اعتماد- هومان دورانديش
در خبرها آمده بود كه حضور محمد صلاح در باشگاه ليورپول، منجر به كاهش اسلامهراسي در شهر ليورپول شده است. وقتي مديران باشگاه ليورپول تصميم گرفتند محمد صلاح را بخرند، قطعا يك درصد هم احتمال نميدادند حضور صلاح در ليورپول به كاهش اسلامهراسي در اين شهر بينجامد.
صلاح قبل از ليورپول در رم بازي ميكرد و اگرچه بازيكن كوشايي بود ولي در گلزني چنگي به دل نميزد. قبل از رم نيز در تيمهايي مثل فيورنتينا و چلسي و بازل سوييس، فقط يك استعداد بود كه ممكن بود در دنياي فوتبال به جايي برسد يا نرسد.
او در ليورپول شكوفا شد و در دو سال گذشته، پس از مسي و رونالدو، جزو سه بازيكن برتر فوتبال اروپا بوده است. محمد صلاح در اين دو سالي كه در ليورپول توپ زده، نتوانسته تيمش را به مقام قهرماني ليگ برتر برساند.
در جام حذفي انگليس هم دستش از جام كوتاه مانده و نيز در جام اتحاديه. اما دو بار ليورپول را به فينال ليگ قهرمانان رسانده. صلاح امسال با ليورپول قهرمان اروپا شد و پارسال هم اگر راموس ناكارش نميكرد، احتمالا ليورپول قهرمان اروپا ميشد.
اگر تعداد جامهاي از دست رفته ليورپول را در اين دو سال در نظر بگيريم، صلاح كار بزرگي براي سرخپوشان آنفيلد نكرده است.
قهرماني در اروپا را ليورپول در سال 2005 هم تجربه كرده بود. قهرماني امسال هم چيز زيادي به محبوبيت محمد صلاح در شهر بندري ليورپول اضافه نكرده است. او پيش از فينال برابر تاتنهام نيز بهشدت محبوب مردم ليورپول بود. راز محبوبيت صلاح در ليورپول، چشاندن لذت تماشاي فوتبال به مردم اين شهر است.
انگليسيهاي ليورپول او را نه به دليل جامهايي كه برايشان به ارمغان آورده، بلكه به دليل لذتي كه از تماشاي بازياش ميبرند دوست دارند.
دريبلها، پا به توپ شدنها، گل زدنها، حركت با پاي چپ، سيماي دلنشين و كاراكتر نجيب، حسن خلق، فروتني و بسياري عوامل جزيي اما مهم ديگري از اين دست، موجب محبوبيت شديد محمد صلاح نزد طرفداران ليورپول شده است.
اگرچه عجيب است ولي واقعا حضور محمد صلاح و بازيكناني مثل او در فوتبال اروپا، پادزهر موثري براي نقش مخرب داعش و ساير گروههاي افراطي در افكار عمومي جهان غرب – به ويژه اروپا – است.
پس از ظهور طالبان و به خصوص داعش، بسياري از رشتههاي روشنفكران ديندار جهان اسلام پنبه شد. يك بمبگذاري در قلب پاريس يا بغداد، زورش از هزار استدلال بيشتر بود. اثر منفي آدمكشيهاي ابوبكر بغدادي، به مراتب بيش از اثر مثبت استدلالهاي فلسفي و تاريخي مسلمانان روشنفكري چون نصر حامد ابوزيد بوده است.
اگر يك روشنفكر ديندار بايد سالها تلاش كند تا چند اروپايي را نسبت به اسلام خوشبين سازد، گروههايي مثل داعش با يك انفجار هزاران اروپايي را از اسلام ميرهانند.
استدلال و احتجاج، كار كشداري است كه حوصله ميخواهد. وقتي حضور درخشان بازيكناني مثل محمد صلاح و ساديو مانه در قلب فوتبال اروپا، به سازگاري و همزيستي مسلمانان و غير مسلمانان در اروپا ميانجامد.
چنانكه زيدان الجزايريالاصل نيز تا حد زيادي چنين نقشي را در فرانسه ايفا كرد. اين سازگاري برآمده از درخشش فوتباليستهاي مسلمان در اروپا، البته محصول روند كليتر افزايش جمعيت مسلمين در اروپاست.
بديهي است كه اكثر مسلماناني كه در جوامع غربي تربيت ميشوند و رشد ميكنند، به لحاظ فرهنگي تفاوتهايي با مسلمين جوامع خاورميانه دارند.
مسلمان اروپايي، وقتي در اروپا محبوب ميشود و آبرويي براي مسلمانان ميخرد، اگر قرار باشد در جوامع اسلامي خاورميانه با همان سبك و سياق زندگي كند، چه بسا با انتقادات برخي مسلمانان مواجه شود ولي همين مسلمانان سختگير خاورميانه، به حضور درخشان بازيكناني نظير زيدان و صلاح و مانه و سولي مونتاري و مسعود اوزيل افتخار ميكنند چراكه واقفند ستارههايي از اين دست به افزايش اعتبار اسلام در افكار عمومي جهان غرب كمك ميكنند.
به هر حال از دل تز و آنتيتز فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي، سنتزي ايجاد ميشود كه آن را ميتوان در سلوك شخصي بسياري از مسلمانان اروپايي مشاهده كرد؛ سلوكي كه در مجموع مبتني بر نوعي «ليبراليسم متشرعانه» يا ليبراليسم فرهنگي درآميخته با زندگي متشرعانه است.
اين نحوه زيست در بسياري از مسلمانان اروپايي ديده ميشود ولي ستارههايي چون محمد صلاح چون كه در ويترين جوامع غربي قرار دارند، طبيعتا از اين حيث بيش از ديگران به چشم ميآيند و مظهر چنين نحوه زيستي ميشوند.
بنابراين آنها به تدريج الگويي براي بسياري از جوانان مسلمان ساكن جهان غرب ميشوند و كم و بيش، بسته به ميزان محبوبيتشان، از اسلامهراسي در جوامع اروپايي عميقا آلوده به نژادپرستي، ميكاهند.
یک سوال چرا فوتبالیستهای ما چنین نقشی را ایفا نمی کنند؟ بر عکس در فرهنگ غربیها هم هضم میشن . به نظر من با توجه به فرهنگ غنی ایران و تشیع می تونستن الگوی بهتری برای تبلیغ اسلام باشن.
دو صد گفته چون نیم کردار نیست .