روزنامه نیویورک تایمز آمریکا در گزارشی مفصل اشتیاق ناکام "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسراییل، برای حمله به ایران طی یک دهه گذشته را روایت کرده است.
به گزارش عصرایران به نقل از وب سایت اسراییلی " JTA "، در این گزارش 10 هزار کلمهای، داستانی از اشتیاق نتانیاهو برای حمله به ایران و مخالفت دولتهای "جورج دبلیو بوش" و "باراک اوباما" با حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات هستهای ایران، روایت شده است.
این داستان همچنین روایتی از چگونگی و دلایل خروج" دونالد ترامپ" از توافق هستهای با ایران (برجام) را شرح داده و تاثیر این اقدام را در آینده مثلث تنفر( آمریکا- ایران- اسراییل) تشریح میکند.
5 فراز مهم این گزارش عبارتند از:
1- اسرائیل واقعاً نزدیک به حمله به ایران شده بود.
از حدود سال 2009 تا 2013 ، احتمال حمله اسراییل به ایران در اوج خود قرار داشت. ایران مظنون به تولید سلاح هستهای مخفیانه بود و به طور آشکار اسراییل را به نابودی تهدید میکرد. "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل در این دوره به طور مستمر با پیش کشیدن موضوع تهدیدات ناشی از ایران، تهدید میکرد که در صورت نزدیکی ایران به سلاح هستهای، پایگاههای هستهای ایران را بمباران خواهد کرد. در این دوره حمله احتمالی به ایران موضوع پوشش خبری روزانه رسانهها در اسرائیل بود.
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، از اوایل سال 2009 ، وقتی اعتراضات بزرگی به نام "جنبش سبز" ایران را تکان داد، نتانیاهو به ایالات متحده پیشنهاد حمله نظامی به ایران را داد و تاکید کرد این حمله میتواند تاسیسات هستهای ایران را نابود کرده و حکومت ایران را متزلزل کند؛ در حالی که بر اساس این گزارش، اسراییل تا اواخر سال 2010 آمادگی (نظامی) برای حمله به ایران را نداشت.
تا سال 2012 ، به نظر میرسید که اوضاع تغییر کرده و اسراییل مهیای حمله به ایران شده است. دستگاههای اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیلی را که برای جاسوسی از ایران در جمهوری آذربایجان مستقر شده بودند، شناسایی کرده و مجموعهای از هواپیماهای اسرائیلی را که در حال آماده شدن برای حمله بودند، رصد کرده بود. در آن سال حتی ، "ایهود باراک" وزیر دفاع وقت اسرائیل یک تمرین نظامی مشترک ایالات متحده و اسرائیل را لغو کرد تا با حمله احتمالی منافات نداشته باشد. در همان زمانها بود که یک شب "مایکل اورن" سفیر وقت اسرائیل در ایالات متحده، گوش به زنگ خوابیده بود تا در صورت حمله احتمالی اسراییل به ایران، فورا موضوع را به کاخ سفید گزارش دهد.
2- بوش به اندازه اوباما با حمله اسرائیل مخالفت بود.
پس چرا اسرائیل این حمله را اجرا نکرد؟
یک دلیل میتواند مخالفت مداوم آمریکا با این ایده باشد - اما نه فقط از جانب پرزیدنت اوباما بلکه از سوی پرزیدنت بوش. نتانیاهو به طور مكرر اوباما را بابت موضع نرم در قبال ایران مورد نکوهش قرار میداد و از نظر او اوباما خود "بخشی از مشكل" بود. اما نکته اینکه "جورج دبلیو بوش" هم به اندازه اوباما با حمله نظامی اسراییل به ایران مخالفت میکرد و حتی در مخالفت با این ایده لحن صریحتری در برابر اسراییلیها داشت. در سال 2008 ، در جریان دیدار ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسراییل به همراه ایهود باراک وزیر دفاع او با جورج دبلیو بوش، بوش هنگامی که ایهود باراک مشغول سخن گفتن درباره ایده حمله به ایران بود، سخنان او را قطع کرد.
اولمرت در این باره به نیویورک تایمز گفته است:" بوش دستانش را روی میز گذاشت و گفت: ژنرال باراک آیا میدانید معنای کلمه " نه" چیست؟ نه یعنی نه!"
