عصر ایران ؛ کاوه معینفر - مصاحبه بهمن بابازاده با محمود احمدینژاد در چند روز گذشته پربیننده و از منظرهای مختلف پر سر و صدا بوده است. از شکل مصاحبه و حرفهایی که رئیس جمهور سابق میزند تا حرف و سخن درباره استاد محمدرضا شجریان، مرحوم حبیب محبیان، علیرضا افتخاری، شادمهر عقیلی، معین، هیچکس (سروش لشکری)، محمد اصفهانی، محسن یگانه و ... و حرف راجع به بسیاری اتفاقات سالهای زمامداری احمدینژاد.
مهمترین و جالبترین نکته در این گفتگو غیر از تمام موضوعات و حرفهایی است که احمدی نژاد زد و بابازاده به بهانه موسیقی تریبونی در اختیار او قرار داده تا تمام قد از خود دفاع کند و حتی بسیاری مسائل را وارونه نمایش دهد.
جملاتی بگوید مانند: « موسیقی خوب و بد یعنی چه؟! خود فرد باید تشخیص بدهد که کدام موسیقی برایش خوب و کدام بد است / چرا برای تولید موسیقی باید از یک عدهای اجازه گرفت؟! / این عده مگر خودشان چه کسانی هستند؟! / این حق از کجا آمده؟!»
نکته قابل تامل در کل فضای مصاحبه این است که 2 نفر نشستهاند باهم حرف بزنند تا از این گفتگو یکی به معروفیت بیشتر برسد (بابازاده) و دیگری هم سعی دارد اذهان و افکار منفی در مورد خودش را توجیه کند یا اصطلاحا با این گفتگو همه چیز را بشورد، ببرد و پاک کند.
شروع ویدئو با کلام بابازاده و اکوی (ریورب Reverb) که به صدایش دادهاند و انتخاب موسیقی زمینهای و استفاده از عباراتی چون : «یک بار برای همیشه گپ زدیم، گفتگویی به شدت صریح و تند با جوابهایی برای ثبت تو دل تاریخ و ...» فقط یادآور آگهیهای بازرگانی دسته چندم تلویزیونهای ماهوارهای برای تبلیغ محصولات لاغری یا چاقی، درمان ریزش مو و ... است.
در ضمن قضاوت درباره گفتگو و "ثبت تو دل تاریخ" (عین کلام خود ویدیو است) را هم باید به مخاطب و زمان واگذارکرد نه اینکه هنوز مصاحبه را شروع نکردهاید خود چنین نتیجهای از آن گرفته باشید!
خود مصاحبه نشان میدهد یک گروه غیر حرفهای و حتی آماتور آنرا ضبط و پخش کردهاند والا کدام کاربلدی است در همان لحظه اول نداند این مدل نشستن بابازاده در مقابل هر شخصی و با هر نیتی ایراد دارد.
کدام شخص حرفهای عرصه تصویری است که نداند این موارد توهین به مخاطب است دیگر کاری به طرف گفتگویت نداریم:
مدل لم دادن به صندلی، میز کوچک، کوتاه و رومیزی مچاله شده با فشار به زیر آن با یک لبتاپ و سیمهای ریخته دور آن، تا این شکل دوربینگذاری و فاصله بین دو شخص، فرم نشستن غلط هر 2 بر روی صندلیها که معلوم نیست باهم حرف میزنند یا برای دوربین مخاطب و ...
مورد دیگر این است که بابازاده از احمدینژاد سوال میپرسد و او در پارهای از جوابها دیگر برای بابازاده حرف نمیزند و رو به دوربین مستقیم با مخاطب حرف میزند و در واقع با این تمهید خواستهاند حرفها تاثیرگذارتر شود اما بیشتر دم خروس است که میزند بیرون.( علی الخصوص وقتی درباره آن «بگم، بگم» معروف مناظره سال 88 میپرسد احمدی نژاد بابازاده را رها کرده و رو به دوربین برای مخاطب جواب میدهد)
یا در زمان حرف زدن درباره استاد شجریان و آهنگ "تفنگت را زمین بگذار"قبل از جملات احمدی نژاد که میگوید «ایشان بر گردن فرهنگ و هنر و موسیقی ایران حق دارد / (تفنگت را زمین بگذار) استاد شجریان اثری عمیق و جهانی است و آرمان من است و ... » تصاویری از بخشی از مصاحبه استاد شجریان را پخش میکنند که مصادره به مطلوب است برای حرفهای احمدینژاد و در تایید آن! لازم به یادآوری است که در همین مصاحبه است که استاد صراحتا میگوید «من صدای این خس و خاشاکم و ...»
البته بزرگترین توهین به مخاطب در این ویدیو این است که انگار نه انگار مخاطب هم حافظهای دارد و در زمان این اتفاقات ذکر شده از سوی احمدینژاد زندگی کرده است!
کسی که در زمان ریاست جمهوری او بیشترین دو قطبی میان اهالی فرهنگ و هنر از سوی او و تیم مدیریتی زیرمجموعه او صورت گرفت، از بیکاری و خانهنشینی بسیاری از هنرمندان تا تعطیلی خانه سینما، بایکوت کردن استاد شجریان، علیرضا عصار و ...
