عصرایران؛ احسان محمدی- عادل فردوسیپور مدتهاست که در قاب تلویزیون نیست اما مثل فیلی که از وسط شالیزار رد شود آنقدر ردپا جا گذاشته است که از یاد نمیرود. یکی از ردپاهایش این است که هر وقت با ماجرای متفاوتی در فوتبال ایران روبرو میشد میگفت:«آخه کجای دنیا اینجور اتفاقی ممکنه بیفته؟»
بعد از خبر تلخ و جانگزای سلاخی رومینا با داس به دست پدر، میلیونها کلمه تولید شده است در نکوهش ماجرا، از چرایی و چگونگی تا نقد نگاه مالکانه به زن و فرزند. کسانی هم گفته و نوشتهاند که «در کجای دنیا اینجور اتفاقی ممکن است بیفتد؟»
اگر فقط یک بار به ورزشگاه رفته باشید یا در شبکههای اجتماعی مربوط به هواداران فوتبال گشتی زده باشید، می دانید که فحشهای جنسی به خانواده بازیکنان، مربیان و داوران امری عادی است. یعنی بسیاری از همین افرادی که این روزها در نکوهش توهین به زنان و دختران گریبان چاک میکنند وقتی پای فوتبال وسط میآید انگار تمام سخنان گهربارشان فراموششان میشود و رکیکترین دشنامهای جنسی را نثار زن و دختر و مادر و همسر بازیکنان میکنند. فحاشی به کسانی که حتی حق حضور در استادیومها را ندارند!
اما ناموسیترین دعوای تاریخ فوتبال را زینالدین زیدان در آخرین بازی ملیاش رقم زد. او در فینال جامجهانی 2006 وقتی بازی فرانسه با نتیجه 1-1 مقابل ایتالیا گره خورده بود ناگهان برگشت و با یک ضربه سر هولناک مارکو ماتراتزی مدافع نه چندان خوشنام ایتالیا را نقش بر زمین کرد. کارت قرمز گرفت و برای همیشه پرونده بازی های ملی اش بسته شد. عادل فردوسیپور گزارشگر آن بازی بعد از کارت قرمز گفت: «حیف شد، من خودم رو آماده کرده بودم که بعد از بازی بگم ممنونم زیدان، برای همه لحظههای خوبی که با فوتبال زیبایت به ما بخشیدی، زیدان ممنون که توی این ۱۰ سال بازیتو دیدیم و لذت بردیم».
زیدان بعد از آن اخراج سکوت کرد اما 20 تیر 1385 علاالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در نامهای خطاب به زینالدین زیدان، از دفاع کاپیتان تیم ملی فرانسه نسبت به حیثیت اسلامی و انسانی خود قدردانی کرد. او که بر اساس حدس و گمانهای اولیه فکر کرده بود، مدافع ایتالیایی، زیدان را تروریست خوانده، نوشت:« عکسالعمل منطقی شما از این منظر بسیار قابل توجه است که اولاً یک مسلمان نه تنها تروریست نیست بلکه شعار اصلی او سلام است که به معنی صلح است که روزانه صدها میلیون مسلمان آن را اعلام میکنند و ثانیاً بازیهای جامجهانی صحنه همدلی و همبستگی میان کشورها و ملتها است که به هیچوجه نباید به شعارهای غلط و اتهامات ظالمانه آلوده شود.»
اما چندی بعد هم ماتراتزی و هم زیدان در گفتوگو با رسانهها اعلام کردند که درگیری آنها سر توهین ماتراتزی به خواهر زیدان بوده و ربطی به تروریسم نداشته است. ماتراتزی گفت:«من حرفهای احمقانهای به زیدان زدم ولی در حدی نبود که او بخواهد چنین واکنشی داشته باشد. در استادیومهایی که من در آنها بازی کرده بودم، در رم، ناپل، میلان یا پاریس، شما حرفهای به مراتب بدتری میشنوید. من درباره خواهر او صحبت کردم نه آنطور که بعضی روزنامهها نوشتند درباه مادرش. مادر من وقتی 15 ساله بودم فوت کرد و من هرگز به مادر کسی توهین نمیکنم و نخواهم کرد».
او در اینستاگرامش هم نوشت:« ما در جریان بازی با هم اصطکاک داشتیم. زیدان در وقت اول اضافه نزدیک بود به ما گل بزند و رینو گتوزو از من خواست با او یارگیری نفر به نفر داشته باشم. بعد از اولین برخورد شدیدی که داشتیم از زیدان عذرخواهی کردم ولی او واکنش بدی نشان داد. بعد از برخورد سوم دیگر اعصابم خرد شد و لباس او را کشیدم. زیدان برگشت و گفت اگر پیراهنم را می خواهی بعد از بازی را بهت میدهم. من هم درجواب گفتم خواهرت را ترجیح میدهم»!
این جمله زین الدین زیدان الجزایریالاصل را چنان عصبانی کرد که با ضربه سر به قفسه سینه ماتراتزی کوبید. او که سابقه 12 سال بازی برای تیم ملی فرانسه داشت و 108 بار پیراهن خروس ها را تن کرده بود و در لیگ های معتبر فرانسه، ایتالیا و اسپانیا درخشیده بود، آن قدر تلاطمهای فوتبال را دیده بود که خونسرد باشد اما در آن لحظه انگار رگ «ناموس پرستی»اش ورم کرد و برای دفاع از خانوادهاش کاری کرد که کسی هرگز حتی تصورش را نمیکرد.
این قاب را شاید بتوان ناموسیترین دعوای تاریخ فوتبال لقب داد. در کنار همه نقدهای درستی که در نکوهش رفتار پدر قاتل وارد شده است باید آرزو کرد که کسی در این موقعیت گرفتار نشود. لحظهای که هیجان و احساس، داس روی گلوی عقل و آرامش میگذارد ... آن دقیقه آدم ممکن است خیلی از حرفهای شیک و روشنفکرانه خودش هم یادش برود. امان از آن لحظه.