ایالات متحده در این دوره سعی داشت جلوی حمله خودسرانه اسرائیل به ایران را بگیرد- در حالی که خود در داخل خاکش حمله احتمالی نظامی به ایران را شبیهسازی- نظامی میکرد.
3- آمریکا اسراییل را از حمله بازمی داشت و خود تمرین حمله می کرد
در دوره چهارساله نخست دولت اوباما (2009 تا 2013) ، به گفته "وندی شرمن" ، مقام وقت وزارت امور خارجه آمریکا ، ایالات متحده مدام به اسراییل تاکید میکرد که با حمله احتمالی، واشنگتن را به دردسر نیاندازد. در این دوره به موازات افزایش احتمال حمله اسرائیل به ایران، مقامات آمریکا شروع به یک تاکتیک سیاسی به نام " بیبی سیتینگ" (نشاندن نتانیاهو سر جایش= بیبی مخفف نام کوچک نتانیاهو است) كردند. در چارچوب این تاکتیک سیاسی هر چند هفته یک بار یک مقام ارشد آمریکایی به اسراییل سفر میکرد تا اوضاع و احوال را بررسی کرده و مقامات اسراییل را از حمله احتمالی به ایران بازدارد و اوضاع را از نزدیک تحت کنترل داشته باشد تا اسراییل خودسرانه به ایران حمله نکند.
با این حال آمریکاییها همچنان در این دوره آمادگیهای خود را برای حمله احتمالی به ایران تقویت میکردند. برای مثال در این دوره ماکت یک مرکز هستهای شبیه به مراکز هستهای در قلب کوه ایران(فردو) در جنوب غربی ایالات متحده آمریکا ساخته شد و با بمبهای 30 هزار پوندی تمرین حمله به آن مرکز صورت گرفت.
عکس آرشیوی: 30 سپتامبر 2016/ حضور اوباما در مراسم تدفین شیمون پرز رییس جمهور پیشین اسراییل در شهر قدس/ گتی ایمجز
4- اگر کابینه اسراییل تصویب میکرد نتانیاهو به ایران حمله میکرد
طبق گفته نتانیاهو به نیویورک تایمز، در نهایت هیچ یک از مخالفتها منجر به انصراف او از حمله به ایران نشده جز اینکه او مواجه با مخالفتهای داخلی (کابینه) در اسراییل بوده است.
در یک مورد، نتانیاهو و ایهود باراک (وزیر دفاع او) از حمله به ایران در سال 2012 حمایت کردند، اما مقامات ارشد نظامی و امنیتی اسرائیل و جمعی دیگر از اعضای کابینه امنیتی اسراییل با این ایده مخالف بودند و حمله به ایران در کابینه امنیتی اسراییل رای نیاورد.
نتانیاهو در این باره به نیویورک تایمز گفته است: "اگر در آن جلسه من اکثریت داشتم، حتما این کار را میکردم."
در آن زمان "میر داگان" ، رئیس وقت موساد از جمله مهمترین مخالفان ایده حمله به ایران بود. " یووال دیسکین "، رئیس آژانس امنیتی اسرائیل ( شین بت) و "گابی اشکنازی" ، رئیس وقت ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش اسرائیل نیز مخالف حمله بودند. بعدها " بنی گانتز" جانشین اشکنازی نیز با ایده حمله به ایران مخالف بود. هم اینک موقعیت "گانتز" در انتخابات پیش روی اسراییل در برابر نتانیاهو در حال تقویت است.
5- تهدیدات نتانیاهو یکی از عوامل موثر انعقاد برجام بود
مذاکرات هستهای با ایران برای رسیدن به یک توافق جامع، در دوره دوم دولت اوباما آغاز شد.
در این دوره نتانیاهو محور مخالفت با توافق هستهای با ایران بود و در هر فرصتی نسبت به آن هشدار میداد. او حتی تا به آنجا پیش رفت که در مارس 2015 با حضور در کنگره آمریکا (به دعوت رییس وقت جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا) سخنرانی کرد و نسبت به توافق احتمالی با ایران هشدار داد.
این تهدیدها و هشدارهای نتانیاهو اتفاقا یکی از عواملی بود که اوباما را درباره حل و فصل بحران هستهای ایران از طریق برجام، مصممتر کرد.
کشوری که میتواند با اصابت چندین موشک واقعا از صفحه روزگار محو شود چنین حماقتی نخواهد کرد .