دکتر امید خزانی
قرنها قبل از پیدایش نظریههای پیشرو روانشناسی در اروپای قرن 19 و 20 ، در یونان باستان دربارۀ مدیریت پدیدهای به نام " کاتارسیس Catharsis" " برونریزی احسساسات و عواطف" نظریهپردازی میکردند ، اما در جامعۀ ما هنوز این یافتههای ارزشمند بشری در عمق کتابها و ترجمهها مدفون ماندهاند و مجالی برای بروز در عرصه مدیریت جامعه نیافتهاند!
جوان بیست و چند ساله ای که نفسهایش به شماره افتاده و با هر ندایی تمام وجودش فرو می ریزد و منتظر اجرای حکم اعدامش است، شاید اگر بستر مناسبی برای تخلیه هیجانش فراهم بود، مسیر کوتاه زندگی اش از نزاع خیابانی و قتل هیجانی عبور نمی کرد.
ارسطو در کتاب معروفش Poetica "کاتارسیس" را موزون کننده شخص در جامعه میداند و مینویسد: "روح انسانی باید از احساسات مازاد آن تطهیر شود ". ارسطو معتقد بود یکی از مهمترین کارکردهای نمایشنامههای تراژدی برونریزی احساسات و عواطف و رسیدن به نوعی از کاتارسیس است. به تعریف ساده تر کاتارسیس یعنی "مدیریت احساسات انباشته خود از طریق هنر و یا برون ریزی خشم و عواطف".
در یونان باستان اهمیت زیادی به نمایشنامههای تراژدی و حتی کمدی میدادند و آمفی تاترهای متعددی برای اجرای نمایشنامهها، فستیوال ها و جشن های موسیقی با تکیه بر همین پشتوانه نظری ترتیب می دادند. پس از دوره قرون وسطی در قرن 16 میلادی نمایشنامههای تراژدی با آثار شکسپیر دوباره رونق گرفتند و تا به امروز در کنار سالنهای اپرا بخش جداییناپذیری از catharsis فرهنگی و هنری جوامع مختلف غربی شده اند.
بارها در تلویزیون ملی خودمان تصاویر فستیوال گوجه فرنگی در اسپانیا را دیدهایم که با لحنی انتقادی خبر از اتلاف و هدر رفت ده ها تن گوجه فرنگی در چند ساعت در فلان فستیوال پخش شده است! غافل از اینکه چنین فستیوال هایی ارزش بسیار بالایی از نظر برون ریزی و تخلیه روانی و کاتارسیس دارند که به نحو احسن جبران مافات می کنند. بنابراین فستیوال ها گذشته از پتانسیل بالا برای جذب گردشگر و درآمدزایی کارکرد بسیار ارزنده ای از نظر سلامت روحی و روانی جامعه بازی می کنند؛ کارکردی که جامعه ما با خلا جدی آن روبروست. بر اساس همین دیدگاه هست که فوتبال و همه هیجانات پیرامونش نقشی به مراتب عمیق تر از یک ورزش را در جامعه بازی می کند.
پدیده "کاتارسیس" بعدها در مباحث روانشناسی مدرن به طور جدی مطرح شد و مبنای روانشناسی تحلیلی psychoanalysis قرار گرفت. روانشناسان مکتب فروید از متد cathartic method برای درمان تروماها استفاده می کردند. ژوسف برویه و برنولد ریمه تحقیقات گسترده ای در مورد آثار مثبت کاتارسیسم در نیمه قرن بیستم انجام دادند.
جامعه ما هم از منظر دگماهای سنتی شکل گرفته و هم از منظر امکان اندک بروز رفتارهای احساسی جامعه ای non-cathartic است. کودک 10 ساله ای که بارها و بارها می شنود "که مرد که گریه نمی کند!" و یا دختربچه ای که می شنود " شما دیگه خانمی شدی برای خودت نباید گریه کنی ! " آموزش می بینند که انبوهی از احساسات سرکوب شده را در وجودشان انبار کنند، و بعدها در جامعه نیز فرصت بروز احساساتشان را نمی یایند.
آمار تاسف آور نزاع های خیابانی
حتی جوامعی که از نظر شاخصه های رشد و توسعه در جایگاه مناسبی قرار دارند نیاز اساسی به تخلیه های هیجانی (کاتارسیس) دارند چه برسد به جامعه بسیار جوان ایران با انبوهی ازجمعیت تحصیل کرده جویای کار که اژدهای اعتیاد و افسردگی و خودکشی در کمین شان نشسته است.
