علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان که به تازگی کتاب خاطراتش با عنوان «گذری در تاریخ» منتشر شده، رازهای جدیدی از سیاست خارجی و مذاکرات هستهای را برای نخستین بار طرح کرده است.
به گزارش عصرایران به نقل از روزنامه همشهری، او که از سال 1390تا سال 92سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور بود گفته است: محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت با مذاکرات محرمانه عمان موافق نبوده و به وی گفته این کار خطرناک است. صالحی گفته است: در بدو ورودش به وزارت خارجه تلاش زیادی داشته تا نگذارد شکاف میان ایران و عربستان عمیقتر شود اما با مخالفتهایی در داخل روبهرو شده است. به گفته وی در آن زمان دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی موافق سفر او به عربستان نبوده است.
در آن مقطع سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی بود و احتمالا این مخالفت از طرف وی صورت گرفته است.
صالحی در این کتاب برای نخستین بار فاش میکند به پیشنهاد علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به تیم مذاکراتی پیوسته و از شروط چهارگانه رهبری برای مذاکرات عمان پرده برمیدارد. صالحی پیش از این در گفتوگو با رسانهها، 3شرط از این 4شرط را برشمرده بود.
وی برای نخستین بار اسامی هیأت ایرانی در مذاکرات محرمانه عمان را هم نام میبرد و از نقش نفر جدیدی در مذاکرات عمان به نام محمد سوری مدیرعامل وقت شرکت ملی نفتکش سخن میگوید. او در این کتاب میگوید که وقتی سفارت انگلیس در تهران اشغال شد، در جده بوده و برای یک سخنرانی در دفاع از دولت سوریه و انکار نقش دولت این کشور در تعرض به سفارتخانههای خارجی عازم ساختمان سازمان همکاری اسلامی بوده است.
کتاب گذری در تاریخ که به کوشش حسن علی بخشی تدوین شده، 27فروردین امسال رونمایی شد و بعد از کتاب« آقای سفیر» محمدجواد ظریف دومین کتابی است که روایت وقایع حوزه دیپلماسی کشور را از زبان یکی از وزیران خارجه یک دهه اخیر کشور مطرح میکند.
شهادت امام موسی صدر
شاید برای نخستین بار است که یک مقام مسئول که در بطن حوادث سیاست خارجی کشور قرار داشته، شهادت امام موسی صدر را بهطور رسمی تأیید میکند. صالحی در این کتاب برای امام موسی صدر طلب رحمت از خداوند کرده و آرزو میکند ایشان با اولیاءالله محشور شوند. او درباره نحوه برخورد قذافی با امام موسی صدر میگوید: «من اعتقاد دارم که قطعا او را به شهادت رسانده است، البته خیلیها دلشان نمیخواهد باور کنند که ایشان شهید شده است.»
جاسوس فوردو
علی اکبر صالحی درباره تاسیس تاسیسات فوردو میگوید که نام این تاسیسات را سیدحسن فیروزآبادی رئیس وقت ستاد مشترک نیروهای مسلح در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی پیشنهاد کرد و تصویب شد. او میگوید: با توجه به تجربهای که درباره شیطنت منافقین درباره تاسیسات UCF اصفهان داشته، اصرار داشته که زودتر از موعد به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کنیم که تصمیم داریم در فوردو تاسیسات هستهای ایجاد کنیم.
او گفته، متأسفانه در میان پرسنل سازمان انرژی اتمی کسانی هم بودند که اطلاعات را میبردند و از قضا یکی از این عناصر نفوذی قبلا اطلاعاتی از فوردو به آمریکاییها داده بود و آمریکاییها اطلاعات را نگه داشته بودند تا یک روزی مثل پتک بر سر ایران بزنند. به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی این فرد بعدها در ایران دستگیر شد. صالحی گفته است: آمریکاییها از اینکه ما اطلاعات ساخت فوردو را به البرادعی داده بودیم عصبانی میشوند و به وی میگویند چرا نامه ایران را تحویل گرفتهای؟ (البرادعی به این موضوع در کتابش به نام THE AGE OF DECEPTION (عصر فریب) اشاره کرده است.