شاید الان در جامعه از فراخوانهای گسترده هنرمندان در زمان انتخابات ریاست جمهوری 92 و 96 شکایت و گلههای زیادی باشد اما یادمان باشد بخش زیادی از این مشارکت وسیع هنرمندان و فراخواندن مردم برای رای دادن به روحانی به دلیل عصبانیتی بود که از فضای 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد در دل و جان آنها انباشته شده بود.
آیدا مصباحی روزنامه نگار حوزه سینما و موسیقی توئیت جالب توجهی زده است: «با لیدی گاگا هم فیت بدی چیزی رو از یادمون نمیبره بزرگوار!» (فیت بدی، منظور این است که آهنگ مشترکی با هم بخوانند)
بهرحال ذوق زدگی هر 2 نفر در کل این مصاحبه معلوم است جایی که بابازاده از همان اول قبل از انتشار این مصاحبه توئیت زده بود : «این مهمترین و جنجالی ترین گفتگوی ۱۸ سال سابقه کاری من است!» و بعد از چند روز از پخش آن هم نوشت: «در کمتر از دو روز من حدود بیست میلیون ویو در اینستا و تلگرام و یوتوب دارم. (منهای پخش در چند شبکه ماهوارهای).» و در آخر مینویسد:
«در سرزمینی با عصبانیت عمومی بالا، با دوگانگی اندوهناکی طرفیم بنام «منتقد داخلی» و«منتقد خارج از ایران». که برای تکه پاره کردن آدمها برای مقاصد غیرهنری، در یک ماراتن ابدی در رقابتند. پوپولیسمی که انگار خنجرکشیده و آماده است برای قربانی جدید و خونهایی که با خون پاک نخواهند شد»
باید به آقای بابازاده گفت وقتی با بزرگترین نماد پوپولیسم تاریخ معاصر ایران مصاحبه کردهاید و شکل مصاحبه بیشتر در تایید اوست تا به چالش کشیدن یا نقد او، دیگر شما از پوپولیسم ناله نکنید.
ویدیو احمدی نژاد و بابازاده در خوشبینانهترین حالت یک رپرتاژ آگهی است اما متاسفم که بگویم چندان خوشبین نیستم.
بیشتر بخوانید:
*نظر احمدی نژاد درباره حبیب، شجریان، افتخاری (فیلم)
*کیهان: قرار نیست احمدی نژاد به قدرت برگردد
*نامه وزیر بهداشت احمدی نژاد به وزیر بهداشت روحانی: تنها نیستید/سرمایههای نظام سلامت را به میدان بیاورید
*بحرانی به نام «سال آخر ریاستجمهوری»
_ مخالفت علني با رهبرر مثل ماجراي مشايي
_ بي قانو ني هاي مداوم و از جمله چندين بار نياز به حكم حكومتي رهبر
_ تورم هزار درصد در اواخر دولت
_ بركناري وزير خارجه در ماموريت
_ لشگر كشي هاي خانوادگي در ماموريت هاي خارجي مثل سازمان ملل
_ انتصابهاي بيحد خانوادگي
_عزل و نصب هاي بيشمار هزينه بر در دولت
در دولت
_ مخالفت علني با مجلس
_ درگيري با لاريجاني ها
_ درگيري با هاشمي ها
_ماجراي كردان و كردانيسم
_.. ............
_...........
کسی که موسیقی و کلا هنر را از ریشه نابود کرد امروز در دفاع از موسیقی حرف میزند .
کاش فقط هنر را نابود کرده بود .
خسته ام
ول کن
اعجوبه (هنرپيشگي) هزاره سوم....
اين مردمو چي فرض كرده؟؟؟؟!!!!!!!
دوکلام حرف حساب
مخاطب خودش عقل و شعور داره میبینه ، میفهمه و خودش تحلیل میکنه ، تو چرا فک میکنی همه باید مثل تو فک کنن و هر چی تو فک میکنی درسته
این تحلیل آب دو خیاری واسه خودت نگه دار
صرف نظر از اغراض سیاسی و غیر سیاسی این دو نفر، حرف ها حرف های قشنگی است به خصوص از زبان سیاستمدار مطرحی چون احمدی نژاد
از روز پخش این مصاحبه کاملا تمرین شده و دو سر بُرد دارم خودمو میخورم.. یاد روزهای دانشگاه می افتم که کنسرتها یکی پس از دیگری تعطیل شدو ... اسن مقیاس کوچکی از جامعه هنری ان زمان بود.
چقدر این مرد پر روووووو است
البته نگید خیلی چیزها که همه می دونن مثال عینی بزنید
البته همان بی احترامی به استاد شجریان کافیه
تخاصم با تمام کشورهای دنیا، بغل کردن مادر هوگوچاوز،
به پا کردن بلوای ۸۸ با بی تدبیری،
خود رای بودن، قهر با رهبری به منظور رسیدن به خواسته هایشان،
برجسته کردن وجهه خرافی ایران و ایرانی با بیان مسائلی چون هاله ی نور،
استفاده ی حداکثری از مدیران بی کفایت،
و ... .