عصر ایران؛ مهرداد خدیر- جمعه 16 آذر 1397 یک روز متفاوت برای بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت و شاید اقتصاد ایران بود. اگر نخواهیم از کلمۀ «تاریخی» هم استفاده کنیم باز نمی توان چشم بر 10 ساعت مذاکرۀ فشردۀ او با اعضای اوپک بست که طی آن کوشید ایران، مشمول کاهش تولید نفت نشود چرا که با اعمال تحریم ها تولید نفت ایران کاهش یافته و دلیلی ندارد ایران به کاهش های دیگر تن در دهد.
زنگنه در واقع در دو عرصه گفت و گو می کرد. یکی با اعضای اوپک و دیگری با روسیه و به گفتۀ او «روسیه نقش تعیین کننده ای در تولید نفت غیر اوپک دارد و در جلسه ای که با مقامات این کشور داشتیم روسیه نقش سازنده ای ایفا کرد و کاهش 230 هزار بشکه از تولید 400 هزار بشکه ای نفت غیر اوپک را روسیه بر عهده داشته است».
در این یادداشت نمی خواهم به بحث نفت و اوپک بپردازم بلکه قصد دیگری دارم. این که در این وضعیت دشوار وزیرانی چون جواد ظریف و نامدار زنگنه در حال چانه زنی های فشرده در عرصه های بین المللی هستند تا منافعی برای ایران کسب کنند و چرخ های تولید و صادرات نفت ایران از چرخش بازنایستد و روزهای سختی را پشت سر می گذارند اما برخی در داخل بر همان طبل هایی می کوبند که در وضعیت عادی می کوفتند.
زیرا درست در این هنگامه کسانی در داخل از تریبون های مختلف تنها مدام حرف می زنند و ادعا می کنند. کار ظریف و زنگنه این شده که به این در و آن در بزنند تا پولی برای کشور بیاورند تا صرف حقوق و یارانه و هزینه های دیگر شود و کار یک عده هم این که مدام حرف بزنند و شعار بدهند و طلبکاری کنند و بگویند چرا برجام را تصویب کردید و چرا به اروپا چسبیدهاید و انگار پول از آسمان می بارد و انگار نه انگار که باید نفت بفروشیم. حرف شان این است دور خودمان دیوار بکشیم و دورهمی اقتصاد و مملکت را اداره کنیم. هیچ راه حلی هم ندارند جز منزوی شدن و قطع رابطه با دنیا و بدبینی به زمین و زمان.
مردم را نمی گویم. حق آنهاست که انتقاد کنند. ولی صاحبان برخی تریبون ها که مدعی انحصاری نظام هم هستند به دولت به چشم ادارۀ تدارکات نگاه می کنند و وقتی دربارۀ وزیران و مجریان و مدیران اقتصادی حرف می زنند انگار اینان نوکران مواجببگیر شخص شخیص خودشاناند و از سر لطف دیگران مأموریتی به آنها محول شده و باید انجام دهند.
چه موافق پارهای سیاستها باشیم یا نه گاهی دل آدم به حال ظریف و زنگنه میسوزد که به این در و آن در باید بزنند و قدر هم نمیبینند.
جالب این که دستاورد نهایی این مذاکرات بیشتر به همین دلواپسان منتقد میرسد که هر یک به نهادی متصلاند و بودجه و ارتزاق آنها از پول نفت است و اتفاقا باید بیش از دیگران قدردان باشند اما یاد گرفته اند مدام طلبکاری کنند.
مذاکره با دیگران خصوصا خبرههای جهانی کاری است کارستان و تنها آنانی که انجام دادهاند میدانند چقدر دشوار و شاقّ است.
باز هم صریح تر: در روزهایی که جواد ظریف وزیر خارجه در حال تلاش برای گشایش یک کانال مالی با اروپاست تا پول نفت به کشور منتقل شود، تا دلار حاصله در کشور خریدار نفت، نماند و به ایران بیاید و به ریال تبدیل شود، تا آن ریال، حقوق کارمند و یارانه شهروند و دستمزد کارگر و صد البته بودجه فلان نهاد شود، در داخل عده ای حرف ها تکراری و در آن هشت سال آزموده شده را مطرح می کنند.
بیژن نامدار زنگنه در وین داشت چانه میزد و اینجا عدهای باز حرف می زدند و حرف میزدند و شعار میدادند و نصیحت می کردند یا زبان به نقد گشوده اند و دقیقا معلوم نیست چه می گویند.
حال آن که اگر گاهی و تنها گاهی تشکر هم بکنند بد نیست و از شأن و جبروتشان کسر نمی شود.
شهروند عادی البته حق دارد مطالبه کند. مخالف کلیت نظام سیاسی هم طبعا از موفقیت ها خوشحال نمی شود. اما این که افرادی در موضع نظام یا با ادعای انعکاس صدای مردم در سخنان خود از قیمت یخچال هم غافل نشوند و برای مردم دل بسوزانند - همان مردمی که عقل شان به انتخاب مسؤولان و پوشش شان نمی رسد- ولی یک کلمه از ظریف و زنگنه نگویند خیلی کم لطفی است.
دستاورد مذاکرات و اقدامات این طفلک ها اگر برای ما از آب و نان فراتر نرود برای خیلی ها بودجه سازمان متبوع شان می شود و عجبا آنان که باید شاکرتر باشند شاکی ترند!
حتما نتیجه اش می شه دلار 19تومنی و اوضاع آشفته و جیب خالی مردم
اصلاح طلب و اصول گرا بخوانند شاید عقلشون اومد سر جاش.
البته از قدیم گفتن: عقلی که هفت سالگی نیومد هفتاد سالگی هم نمیاد.
بخاطر همین بیعقلها بود که امام خمینی گعت: برید از آمریکایی ها یاد بگیرید. بعد از انتخابات دموکرات و جمهوریخواه دست به دست هم دادند و دارن کمک میکنند.
الان اصلاحطلبها دارن دعوا میکنند که چرا دولت بهشون پست نداده و اصولگراها هم دنبال بحثها چرت و پرت.