جلسه سطح بالا برای تبادل سوخت
بنا به گفتههای صالحی که در سال 88تا 90ریاست سازمان انرژی اتمی را برعهده داشت تصمیم برای تبادل سوخت بین ایران، برزیل و ترکیه که به قرارداد تهران ختم شد در سطح عالی نظام گرفته شده بود. «در جلسهای خدمت حضرت آقا، سران 3 قوه، منوچهر متکی (وزیر خارجه وقت)، جناب آقای محمدی گلپایگانی، جناب آقای سیدعلی اصغر حجازی و جناب آقای سعید جلیلی موضوع تبادل سوخت مطرح شد» او میگوید: روسای جمهور ترکیه و برزیل براساس توصیه آمریکاییها به ایران آمده بودند و بعد از آنکه آمریکا در آن مقطع قرارداد تهران و تبادل سوخت را نپذیرفت داسیلوا لولا و رجب طیب اردوغان روسای جمهور وقت برزیل و ترکیه ناراحت شده و نامه درخواست اوباما را فاش کردند.
شهید شهریاری را در اردن شناسایی کردند
صالحی در این کتاب احتمالا برای نخستینبار نحوه شناسایی دکتر مجید شهریاری دانشمند هستهای کشورمان را که در پروژه غنیسازی 20درصدی نقش فوقالعادهای داشته شرح میدهد. به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان، شهریاری بهعنوان نماینده ایران در پروژهای به نام پروژه «سینکرترون سزامی» فعالیت داشت که محل آن در اردن بود. در این پروژه نمایندهای هم از رژیم صهیونیستی شرکت داشت. در جلساتی که در اردن برگزار میشد اظهارات علمی دکتر شهریاری بهگونهای بود که مورد شناسایی رژیم صهیونیستی قرار میگیرد.
متکی بیخبر نبود
صالحی در این کتاب روایتی از برکناری منوچهر متکی وزیر خارجه اسبق ایران حین ماموریتش در سنگال بهدست داده و گفته، احتمالا او از برکناری خودش خبر داشته است. او گفته که حضورش در وزارت خارجه ناگهانی و بیمقدمه نبوده و اینگونه نبوده که مثلا متکی دوشنبه در سنگال باشد و یکدفعه یکشنبه رئیسجمهور تصمیم بگیرد صالحی را به سرپرستی وزارت خارجه منصوب کند. او میگوید: موضوع از 6ماه قبل از انتصابش به وزارت خارجه از سوی احمدینژاد پیگیری میشده و تصورش این است که علیالقاعده باید با آقای متکی درباره جابهجاییاش صحبت شده باشد.
وزیر خارجه سابق ایران میگوید: حتی وقتی احمدینژاد متوجه میشود که دکتر متکی هنوز از سفر (سنگال) برنگشته، دستور میدهد احکام توزیع نشود ولی دفتر به ایشان میگوید که متأسفانه دیر شده و خبر (برکناری متکی) در اختیار رسانهها قرار گرفته است.
مخالفان سفر به عربستان چهکسانی بودند؟
در زمانی که علی اکبر صالحی به سمت وزارت خارجه منصوب شد هنوز روابط ایران و عربستان تا این حد به شکافهای عمیق نرسیده بود. او که چندسالی در جده در سازمان کنفرانس اسلامی معاون دبیرکل بود و با روحیات سعودیها آشنا بود در کتاب خاطرات خود میگوید که تلاش داشته مانع از عمیقشدن این شکافها شود. او میگوید: بعد از انتصابش به وزارت خارجه، سعودالفیصل وزیر وقت خارجه عربستان با وی تماس تلفنی میگیرد و میگوید قبلا یکبار به تهران سفر کرده و بنا بوده منوچهر متکی پاسخ سفر وی را بدهد، متأسفانه متکی یکی دوبار هم وعده داده ولی به ریاض نرفته است. فیصل از صالحی برای سفر به عربستان دعوت میکند ولی وقتی صالحی موضوع سفر خود به عربستان را مطرح میکند به گفته وی «تعدادی از دوستان صاحب مسئولیت همراهی نمیکنند» و میگویند حالا ضرورتی ندارد.
صالحی از این دوستان صاحب مسئولیت اسم نبرده ولی در ادامه گفته است «به بیان بهتر، دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی راه نمیداد.» در آن زمان دبیر شورایعالی امنیت ملی کشور سعید جلیلی بود و احتمالا منظور صالحی از دوستان صاحب مسئولیت جلیلی است.
