حال که پاییده اند و مانده اند اما متقابلا خوانندگان و مخاطبان هم باید با استقبال خود واکنش مثبت نشان دهند. درست است که قیمت مجله به 20 هزار تومان افزایش یافته اما همچنان نمی توان کالاهای فرهنگی را در ردیف کالاهای گران دیگر ارزیابی کرد و کافی است بدانیم با کاغذی که گاه قیمت آن به 8 هزار تومان هم می رسد ( در حالی که قبل تر نهایتا 2هزار و 500 تومان بوده) کمی افزایش قیمت را باید از سر ناچاری و نه سودجویی دانست.
«نسیم بیداری» در شماره 93 (آبان 97) سه پروندۀ پر و پیمان منتشر کرده است.
یکی به«بازخوانی عملکرد مجلس دهم» اختصاص دارد با عنوان «خوان دهم» و دیگری سراغ موضوع همیشه جذاب زندگی و عملکرد شیخ صادق خلخالی حاکم شرع پر سر و صدای سال های نخست انقلاب و صادر کنندۀ حکم اعدام شماری از سران رژیم پهلوی و متهمان پرونده های مواد مخدر رفته و القابی چون «آیشمن انقلاب ایران»، «پدر اعدام ایران» و « عالیجناب خلخالی» را نیز دربارۀ او به کار برده است.
قابل تأمل ترین مصاحبه اما نه سیاسی است و نه تاریخی. آنجا که علی ناصری روانشناس میگوید: «هر ایرانی میتواند یک خلخالی باشد» و همین جمله هم بر پیشانی گفت و گو نشسته است.
در پروندۀ سوم به بهانۀ سیاُمین سالروز برقراری آتش بس در جنگ هشت سالۀ عراق علیه ایران به این موضوع پرداخته در حالی که معمولا یا در آغاز مهرماه که سالروز شروع جنگ است یا 27 تیر که قطعنامه 598 پذیرفته شد به اتفاقات جنگ پرداخته میشود و سالروز آتشبس عملا مهجور مانده است.
در پروندۀ کارنامۀ مجلس دهم با مقالات و گفت و گوهای متعددی رو به رو می شویم هر چند که از عمر این مجلس هنوز نزدیک به دو سال باقی مانده و بر پایۀ یک نیمه نمیتوان قضاوت کرد.
مهرداد خدیر در تحلیلی با عنوان «در ستایش قدر عافیت یا در نکوهش عافیت اندیشی» و دربارۀ مجلس دهم تشبیهی را به کار برده که در ابتدا شگفت آور به نظر میرسد.
او مجلس دهم را به «روزنامۀ اطلاعات» تشبیه کرده و نوشته است: «لابد میپرسید ربط یا مشابهت مجلس دهم با روزنامۀ اطلاعات چیست و آیا به تعبیر صادق هدایت این تمثیل، لایتچسبک نیست؟!»
آنگاه در توضیح می نویسد: «کیفیت روزنامۀ اطلاعات در قیاس با 90 سال سابقه و امکانات فراوان که در اختیار دارد و با معیارهای جهانی و در مقایسه با همتایان بین المللی شاید مطلوب نباشد اما اگر با همتای ایرانی خود مقایسه شود آن را قدر می دانی. وقتی آن دیگری پرخاش می کند و ناسزا می گوید و این نمی کند. وقتی آن دیگری بر هر هنرمند مستقل انگی مینشاند و مدیر این یکی بر پیکر بیجان همانها که در حیات از آن دیگری طعن می شنیدند نماز می گزارد و اطلاعیه هایشان را درج میکند.
داستان مجلس دهم نیز همین است. مجلس نهم را باید دیده باشی که چگونه با منتخب مستقیم مردم برخورد میکرد تا مجلس دهم را بهتر ارزیابی کنی. مجلس هشتم و بهمن 89 را باید به یادآوری که چگونه نمایندگان در صحن راه پیمایی کردند و شعار اعدام سر دادند تا به رویکرد این مجلس پی ببری.»
نویسنده در عین حال تصریح میکند: « البته که مجلس دهم با آرمانها و آرزوهای بخش قابل توجهی از 33 میلیون و 956 هزار و 651 ایرانی که در هفتم اسفند 94 پای صندوق های رأی حاضر شدند فاصله دارد و حتی به سرخوردگیهایی دامن زده است اما نباید فراموش کرد که آرا بیش از آن که ایجابی باشد سلبی بود به این معنی که بیش از آن بخواهند کسانی را به پارلمان بفرستند می خواستند کسانی را از پارلمان اخراج کنند و بیشترین جلوۀ این انگیزه هم در تهران رخ داد.»
در پروندۀ مجلس دهم به بحث اخیر « هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی» که عملا یک شورای نگهبان جدید را ایجاد کرده پرداخته نشده و همین نشان می دهد مجله پیش از این آماده شده بود و با تأخیر روانۀ چاپخانه شده است. زیرا مهم ترین چالش این مجلس این است که هر چند از آن با عنوان قوۀ مقننه یا قانون گذاری یاد می شود اما نهادهای دیگری چون شوراهای عالی بعضا پیش بینی نشده در قانون اساسی و به تازگی همین هیأت مورد اشاره وارد فرآیند قانون گذاری شده اند تا جایی که یکی از نمایندگان تهران گفته است « تصمیمات مهم تر بیرون از ساختمان هرمی مجلس اتخاذ می شود» و به عبارت روشن تر نه تنها دیگر « در رأس امور نیست» که « اساسا چندان کاره ای نیست.»
سید محمد مهدی طباطبایی صاحب امتیاز و مدیرمسؤول مجله هم که خود صاحب قلم است و به جز روزنامه داری به روزنامه نگاری نیز مشغول یا علاقهمند، در سرمقاله می نویسد: « آنچه امروز بیش از افزایش قیمت کالاها و تورم، تهدید گر اصلی است غارت سرمایۀ اعتماد است و جریان یافتن سیل مخرب بی اعتمادی که مشخصا دستگاه های رسانه ای خارجی تقویت می کنند».