صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۲۳۷۸۰
تعداد نظرات: ۱۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۹ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۷ - 30 July 2018

گزینشی که شجاعت و عدالت را کُشت

به گزارش عصر ایران، دکتر محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در کانال تلگرامی اش ( @fazeli_mohammad ) نوشت:

نوجوان هفده‌ساله درس‌خوانی بود که در تابستان سال 1366 در رشته پزشکی قبول شده بود. خانواده خوشحال بودند، اولین پزشک آینده فامیل بود، اما به یکباره خبر آمد که گزینش او را رد کرده است. نوجوانی که سرش چنان در درس و مشق بود که پزشکی قبول می‌شد، از خانواده‌ای مذهبی می‌آمد و تابستان‌ها را هم در کنار پدر در روستا کار می‌کرد، اصلاً چه کاری می‌توانست کرده باشد که با همان معیارهای دهه شصت شایسته رد شدن باشد؟ همه فامیل حتماً دست به‌کار شدند تا بالاخره مسأله حل شد و یادم هست یکی دو مقام استانی هم پا در میانی کردند تا مشکل گزینش نوجوان حل شد. آن نوجوان امروز پزشک فوق‌تخصص است و صدها هزار انسان از خدمات او بهره‌مند هستند. سرمایه‌گذاری در ساخت مرکز درمانی هم انجام داده و حتماً اشتغال‌هایی هم ایجاد کرده است.

 یک لحظه از خودمان بپرسیم اگر کسی به داد این نوجوان درس‌خوان نرسیده بود، امروز خودش چه وضعی داشت؟ جامعه‌ای که از استعداد او بی‌بهره می‌ماند چه هزینه‌ای می‌پرداخت؟ خودش و یک فامیل بزرگ چه احساسی نسبت به کشور پیدا می‌کردند؟ او و جامعه این هزینه را به چه دلیل باید می‌پرداختند؟ آیا گزارش یک استشهاد محلی، سلیقه یک آدم، غرض‌ورزی یک خبرچین یا چیزی از این دست برای داوری درباره او کفایت می‌کرد؟ نظام گزینش آدم‌های زیادی از این دست را زیر تیغ خود نابود کرده و از ایشان انسان‌هایی سرخورده و ناراضی ساخته، و جامعه را نیز از وجود استعداد و قابلیت‌های‌شان محروم کرده است.

 آدم‌های دستگاه اداری امروز، اغلب از سخت‌ترین سازوکارهای گزینشی عبور کرده‌اند و تیغ گزینش در بازه زمانی بسیار طولانی‌مدتی – بیش از یک دهه – بالای سر هر کارمند دستگاه اداری است تا زمانی که حداقل شرایط استخدامی او «رسمیِ قطعی» شود. او در این مدت می‌آموزد که سکوت پیشه کند، خلاف تصمیم‌های کارشناسی حرفی نزند زیرا ممکن است به دلایل غیرکارشناسی او را در گزینش رد کنند. او یاد می‌گیرد که همواره بهانه‌هایی برای رد کردن آدم‌ها در دسترس است. نظام گزینش ترسی را در آدم‌ها نهادینه می‌کند که دست آخر از بخش عمده کارکنان دستگاه اداری افرادی بیمناک می‌سازد.

 آدم‌های شایسته‌ای به ضرب سلیقه‌ورزی‌ها حذف شده‌اند و ثمره‌اش این است که پس از چند دهه، دستگاه اداری انباشته از آدم‌هایی است که نه فقط از بیان دیدگاه‌ها و عقاید اجتماعی و سیاسی خود بیم دارند، بلکه ترس از بیان دیدگاه کارشناسی مستقل را نیز در خود نهادینه کرده‌اند. دستگاه اداری مملو از بیم و محافظه‌کاری آزاردهنده‌ای است که کارکنان را وامی‌دارد آهسته بیایند و آهسته بروند تا گربه شاخص‌شان نزند. «جلّاسان گردگو» که پیش‌تر درباره آن‌ها نوشته‌ام، یکی از خروجی‌های همین ترس نهادینه‌شده در شخصیت آدم‌های دستگاه اداری است.

