صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۷۹۹۹۷
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۷ - ۳۰ تير ۱۳۹۸ - 21 July 2019
به بهانه برخورد خشن یک مامور شهرداری با کودک دستفروش

نظم شهری با بزن بهادرها؟!

نباید تصور شود که برای برخی کارها بزن بهادری شرط کافی است...

عصرایران؛ مصطفی داننده- مامور شهرداری آبدان در استان بوشهر، کودک دست فروش افغانستانی را همچون گرگی که بچه آهویی را شکار می‌کند، به چنگ می‌گیرد، او را کتک می‌زند و در آخر او را به سمت خیابان پرتاب می‌کند. پسرک شوک زده، بعد از پرت شدن پای به فرار می‌گذارد و احتمالا در مسیر از خود می‌پرسد جرم او چیست که این چنین کتک خورده است؟

ابوالحسن گنخکی، بخشدار آبدان با تایید برخورد مامور شهرداری با کودک افغانستانی گفت: « اقدامات قانونی لازم از طریق مراجع قضایی دراین خصوص صورت خواهد پذیرفت.»

این اولین بار نبود که ماموران شهرداری در اقصی نقاط ایران چنین برخوردهایی با دست فروشان داشته‌اند. هنوز یادمان نرفته یک پیمانکار شهرداری در کرمان به دو نوجوان گُل خوراند. یادمان نرفته مامور شهرداری که به صورت پیرزنی دست فروش سیلی زد.

 

همه اینها سوالی را برای ما ایجاد می‌کند که در برخی از شهرداری‌ها چه خبر است؟ چرا ماموران این نهاد عمومی این چنین خشن هستند و با مردم با خشونت برخورد می‌کنند؟

اصلا ضوابط استخدام این افراد در شهرداری‌ها چیست؟ گویا هر که زورش بیشتر و قلبش قسی‌تر، استخدامش در برخی شهرداری راحت‌تر.

اگر یک بار شاهد این خشونت‌ها بودیم می‌شد بگوییم که رفتار مامور شهرداری در آبدان، یک استثناست. اما دیگر این رفتارها تبدیل به سریال‌های نود قسمتی شده است. تازه اینها رفتارهایی است که توسط موبایل مردم ضبط شده است.

شهرداری‌ها نمی‌خواهند فکری به حال این یکه‌بزن‌های خود کنند؟

دست‌فروش‌ها قاتل یا دزد نیستند. در قانون حتی اجازه چنین برخوردهایی با دزدها و قاتل‌ها نمی‌شود.

بله، بر اساس تبصره 1 ماده 55 قانون شهرداري ها، سد معابر عمومي و اشغال پياده روها و استفاده غيرمجاز از آنها، ميدان ها، پارك ها و باغ هاي عمومي براي كسب و سكونت ممنوع است. شهرداري‌هاي سراسر كشور موظف به اجراي قانون هستند اما در اجراي اين قانون انسانيت در حال قرباني شدن است.

يک دستفروش به دليل مشكلات زندگي به گوشه خيابان مي‌آيد و جنس خود را ارزان تر از مغازه در اختيار مردم قرار مي‌دهد. او سرما و گرما را تحمل مي‌كند تا زندگي‌اش سپري شود.

آنها به هر دليلي نتوانسته اند شغل مناسبي براي خود پيدا كند. شغلي كه فضا و مكان مشخصي داشته باشد. همين امر باعث شده است به گوشه خيابان‌ها پناه ببرند. واقعا اگر اين شغل را هم از آنها بگيريم زندگي آنها در شراط بد اقتصادی فعلی  دچار يک بحران اساسي مي‌شود.

اين موضوع، مسئله اي نيست كه تنها ايران با آن مواجه باشد بلكه تمام جهان با اين موضوع روبرو است و البته براي آن راه‌حل‌هايي پيدا كرده‌اند. واقعا احتياجي نيست براي اين مشكل ما خودمان راهكار ارائه بدهيم. كافي است از تجربيات ديگر شهرهاي جهان در اين زمينه استفاده كنيم.

جهانيان به اين نتيجه رسيده‌اند كه ايجاد بازارهايي براي دستفروشان در نقاط مختلف شهر مي‌تواند اين مسئله بزرگ شهري را حل كند. بازارهايي كه در بافت شهري باشد نه دور از مركز شهر كه هيچكس از آن استقبال نكند. تصور كنيد در مترو بازارهايي ايجاد شود كه دستفروش‌ها كالاهاي خود را آنجا بفروشند. به جاي اينكه آنها از ميان مردم عبور كنند مردم از ميان دستفروشان عبور كنند.

آنچه بهترين خيابان ها را در بزرگترين شهرهاي جهان متفاوت كرده است همين دستفروشان هستند كه به خيابان هاي مادي و مرده، حس زندگی مي دهند و براي گردشگران خارجي جذابيت ايجاد مي كنند.

در ايران اتفاقا ما نمونه‌هاي سنتي از اين نوع بازارها داريم. بازارهايي كه به نام روزهاي هفته كه در در اقصي نقاط شهر برگزار مي‌شود. بسياري از دستفروشان مي‌توانند كالاهاي خود را در شنبه و يا چهارشنبه بازارها بفروشند.

بهتر است شهرداری‌ها  به جای استخدام بزن بهادر به فکر ساماندهی و پیدا کردن قانونی برای دست‌فروشی باشند.

 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱۳۰
غیر قابل انتشار: ۰
مهدی
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۳۰
مشکل از بی تفاوتی مردم است ... اگر مردم اون شخص رو بگیرن و حسابش رو برسن اینطور نمیشه
ناشناس
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۳۰
فاجعه ست
سمانه
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۳۰
هیچ کس اونجا نبوده بزن این مرتیکه رو لت و پار کنه.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200