وی گفته است برای تحکیم روابط با عربستان تلاش بسیاری کردم اما حقیقت این است که نتوانستم دو کشور را بههم نزدیک کنم و هربار تلاش کردم به عربستان بروم مانعی ایجاد میشد. وی در بخش دیگری از این کتاب درباره روابط با عربستان میگوید: کم کم جوانههای تلطیف روابط در حال ریشه زدن بود که متأسفانه به سبب برخی مخالفتهای داخلی تداوم نیافت.
دخالت احمدینژاد در انتصاب ملکزاده
یکی از معضلات دستگاه دیپلماسی در دوران احمدینژاد دخالتهای رئیسجمهور و نزدیکان وی در مسائل سیاست خارجی بود، بهخصوص در مقطعی که احمدینژاد نمایندگان ویژه خود را در امور مناطق مختلف دنیا منصوب کرد تعبیر به موازی کاری در سیاست خارجی شد. این اتفاقات بیشتر در دوره متکی رخ داد ولی صالحی درباره دخالتهای احمدینژاد در مسائل سیاست خارجی گفته است احمدینژاد او را «مبسوط الید» گذاشته بود و تنها در یکجا در مسائل وزارت خارجه دخالت کرد و آن هم انتصاب محمد شریف ملکزاده به سمت معاونت اداری و مالی این وزارتخانه بود. زمزمه انتصاب ملکزاده به این سمت صالحی را تا پای استیضاح در مجلس هم برد اما نهایتا با استعفای ملکزاده مجلس از استیضاح منصرف شد. مخالفت مجلس با شریفزاده بهخاطر انتساب او با جریان انحرافی و نزدیکیاش با مشایی بود.
انتقاد از گزارش تلویزیونی
صالحی در این کتاب از گزارش خبری 20:30درباره سفارتخانه ایران در لیبی هم شکایت میکند و میگوید خبرنگار حتی تحقیق نکرده بود تا ببیند سفارت ایران در لیبی به جای دیگری منتقل شده است. او با اشاره به حوادث لیبی در جریان بیداری اسلامی میگوید: خبرنگار مربوطه مقابل ساختمان سابق سفارتخانه کشورمان در لیبی رفته و زنگ را میزند و میبیند هیچکس نیست. سپس میگوید مردم این سیاست خارجی ایران است! اصلا سفارت ما فعال نیست. وزیر خارجه سابق کشورمان با اشاره به بیاطلاعی خبرنگار از اصل موضوع میگوید: همزمان با بحران لیبی سفارت ایران به محل دیگری منتقل شده بود.
چهرههای جدید در مذاکرات عمان
وزیر خارجه سابق کشورمان در این کتاب نام شخص دیگری را که در مذاکرات محرمانه عمان نقش داشته ذکر کرده است. محمد سوری، مدیرعامل شرکت ملی نفتکش در جریان گفتوگوهایش برای پس دادن چند کشتی خریداری شده از عمان، با پیشنهاد مشاور سلطان قابوس پادشاه عمان برای گفتوگوی مستقیم هستهای بین ایران و آمریکا مواجه میشود. او این موضوع را ابتدا با علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل مطرح میکرده و سپس با صالحی در میان میگذارد. علیاکبر صالحی در کتابش برای نخستینبار اسامی هیأت ایرانی مذاکرهکننده در عمان را هم ذکر کرده است. علی اصغر خاجی سفیر فعلی ایران در چین، محسن بهاروند مذاکرهکننده ایران در پرونده آمیا که هماکنون در یک مؤسسه بینالمللی در دهلی نو فعالیت میکند، دکتر رضا زیبب سفیر فعلی ایران در قبرس و دکتر رضا نجفی نماینده فعلی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعضای مذاکرهکننده هیأت ایرانی با تیم آمریکایی در عمان بودند.
4شرط رهبر انقلاب برای مذاکرات عمان
به گفته وزیر خارجه سابق کشورمان، رهبر معظم انقلاب 4شرط برای انجام مذاکرات محرمانه عمان مطرح میکنند اول مذاکره در سطح وزیر خارجه برگزار نشود و نماینده ما در حد وزیر آنجا نرود. دوم مذاکره برای مذاکره نباشد. رهبر انقلاب میگویند اگر دیدید در یکی دو جلسه اول نتیجه نمیگیرید مذاکرات را قطع کنید یا در جلسه اول و دوم امتیازی مثل حق غنیسازی بگیرید، سوم مذاکره فقط در ارتباط با موضوع هستهای باشد و چهارم رئیسجمهور هماهنگکننده 2 مسیر مذاکره باشد؛ مسیر اول همان مسیر مذاکره 1+5و مسیر دوم مذاکره محرمانه با آمریکا.
