طیفی از اصلاحطلبان که موافق مشارکت حداکثری در انتخابات مجلس نبود، طیف تندرویی است که قابلتوجهترین گزاره در سابقه مهدی کروبی را همان ایستادنش مقابل رأی مردم در سال ۸۸ با ادعای تقلب در انتخابات میداند، چطور اکنون از دعوت او به مشارکت حداکثری در انتخابات مجلس استقبال کنند؟!
محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران سازندگی در روایتی که از دیدار اخیرش با مهدی کروبی نوشته، اعلام کرده که کروبی همچنان از رأی به حسن روحانی در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ دفاع میکند. از سویی طبق آنچه قوچانی نوشته، کروبی از اینکه حرف زدنش از «ضرورت مشارکت اصلاحات در انتخابات» خطاب به اصلاحطلبان در زمان انتخابات مجلس ۹۸ باعث میشد تا از آنها «پیامهای تند و تلخی» دریافت کند، اظهار «تعجب» کرده است، چه آنکه معتقد است که «مگر اصلاحطلبی جز تلاش برای اصلاح امور از طریق انتخابات است؟» در بخشی از روایت قوچانی از دیدارش با کروبی آمده است: «کروبی به اصلاحطلبان توصیه میکند نامزدی انتخاب کنند که هم بتواند رأی ملت را به دست آورد و هم با حاکمیت کار کند، چرا که بدون همکاری حاکمیت امکان تأسیس دولتی برای پیشبرد اصلاحات و از آن خیلی مهمتر اداره امور ملت وجود ندارد.»
کروبی البته خود نتوانست با حاکمیت کار کند و حتی مقابل حاکمیت ایستاد و قدم به قدم همپای فتنهای که «اصل نظام» را نشانه گرفته بود، پیش رفت. حال این توصیههای او به اصلاحطلبان را میتوان نوعی بازگشت از گذشته دانست؟ در این صورت، شاید پیامهای تند و تلخی که از سوی اصلاحطلبان دریافت میکرده، چندان هم جای تعجب نداشته است. طیفی از اصلاحطلبان که موافق مشارکت حداکثری در انتخابات مجلس نبود، طیف تندرویی است که قابلتوجهترین گزاره در سابقه مهدی کروبی را همان ایستادنش مقابل رأی مردم در سال ۸۸ با ادعای تقلب در انتخابات میداند، چطور اکنون از دعوت او به مشارکت حداکثری در انتخابات مجلس استقبال کنند؟! آنها اگر اعتباری هم برای کروبی قائل باشند، به همراهی او با تقلب و فتنه در سال ۸۸ است، وگرنه میزان آرای او در سال ۸۸ که حتی از آرای باطله هم کمتر بود، نشان میدهد که او چه سطح اعتباری پیش اصلاحطلبان دارد! و بامزه آنکه قوچانی در مورد یکی از لیدرهای فتنه رادیکالی ۸۸ مینویسد: «تاریخ باید خاطرات و روایات کروبی از علت افت و خیز اصلاحات را هم ثبت کند. باید ثبت کند که او از نخستین کسانی بود که در برابر رادیکالیسم هشدار داد.»
اصلاً مبالغههای قوچانی از کروبی جالب توجه است: «همچنان یک سیاستمدار حرفهای است، نه مردی انقلابی، اما ذرهای از اعتقادش به انقلاب اسلامی کاسته نشده است و هنوز از جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی و امام خمینی به عنوان رهبری انقلابی دفاع میکند. هرچند به کارنامه حاکمیت انتقاداتی دارد، اما اصل انقلاب و اصل نظام را قبول دارد.»، «روشن است که در ۸۳سالگی، کروبی نهتنها سودای ریاستجمهوری را ندارد بلکه در تمنای رهبری احزاب یا جبهه اصلاحطلبی هم نیست، اما مسئولیت تاریخی و اعتقادی و اخلاقی و سیاسی کروبی اقتضا میکند که از میراث اصلاحات دفاع کند.»
قوچانی در عبارات پایانی نوشته خود آنقدر سطح مبالغه در مدح کروبی را بالا میبرد که میتوان گفت کروبی را در جایگاه نخست رهبری اصلاحات مینشاند: «کروبی نماد زنده بودن اصلاحات است. تا زمانی که او زنده است هیچ کس نمیتواند تاریخ اصلاحات را ناراست بنویسد و این مسئولیت تاریخی کروبی است که نگذارد اصلاحات را وارونه تعریف کند. او میتواند این تاریخ را به جای ایستادن بر سر، دوباره روی دوپا بازگرداند. حتی اگر خود هرگز مدعی هیچ مقام سیاسی چه در اصلاحات چه در حاکمیت نباشد. کروبی نه برای تاریخ که برای آینده سخن میگوید.»
قوچانی البته مدهوش شخصیت کروبی است و خود هم اذعان دارد: «من که سیاستورزیام را از کروبی آموختم...» و البته حزب کارگزاران با اینکه مدیریت و لیدری جبهه اصلاحات دست تندروهای اصلاحات باشد، مشکل دارد و بعید نیست پی رقیب تراشی برای لیدری خاتمی و تضعیف قدرت او باشند؛ چه آنکه از تندرویهای این طیف همواره گلایهمند بودهاند.
قوچانی همچنین تصریح میکند که کروبی اول از خاتمی گله دارد و بعد از حاکمیت. گرچه تأکید میکند: «نه میخواهد مقابل این بایستد و نه مقابل آن» در حالی که کروبی آزمون خود برای ایستادن مقابل نظام را پس داده است، گرچه که اگر قصد اصلاح مواضع گذشته را دارد، اتفاق خوبی است.