عصر ایران؛ جعفر محمدی - اکثر مردم ایران اصلاح طلب هستند یا اصولگرا ؟ ما ، آمار دقیقی نداریم ولی آنچه از جریان جامعه متوجه شده ایم این است: هیچکدام!
برآوردها و نتایج چند انتخابات نشان می دهد اصلاح طلبان، پایگاه اجتماعی بیشتری نسبت به اصولگرایان دارند اما به نظر می رسد تعداد افرادی که نه اصلاح طلب اند و نه اصولگرا، بیشتر باشد؛ "هیچکدام گرایان" در اکثریت اند.
مردم از سیاستمداران و مسؤولان شان، اقدام و اصلاح می خواهند ولی نه اصولگرایان توانسته اند عملگرایان خوبی باشند و نه اصلاح طلبان، آن گونه که ادعا می کنند، مصلح اند. هم از این روست که مدام بر مشکلات مردم افزوده می شود و هر گاه که مردم نگاه از مسائل روزمره شان بر می گیرند و به مسؤولان اصلاح طلب و اصولگرا می نگرند، آنها را در حال جنجال می بینند و گاه نیز خبرهایی از اختلاس می شوند. کار هم البته می کنند ولی نه در حد ادعاهایی دو طرف می کنند و گوش فلک را کر کرده اند.
هم از این روست که اگر چرخی در کوچه و خیابان بزنید و از رهگذران بپرسید که تمایلات اصلاح طلبانه دارند یا اصولگرایانه، اکثرشان خواهند گفت: هیچ کدام.
این نشان می دهد که مردم از جریان ها و جناح ها عبور کرده اند. این وضعیت در کشوری که دو جریان اصلی سیاسی دارد نشانه خوبی نیست. اگر جریان سومی در داخل نظام بود که مردم با عبور از دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بدان سمت بروند، باز جای نگرانی نبود ولی عبور از دو جریان اصلی درون نظام بی آن که آلترنالیتوی در داخل نظام وجود داشته باشد، به معنای حیرانی سیاسی جامعه است و استعداد آن برای هدایت شدن توسط جریان های خارج از نظام.
مقصر این وضعیت نیز اصولگرایان هستند که گوش هایشان را به حرف و خواسته مردم بسته اند و در فضای بسته سیاسی خود تنفس می کنند و صرفاً درگیر شعارند.
مقصر این وضعیت اصلاح طلبان هستند که هر چند حرف مردم را شنیدند ولی یا تند رفتند و زمان سنجی نکردند یا به انفعال افتادند و در دام مصلحت سنجی صرف گرفتار شدند.
مقصر این وضعیت هر دو گروه هستند که توان و زمان شان را به جای تعامل و همکاری برای حل مشکلات کشور، صرف مشکل آفرینی برای یکدیگر و قدرت طلبی برای خودشان کردند و نتیجه اش شد ایجاد مشکلات جدید برای مردم.
عبور مردم از دو جناح سیاسی به ویژه در یک سال اخیر تشدید شده است. در دوران احمدی نژاد که حاکمیت به صورت یکدست در اختیار اصولگرایان قرار داشت و کشور در آتش بی خردی های دولت وقت می سوخت و منزوی تر می شد، مردم امید داشتند که عاقلی بر سر کار بیاید و سنگی که محمود در چاه افکنده را درآورد.
حسن روحانی که آمد، مردم امیدوار شدند، به ویژه آن که در چهار سال اول دیدند که او و ظریف و همکارانش چگونه برای درآوردن ایران از چاه تحریم ها تلاش می کنند و تا حد زیادی هم موفق شدند.
این موفقیت که نتیجه خود را در رأی بالاتر مردم به روحانی در انتخابات 96 نشان داد، اصولگرایان را نگران تر از پیش کرد. بدین سان، تخریب ها و کارشکنی هایشان تشدید شد و این عملیات داخلی علیه دولت، همراه شد با خروج ترامپ از برجام.
همزمان دولت دوم روحانی نیز از کارآمدی دولت نخست او فاصله گرفت و هم شخص رئیس جمهور و هم دولتمردانش، ضعیف تر از قبل ظاهر شدند.
همه این عوامل دست به دست هم داد تا اصولگرایان به هوای این که بهترین موقعیت برای منهدم کردن اصلاح طلبی و رسیدن به کرسی های مجلس و دولت است، بر دامنه تبلیغات و عملیات روانی خود بیفزایند.
نتیجه اما جور دیگری شد: مردم به اصولگرایان علاقه مند نشدند بلکه بخش مهمی از مردمی که در داخل نظام به اصلاح طلبان امیدوار بودند، دلزده شدند و به جمع "هیچ کدام گرایان" پیوستند.