احمدینژاد: زمین میخورید
نکته جالب دیگر درباره این مذاکرات این بوده که با وجود موافقت رهبری برای مذاکرات محرمانه عمان، محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت از این موضوع استقبال نمیکند. به گفته صالحی، احمدینژاد درباره این موضوع به وی میگوید: «این کار خطرناک است و شما ممکن است زمین بخورید.»
تناقض عجیب
صالحی میگوید: در زمان حمله به سفارت انگلیس در ایران قرار بوده که در اجلاسی که علیه سوریه در جده تشکیل شده بود از سوریه دفاع و اعلام کند در تعرض به سفارتخانههای خارجی و خصوصا عربی در دمشق دولت سوریه نقشی نداشته است. او میگوید: در بزرگراهی در جده عازم ساختمان سازمان همکاری اسلامی بوده که به وی اطلاع میدهند سفارت انگلیس در تهران اشغال شده است. «این هم یکی از آن تناقضات روزگار بود». او با انتقاد از اینگونه رفتارهای افراد خودسر میگوید عدهای قلیل آبروی یک ملت تاریخساز و تمدنساز را به راحتی بردند. او به ماجرای زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی- کانادایی اشاره میکند و میگوید: مگر یک خانم ایرانیالاصل را هل ندادند که سرش به دیوار خورد و فوت کرد؟ مگر از آن تاریخ تا امروز ما را در چاه حقوق بشر نینداختند و هر ساله به بهانههای واهی علیه ایران قطعنامه تصویب نمیکنند؟
3پیشنهاد روحانی به صالحی؛ من پیانو بلد نیستم
صالحی میگوید: در زمان دولت یازدهم و روی کار آمدن روحانی؛ رئیسجمهور به او پیشنهاد معاونت اجرایی ریاستجمهوری را میدهد اما وی با رد این پذیرش میگوید این کار مثل این بود که به وی بگوید همین الان پیانو بزن چون اصلا این کار را بلد نیست. وی میگوید: پیشنهاد دوم روحانی برای او وزارت علوم بود اما با توجه به شناختی که از این وزارتخانه در سالهای گذشته داشته میدانسته این وزارتخانه چالشهای جدی دارد و این پیشنهاد را هم نپذیرفته است. معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات میگوید: معتقد بوده که هر کس به این وزارتخانه برود دچار مشکل میشود و در عمل هم همین اتفاق افتاد. حتی برای پذیرفتن وزارت علوم چهرههایی مثل عارف و لاریجانی واسطه میشوند ولی او میگوید این وزارتخانه اینقدر سیاسی شده که ورود او به آنجا همان و لابهلای چرخ سیاسی خردشدن همان.
لاریجانی: صالحی وارد مذاکرات شود؛ صالحی: مونیز هم بیاید
مذاکرهکننده ارشد هستهای کشورمان درباره نحوه پیوستن خودش به مذاکرات میگوید با پیشنهاد علی لاریجانی به تیم مذاکراتی پیوسته است. او میگوید: بهمن سال 93 محمدجواد ظریف بعد از بازگشت از مونیخ اعلام کرد که مذاکرات به بن بست خورده است. این بن بست بهخاطر پیشنهادی بود که آمریکاییها درباره چینش سانتریفیوژها به ایران داده بودند. صالحی برای حضور خود در مذاکرات پیشنهاد میدهد که ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا هم در مذاکرات حضور یابد و عباس عراقچی در تماس تلفنی با وندی شرمن امکان حضور مونیز را هم در مذاکرات فراهم میکند. علی اکبر صالحی میگوید: در گفتوگو با مونیز به چالش بزرگی درباره چینش سانتریفیوژها رسیده و معتقد بود که آمریکاییها میخواهند با این پیشنهاد ایران را سر کار بگذارند. وی میگوید نهایتا به مونیز میقبولاند که این چینش پیشنهادی آمریکا برای سانتریفیوژها در هیچ جای دنیا اجرا نمیشود و ایران هم اجرا نخواهد کرد. در آن جلسه پیشنهاد ایران برای چینش سانتریفیوژها مورد پذیرش قرار میگیرد. او در این کتاب گفته که واسطه برقراری رابطه بین دستگاههای امنیتی سوریه و مصر بوده، اما جزئیاتی از این ماجرا و واسطهگری ارائه نداده است.