 نظام گزینش اما کارکرد دیگری نیز داشته که کمتر به آن توجه شده است. آدم‌های گزینش‌شده از مسیرهای تو در تو، بالاخص اگر از قبیله‌ خودی‌های نظام فکری حاکم بر گزینش باشند، آن‌گاه که خطایی کنند، در معرض عقوبت متناسب با خطای‌شان قرار نمی‌گیرند. این نظام گزینش یک مدعای پنهان دارد که بقای خود را با آن تضمین می‌کند.
نظام گزینش مدعی است برترین‌ها در تعهد، دینداری و تناسب با معیارهای نظام سیاسی را برای تأمین منافع کشور و نظام انتخاب می‌کند، و بدیهی است که هر خطاکار نظام اداری که پس از طی کردن گزینش مرتکب خطایی شده باشد، یک نشانه بر ناکارآمدی خود نظام گزینش است. عدالت اجرا نمی‌شود و بررسی خطاهای بوروکرات‌های اداری – بالاخص آن‌ها که خودی‌تر هستند و آداب مطلوب گزینش‌گران را رعایت می‌کرده‌اند – به درستی انجام نمی‌گیرد زیرا هر اجرای عدالتی درخصوص خطاکاران، یک تیر دیگر بر پیکر نظام گزینش است.

 گزینش به شکلی که در چهار دهه گذشته اعمال شده، سهمی به‌سزا در پیدایش مشکلات امروز جامعه ایران دارد و اگرچه تنها عامل مؤثر نبوده، اما ریشه‌های عقلانیت، شجاعت و عدالت را در دستگاه اداری به سهم خود خشکانده است. گزینش سازوکاری بوده که به غایت در نشاندن پخمگان به جای نخبگان؛ یا پخمه کردن آنان که می‌توانسته‌اند نخبه باشند، سهم داشته است.

 قیمت دلار شاید در مدت زمان کوتاه نوشتن این متن باز هم بالاتر رفته باشد، اما سهم نظام گزینش اداری را در برکشیدن آدم‌هایی که شایسته‌ نبوده‌اند و مسبب چنین وضعیتی هستند، نباید فراموش کرد. آن‌چه امروز شاهدش هستیم، ریشه در تاریخ دارد. ما تاریخ را فراموش می‌کنیم اما تاریخ هرگز ما را فراموش نمی‌کند.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۷
در انتظار بررسی: ۱۴
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
خدا خیرت بده
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
گزینشها از مدتها قبل باید منحل میشدند تاخیر در انحلال به زیان کشور است
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
یه دوستی داشتم درخاست کار به موسسه علمی تحقیقاتی سلول های بنیادی داده بود(اسمش رو نمیبرم )، گزینش چندین سوال بی ربط اعتقادی ازش کرده بود، و این دوستمون هم خیلی توی بند این مسائل اعتقادی نیست، قید استخدام در داخل کشور رو زد و مدارکش رو کامل آزاد کرد و طرح های تحقیقاتی ضد سرطان خودش رو تقدیم آلمان کرد و از اونجا پذیرش گرفت و به همین راحتی شد جزو نخبگان آلمان و ادامه تحصیل خودش رو هم در اونجا طی کرد، باید بفهمیم تفاوت سلیقه ها و تفکرات یه امر بدیهیه و نباید یه نخبه که با سلایق ما تفکراتش فرق میکنه کنار گذاشته بشه
ناشناس
۱۴:۵۶ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
خودم در گزینش بودم .درست نوشته .ایوالله داره . البته حراست ها رو هم دستکم نگیرید.
ناشناس
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
دقیقا به هدف زد.
ناشناس
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
اصلا چه معنی داره که مبنای گزینش نهایی کارمند فقط اعتقادات دینی او باشد؟؟
سبحان
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
حرف دل خیلی ها که به قلم نویسنده بیان شد،قطعا مشکلات امروز جامعه یک سرش بر میگردد به گزینش های دیروز،گزینشی که فردی به صرف خودی بودن و در ظاهر آیین دینداری بلد بودن مجوز موسسه ای مالی میگیرد و با هزاران میلیارد بدهی مردم را رها میکند و به همان پیشتوانه خودی بودن تا مدتها از گزند پاسخگویی در امان می ماند.
ناشناس
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
همه نه خیلی ها بدون گزینش بدون معلومات لازم فقط با یک سفارش پشت میز نشسته اند که وضع به این شکل که می بینید
ناشناس
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
واژه‌های طبّاخ، قصّاب و خبّاز را شنیده‌اید؛ نام مشاغل‌اند. و کسانی هم هستند که بر وزن همین مشاغل می‌توان آنها را «جَلّاس» نامید؛ اگرچه چنین واژه‌ای وجود نداشته باشد.