در واقع، عملکرد نامناسب روحانی و دولتش از یک سو و تبلیغات منفی استادان عملیات روانی (اصولگرایان)، بر رونق بازار اصولگرایان نیفزود بلکه باعث سبک تر شدن سبد حامیان مردمی نظام شد و از تعداد کسانی که راه نجات کشور را در درون نظام و اصلاحات داخلی جست و جو می کنند، کاست.
هر چند عده ای دنبال براندازی اند ولی اکثر مردم از این که کشور درگیر انقلاب و شورش شود نگران اند؛ آنها تجربه عراق، افغانستان، لیبی و سوریه را دیده اند و دوست ندارند کشورشان و آینده فرزندان شان به سمت و سوی مشابهی برود.
این یک امر ثابت شده است که دل هیچ کس در خارج از کشور برای مردمی که در داخل کشور با هزاران مشکل سر می کنند نمی سوزد و هر چه هست، جنگ قدرت است. بنابراین، هنوز برای جریان های داخل نظام این فرصت وجود دارد که به سوی مردم بازگردند، صدای مردم را بشنوند و هر چه مردم می گویند را تمام و کمال و بدون تفسیر به رأی انجام دهند تا بمانند و نظام بماند و ایران بماند.
دلارا رو هم محمود داد به وارد کنندگان آیفون و لوبیا چیتی!!!
قطعن تحیل عادلانه و بی طرفانه ای بود!!!!
که در هر هیچ جناحی نیست
میشه بگین در حال حاضر شبیه کدوم کشوریم . لابد الان مثل سوئیس هستیم که اگر اتفاقی بیفته میشیم سوریه .
شما كه هميشه به صداوسيما گي ميديد به خاطر سانسور
من گفتم هركي به روحاني راي داده حقشه اين بلا سرش بياد
لکن به نظر میرسه همچنان تعصبات اصلاح طلبی شما تحلیل شما رو جهت داده. درگیر شدن به حزب و جریان بازی به ضرر همه ایران است.
ای کاش همیشه از جانب مردم ایران و به نفع نظام و ملت قلم بزنید بدون دخالت دادن تمایلات حزبی. مردم ایران مردمی انقلابی و حامی رهبرشون هستند و این برخی از مسئولین و مدیران هستن که خودشونو از مردم جدا کردن.
میدونم بی فایدست اما خطاب به مسئولین میگم که مردم خیلی خیلی اوضاعشون خرابِ. بخاطر خدا، بخاطر اسلام و انقلاب و تاریخ یه کاری برای این مردم بخت برگشته کنید
وقتشه مسئولان بصورت مسالمت امیز به خواست مردم گوش کنن
تونس رو هم مثال بزنید که متفاوت از کشورهای فوق هست
هم قانونیه و هم بشدت لازم.قبل از اینکه بقول شما سوره و لیبی بشیم
اینبار میزان مشارکت مردم هیچ ربطی به جناحهای تندرو، اصول گرا یا حتی اصلاح طلب ندارد.
اینبار موضوع مهم در این نکته نهفته است که عیار تمامی این حزب ها و آدمهای پرمدعی آنها برای توده عمده مردم عیان شده است.
ادعاهای پوشالیشان نمایان شده است و سهم خواهی های منفعت طلبانه سیری ناپذیر آنها که صرفا به نفع منافع مادی خود محصور شده است برهمگان آشکار است.
اینبار برای آحاد مردم مهم نیست که چه حزب یا فردی با عنوان نماینده مجلس یا رئیس جمهور کاندید یا حتی رای بیاورد.
اینبار و البته برای آیندگان، امیدی وجود نخواهد داشت و اساسا مهم نخواهد بود که اصلاح طلب یا اصول گرا رقابت فریب کارانه خود را به چه شکلی انجام خواهند داد.
موضوع کاهش مشارکت مردم، دردناک تر از این بازیهای مسخره حزبی است که حتی شما به عنوان رسانه مدعی روشنفکری به آن توجه ندارید.
کاهش مشارکت مردم و نداشتن امید و اعتماد بسیار اثرات مخرب تر از آنچه یی که تصور بازیگران احزاب است.
دیگر اوضاع به سمت دیرتر شدن پیش میرود و متاسفانه بزرگان همه احزاب از آن غافل هستند و شاید هم آگاهانه خود را به غافل بودن زده اند.
در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.
تغییر در قانون مربوط به شورای نگهبان
الان کمر مردم زیر فشار اقتصادی داره خورد و خمیر میشه ،سفره ها خالی ، همه خجالت زده خانواده ها شدن روز به روز هم داره بدتر میشه، امید به بهبودی هم داره کمرنگ و کمرنگتر میشه،
الان عنان کار به دست دولته ،هر مشکلی وجود داره باید با مردم مطرح کنه یا استعفا کنه تا یکی دیگه بیاد اوضاع رو بهبود بده، آقا روشها و شیوه های قبلی اگر میخواست جواب بده میداد.
آینده ؟ کامان ...