واکنش های شدید از فرمول ABC تبعیت می کنند که A محرک ها (activating agents) با تاثیر بر روی باورها B (Beliefs) منتج به C(Consequences) عواقب وخیم می شوند که می شود با آموزش باورهای درست و تخلیه عاطفی آنها را کاهش داد و مدیریت کرد. (لین کلارک-مدیریت خشم و اضطراب- 2001)
بر طبق آمار سازمان نظام پزشکی ایران روزانه 1600 پرونده نزاع خیابانی منجر به جرح و خونریزی در این سازمان تشکیل می شود. جای شگفتی است که این آمار فقط در بین طبقات پایین با تحصیلات پایین نیست! ! اگر جامعه را بستری پویا بدانیم باید در پی علت العلل این معلول بگردیم و چه علت العللی مهمتر از فقدان برنامه ریزی مناسب برای مدیریت کنترل احساسات و خشم و عواطف در بین جوانان!
کنسرت های پرشور موسیقی ، کلوب های خنده laughter clubs، رؤیاپردازی dreaming، تماشای نمایشنامههای درام ، ورزشهای رقابتی ، حرکات موزون، تورهای ویژه طبیعتگردی، روابط موفق زناشویی، عبادات و پرستشهای گروهی نمونههایی هستند که می توانند یک جامعه non-cathartic را به جامعهای سالم از نظر تخلیههای احساسی و عاطفی تبدیل کنند. در برخی جوامع فقیر اگر چه نتوانستهاند به نیازهای آرمانگرایانه جوانانشان پاسخ بگویند، دست کم راه های تنفس آنها را نیز نبسته اند! برای نمونه کشورهای فیلیپین و هندوستان بیش از هزار فستیوال مختلف در طول سال دارند.
امروز اثبات شده است که کنترل احساسات و عواطف هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی در موفقیت فرد و جامعه تاثیر شگرفی دارد. پرورش EQ یا هوش هیجانی که امری اکتسابی است در جایگاه بسیار بالاتری از IQ یا هوش ارثی است. روانشناسان دریافتهاند که هوش هیجانی بازیگر اصلی موفقیت یا ناکامی شخص در زندگی است که باید در بستر جامعه شکل بگیرد.
بنابراین اگر شهری مهمترین نمادش اماکن مذهبی است ، نمیتوان همه جوانان آن شهر را در چهارچوبی خاص قرار داد همانطور که قرآن کریم انسانها را به مسلمان و مؤمن و متقی و ابرار و مقربین و نفوس مطمئنه طبقه بندی کرده است و برای هر کدام جایگاهی و شأنی تعریف کرده است!
نگارنده تخصصی در فقه و اصول ندارد اما یکی از اصول مسلم فقه امامیه اصل " دفع افسد به فاسد است" که در طول تاریخ تشیع راهگشا بوده است.
اگر موسیقی و کنسرت و ورزش زنان و ... از نظر برخی صاحب نظران اموری فاسد هستند مطمئنا آمار بالای خودکشی جوانان، اعتیاد به انواع مخدرهای صنعتی ، افسردگی های حاد Major Depression ، PDD ، PD ، آوارگی زنان و دختران جوان در کشورهای عربی و همسایه جزو مقوله " افسد " ند و میتوان آنها را با امری کم ضررتر دفع کرد!
در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که " جوانی شاخهای از جنون است" که اگر ترجمهای امروزی از کلام ایشان بخواهیم انجام دهیم معنایی جز این نخواهد داشت که جوان پر است از انرژی انباشته که باید مدیریت شود!
جامعه، موجودی پویاست و هر کنشی را با واکنشی پاسخی میدهد. گروهی که داعیۀ تأسی از پیشوایان دین دارند با خود بیندیشند که برای این جوان که به تعبیر دین مملو از "شور و شر" است، کار دیگری جز پایین کشیدن کنسرتها و فیلمها و بستن درِ ورزشگاهها کرده اند یا نه!
میخوان بهت بگم سطح توقع تمون از کنسرت دیگه گذشته... کار نداریم
احساس میکنم چهارسال عمرم رو تلف کردم
کانال ورزشی حداقل 20 کانال
کانال اقتصادی حداقل 15 کانال
کانال کودکان و نوجوانان حداقل 20 کانال
کانال فرهنگ و شعر و ادب حداقل 15 کانال
کانال تولیدات کشاورزی و تحقیقات و.. حداقل 20 کانال
کانال سالمندان حداقل 15 کانال
کانال آموزشی 20 کانال
کانال توریستی 15 کانال و...
قطعا با ایجاد قوانین خاص درامد زایی زیادی برای مردم بوجود آورد...