این آدم‌ها را به‌طورحتم می‌شناسید. این دسته که هر یک از ما هم می‌توانیم یکی از آنها باشیم، از این جلسه به آن جلسه در حرکت هستند. اگر طبّاخ یعنی «بسیار طبخ‌کننده»، «جَلّاس» نیز «بسیار نشیننده در جلسه یا بسیار جلوس‌کننده» است. ویژگی بارز نظام اداری این مملکت انبوه جلسات است و «جَلّاسان» بروکرات‌هایی هستند که هر روز در چندین جلسه شرکت می‌کنند. تقصیر خودشان نیست؛ ساختار است که آنها را صبح تا شب دور میزهایی می‌نشاند تا فرسوده‌شان کند، تا فرصت نکنند چیزی بخوانند، فکر کنند و به کار و بارشان برسند. همه در جلسه‌اند.«جَلّاسی» بیماری نظام اداری است. نظام اداری به‌دلیل ابهام در وظایف، کمبود دانشی که به مدیران جرات تصمیم‌گیری بدهد، نبود شفافیتی که اطلاعات را با سرعت و دقت به گردش درآورد و لازم نباشد در جلسه اطلاعات را رد و بدل کرد و ساختار مستعد تخلف که مدیران را در معرض رسیدگی سازمان‌های نظارتی قرار می‌دهد، به‌تدریج هر تصمیمی را موکول به جلسه می‌کند. بیشتر مدیران قادر به تصمیم‌گیری نیستند؛ بنابراین وقت گرانبها صرف جلوس در جلسات می‌شود و به‌تدریج «جَلّاسان» ظهور می‌کنند.نظام اداری «جَلّاس‌پرور» به این حد نیز قناعت نمی‌کند. عده زی
ناشناس
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
جانا سخن از زبان ما می گویی
ناشناس
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
" سزای کسانی که سبب تبعیض شده اند در روز جزا با خداوند منان"
مجید
۱۳:۲۴ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
من خودم با معدل بالا و سهمیه منطقه 1 ، پزشکی اصفهان قبول شدم. ولی چون پسر خاله ام را به اتهام مجاهدینی گرفته بودند ، مرا در گزینش رد کردند.
حالا کاری ندارم پسرخاله ام به علت بیگناهی آزاد شده بود.
خلاصه به هر دری هم زدیم فایده نداشت.
الان تو یک مغازه ، فروشنده شده ام.
هیچوقت گزینش را نمی بخشم. چون زندگی مرا نابود کرد.
ندا
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
همین الانش من منتظرم دیر یا زود گزینش و حراست بیان دنبالم بخاطر جابجایی پست های تلگرامی
احسان
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
عصر ایران، لااقل در 50 پست گفتم که مشکل ایران فقط در گزینش ها و به خصوص در کارگزینی های ادارات هست. هیچ کدوم رو نشر ندادی. قطعا اگر نفوذی در ایران وجود داشته باشه و جاسوسی وجود داشته باشه، فقط و فقط و فقط در ادارات کارگزینی و استخدامی و گزینشی هست و بس
ناشناس
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
مورد جالبی رو مطرح کردید
در اداره ما هم از کسی در مورد رفتار بچه ها نوع پوشش خود شخص وخانواده سوال می شود واین خانم متاسفانه زیر آب زنی می کنند
در حالی که خود خانواده این خانم به مراتب بدتر در خارج از کشور پوشش دارند حتی داخل کشور هم مراسمات مختلط دارند اما در مورد ما زیر وبم ما به گزینش منتقل می شود
ناشناس
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
خود من را بخاطر اینکه ریش نمیذاشتم و ادکلن میزدم و در مراسم زیارت عاشورا شرکت نمیکردم(بخاطر مشغله کاری) هر روز من را به یک شهر تبعید میکردند ولی باز هم کار میکردم.در نهایت باهام کاری کردم از اون سازمان استعفا دادم آمدم بیرون بخش خصوصی که حالا هم گرفتار "تدبیر و امید" شده ایم.
ناشناس
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۸
خیلی عالی نوشتن. واقعا ترس از گزینش بدترین و بزرگترین ترس کارمندان دولتی در طول خدمت شون هست
تعداد کاراکترهای مجاز:1200