مقامات رسمی نیز برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، آن را ترویج میکنند. اخیراً دیده شد که معاون یک دانشگاه به همکارانش نامه رسمی نوشته که از فلان داروی!! سنتی تعدادی محدود موجود است! دارویی که مدعی است مورد تأیید وزارت بهداشت هم هست که نیست! چون اگر دارویی تأیید شود قطعاً از طریق نهاد مسیول دستور تجویز داده و در داروخانه توزیع میشود و نه از طریق یک مقام اداری غیر مسئول.
گرایش به جهل و شبه علم ریشههای روانی اجتماعی قدرتمندی دارند، در هنگام استیصال، این گرایشها شدیدتر هم میشود. ولی تمایز یک جامعه سالم با جامعه بیمار در این است که تا چه حد تحت تأثیر خرافه، شبهعلم و اطلاعات غلط قرار میگیرد. پاسخ آن به میزان مرجعیت و نفوذ دانشمندان و اهل علم در آن جامعه بازمیگردد.
پاندمی اطلاعات غلط، واکسن دارد، دم دست هم هست، ولی کسی علاقهای به تزریق آن ندارد، زیرا تکیه به این اطلاعات همچون هرویین سرخوشیآور است، چه برای مردم و چه برای توزیعکنندگان آن که البته برای این گروه منافع مادی نیز دارد.