این اعتقاد دکتر قطبالدین صادقی است؛ هنرمندی که در دوره جوانی برای تحصیل در رشته تئاتر، راهی فرانسه شد و بعد از گذر سالیان طولانی، همچنان یکی از نظریهپردازان تئاتر ماست.
او امشب 7 بهمن ماه آخرین اجرای نمایش تازهاش «چنور» را روی صحنه میبرد، نمایشی که در کشاکش اتفاقات این روزها جامعه به صحنه رفت. حوادثی که صرفنظر از میزان سهمگین بودنش، زنگ خطری برای همه ما بود و نشان داد جامعه ما این روزها حتی بدتر از گذشته شده و هیچ تحمل شنیدن سخنان مخالف را ندارد. جامعهای که روزگاری از گفتگوی تمدنها دم میزد، امروز حتی شهروندانش از برقراری یک گفتگوی ساده ناتوانند و حال آنکه ما به عنوان کشوری که صاحب تئاتر هستیم و این در منطقه جغرافیایی ما اصلا موهبت کمی نیست، گویی هیچ بهرهای از این هنری که اساسش مبتنی بر گفتگو و شنیدن سخن دیگری است، نبردهایم. همین زنگ خطر سبب شد تا این وضعیت را با قطبالدین صادقی در میان بگذاریم.
او درباره ضرورت تئاتر به عنوان هنری که اساس آن گفتگو است، در جامعه امروزی به ایسنا گفت: واقعیت این است که دیالوگنویسی را یونانیان کشف کردند و بازتاب جامعه دموکراتیک آنان است. زمانی که ایزدانشان رخت بربستند و مردم پیروزمند توانستند اشراف و خدایان را کنار بزنند و ناگهان همین مردم صاحب هویت شدند و جامعهشان از تکگفتاری بیرون آمد. بنابراین تئاتر، بازتاب جامعه دمکراتیک آنان است.
او ادامه داد: در این گونه جوامع همه به یک اندازه حق دارند و میتوانند عرض اندام کنند که این برخلاف تفکر مطلقنگر شرقی ماست. این ذات دیالوگ است که فقط در یک جامعه دموکراتیک میسر میشود و این موضوع را نباید کوچک شمرد.
این استاد دانشگاه افزود: میبینید کشوری مانند عربستان یا روستاها تئاتر ندارند. تئاتر، ویژه شهرهای بزرگ است که اقشار مختلف مردم به صورت مستقل زندگی میکنند. با این نگاه، تئاتر یک امر حیاتی و اجتماعی است ولی بپذیریم که ما هنوز در بسیاری وجوه دموکراتیک نیستیم. همچنان نظارتهای مختلف اجازه نمیدهند برخی افراد در انتخابات نامزد شوند و حتی در بعضی از خانوادهها به کودکان کوچکتر اجازه اظهار نظر نمیدهند. حتی در ادارات ما نبود افراد مشاور که مدیران را یاری کنند، به چشم میآید. بنابراین این مشکلات در کشور ما نهادینه شده است.
صادقی متذکر شد: ما یک جامعه استبدادزده تاریخی و مطلقنگر هستیم که به طرف مقابل، امکان بیان نمیدهیم ولی تئاتر میتواند به عنوان امری حیاتی، چنین امکانی را شکل بدهد، چون در تئاتر همان طور که سخن میگویی، باید هم بشنوی و به دیگری فرصت حرف زدن بدهی.
کارگردان نمایشهای «آرش»، «هفت قبیله گمشده» تصریح کرد: در تئاتر نمایندگان اقشار مختلف رو در روی یکدیگر حرف میزنند. به جای اینکه اشخاص در زندگی واقعی به جان هم بیفتند. یعنی کشورهای صاحب تئاتر، بحرانها را به بازی و امر نمایشی تبدیل میکنند و بدین شیوه نمایندگان اقشار گوناگون، امکان اظهار نظر پیدا میکنند.
صادقی تاکید کرد: ما نیز باید به مرور این را یاد بگیریم که در این سالها بسیار هم یاد گرفتهایم و نباید منکر این قضیه شویم. ما از زمان «آخوندزاده» به این سو بسیار آموختهایم.
او در پاسخ به این پرسش که با این وصف، لازمه شکلگیری تئاتر، دموکراسی است، توضیح داد: درست است ولی قرار نیست ما هنرمندان تئاتر هم دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا ابر و ماه و خورشید و فلک، یاریمان دهند بلکه از هر جا برای رفع این نقصان و کمبود شروع کنیم، درست است و باید از هر فرصتی بهره ببریم.
کارگردان نمایشهای «هملت» و «سرود مترسک پرتغالی» خاطرنشان کرد: تنها با کار کردن است که نتیجه را میبینیم. لا به لای همین جنگها، حوادث، کشمکشهاست که میتوان کاری از پیش برد، در بحبوحه همین نومیدی و امید است که پیشرفت حاصل میشود. ما باید هر لحظه را غنیمت بشماریم.
صادقی در پاسخ به این سخن که این تفکر، نوعی تفکر خیامی است، اضافه کرد: گذشته که به کمک ما نمیآید و آینده هم که موهوم است. همه آنچه داریم، همین لحظه حال است که باید با کار و عملمان، به آن مفهوم ببخشیم.
این پژوهشگر تئاتر با تاکید بر ضرورت کار و فعالیت برای رسیدن به جامعهای دموکراتیک، ادامه داد: هر جامعهای که رشد کرده و جلو افتاده، با کار است و کار. جامعه دموکراتیک، محصول کار است، نه اینکه افراد آن جامعه نشسته باشند و فقط نقد کنند و از آن بدتر نق بزنند و فحاشی کنند، کار فرهنگی را نباید لحظهای تعطیل کرد.
صادقی درباره نق زدنهای مدام که گاه گاهی در فضای مجازی کاملا به چشم میآید، گفت: این شبکهها در ظاهر، بستری دموکراتیک ایجاد کردهاند ولی به بدترین شکل ممکن. چراکه متاسفانه بسیاری از افراد، این شبکهها را به عبث به کار میگیرند. اینها از نظر کمی خوب هستند و از نظر کیفی بد. حتی تا حدود کمی سبب شدهاند دیالوگ از بین برود چون مردم به جای تماس تلفنی یا دیدار حضوری، یک پیام برای هم میفرستند. متاسفانه میبینیم افراد بیمسئولانه یکدیگر را در این شبکهها ترور شخصیتی میکنند یا سخنانی کذب را نشر میدهند. البته نباید منکر مزایای این شبکهها شد ولی نقش منفیشان را هم نباید نادیده بگیریم.