اشکان زارعی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و میراث فرهنگی خوزستان در یادداشتی به مناسبت 36 سالگردآزادسازی خرمشهر عنوان کرده است؛ چهارم آبان سال ۵۹ وقتی سربازان عراقی به خرمشهر دست یافتند٬ خودپسندانه بر دیوارهای این شهر نوشتند٬ "جئنا لنبقی"٬ یعنی آمدهایم که بمانیم. عراق از هنگام روی کار آمدن عبدالکریم قاسم بر پایه اندیشه پان عربیسم٬ خوزستان را همواره بخشی از جهان عرب میدانست٬ اینک صدام حسین سرمست از پیروزیهای به دست آمده٬ خود را در آستانه رسیدن به آرزوهای خیالی میدید.
به گزارش ایسنا، در همین حال روزنامه الانوار عراق نوشت: "محمره سرزمین اجدادی است و نیروهای مسلح ما٬ آن شهر را برای ابد بازپس گرفتهاند".
یاسین رمضان معاون رییس شورای فرماندهی عراق نیز گفت: "عربستان آزاد شد".
شاید صدام حسین فراموش کرده بود که عراق کنونی به عنوان کشوری آزاد از سال ۱۹۳۲ میلادی پایه گذاری شد و تا پیش از آن٬ علاوه بر ایرانیان٬ خلفای اسلامی٬ ایلخانان مغول٬ عثمانی و انگلستان در آنجا فرمان رانده بودند. چنانکه از روزگار کورش هخامنشی این کشور بخشی از قلمرو ایران به شمار آمده٬ تیسفون در نزدیکی بغداد٬ ششصد سال پایتخت اشکانیان و ساسانیان بوده است. پس از اسلام نیز برخی از شهرهای کردنشین عراق و گاه بصره در دوره صفویه٬ افشاریه و زندیه تا محمدشاه قاجار بخشی ازخاک ایران بودهاند. از اینرو نامهای بغداد٬ بصره٬ انبار و رودهای دجله٬ فرات و زاب نیز نامهای پارسی هستند.
شاید صدام حسین تاریخ را نخوانده بود. خوزستانی که از ۵۰۰ سال پیش از میلاد نام آن در سنگ نبشتههای آپادانای شوش٬ بیستون٬ نقشرستم٬ تختجمشید و کعبه زرتشت آمده است چگونه میتواند سرزمین نیاکانی او باشد؟
بیگمان او مردم ایران را نیز به خوبی نمیشناخت٬ که هیچ بیگانهای را نگذاشتند بر خاک آنان "تا ابد" ماندگار و پایدار باشد. چنانکه یونانیها٬ خلفای بنیامیه و بنیعباس و مغولان٬ "آمدند" اما هنگام "رفتن" همانی نبودند که آمده بودند٬ زیرا درکوره فرهنگ ایرانی گداخته شده٬ ایرانی گردیده و با شکست نیز رهسپار شدند. همانگونه که سردار نگونبخت قادسیه و سربازانش در سوم خرداد سال ۶۱ پس از ۵۷۵ روز در پی عملیات "الیبیتالمقدس" با خواری و سرافکندگی از خرمشهر بیرون رانده شدند٬ و البته پیشتر نیز در دهلاویه٬ بستان و سوسنگرد شکست خورده بودند.
عملیات الیبیتالمقدس در روز ۱۰ اردبیهشت سال ۶۱ آغاز و پس ۲۳ روز با آزادسازی هویزه و خرمشهر و دور ساختن شهرهای اهواز و سوسنگرد از برد توپخانه ارتش عراق به پایان رسید. در این کارزار از ۹ لشکر و ۱۹ تیپ عراق بیش از ۱۶۰۰۰ هزار کشته و زخمی و ۱۹۰۰۰ نفر دستگیر شدند.
این شکست آنچنان برای صدام سخت بود که وی بسیاری از درجهداران عراقی مانند٬ صلاحالقاضی فرمانده لشکر سوم را اعدام کرد.
خرمشهر تا پیش از جنگ ایران و عراق سه بار دیگر به دست بیگانگان افتاده بود.
نخستین بار سربازان عثمانی در سال ۱۲۵۳ مهی این شهر را غارت و ویران کردند. 20 سال بعد در سال ۱۲۷۳ این بار ناوگان دریایی بریتانیا٬ سربازان خانلر میرزا فرمانروای وقت خوزستان را شکست داده و به خرمشهر دست یافتند. در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی نیز در پی جنگ جهانی دوم ارتش انگلستان یکبار دیگر از هوا و دریا به این شهر یورش آورد.
صدام حسین در حالی از محمره سخن میگفت که این نام برای نخستین بار در سال ۱۲۴۲ هجری قمری به دست شیخ غیث از آلکعب بر سر زبانها افتاد و پیشینه آن بیشتر از 200 سال نبود.
به گواه تاریخ٬ بنیاد این شهر در پنج هزار سال پیش از میلاد با نام "ناژیتو" به دست ایلامیها انجام گرفته است. پس از آن٬ اگینیس هخامنشی٬ آنتیوش سلوکی٬ استرآباداردشیر و بارمای ساسانی٬ محرزه و محمره دوره اسلامی نامهای گوناگون این شهر در هزارههای گذشته هستند.
گویی روزگار جنگ و ویرانی را از یکسو و خرمی و آبادانی را از سوی دیگر در سرنوشت خرمشهر نوشته است.
بیگمان از میان همه نامهایی که این بندر کوچک اما هزاران ساله داشته٬ "خرمشهر" برازندهتر و شایستهتر است نه از آن رو که "خرمی" آن نشان از سرسبزی است که میتواند نماد استواری و ماندگاری آن در برابر تندبادهای تاریخ و تاخت و تاز بیگانگان باشد.
سوم خرداد میآید تا فراموش نکنیم برای پاسداری از این خاک ستمدیده٬ جانفشانیها و فداکاریهای بسیار انجام گرفته و خونهای زیادی ریخته شده است.
"تمامیت ارضی" تنها به معنای آب و خاک نیست که "نام" استانها٬ شهرها و آبها نیز در جرگه تمامیت ارضی به شمار میآید.
اگر چه صدام سالهاست به دار آویخته شده اما کسان بسیاری همچنان سخنان او را بر زبان رانده و اندیشههای خیالیاش را در سر میپرورانند.
سوم خرداد به ما یادآوری میکند که هیچ بخشی از این سرزمین اهورایی جداشدنی نیست و خوزستان٬ خرمشهر٬ آبادان٬ هویزه، سوسنگرد٬ اروندرود و ... نیز نامهایی جاودانه هستند.
سالروز آزادسازی خرمشهر را هرچه باشکوهتر ارجگزاریم تا همه بدانند هر کس که در پی جدایی خوزستان بوده است سرانجام ناکام و بدنام چشم از جهان فروبسته است.