من اين حق رو دارم و خودم رو هم موظف ميدونم كه نسبت به شرايط اجتماعى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى كشورم در جهت تفكرى كه بهش اعتقاد دارم نظر بدم
من انتخاب كردم كه از اين موقعيتى كه در اختيارم قرار گرفته (اين صفحه) نه فقط براى تبليغ آثار هنرى و انتشار برنامه هاى روزمره و تبليغات و جمع كردن طرفدار، بلكه براى گسترش تفكرى كه بهش معتقد هستم استفاده كنم و به خاطر منافع شخصى يا نگرانىِ از دست دادنِ طرفدارانى با تفكرات مخالفم، سكوت نكنم
من خودم رو موظف ميدونم كه توى كشور سياست زده اى مثل ايران كه قدرت گرفتن هر كدوم از جناح هاى نه چندان متنوعش ميتونه تاثير زيادى روى كيفيت زندگى مردم به لحاظ اجتماعى/فرهنگى بذاره، صرفاً يك دستگاه تزئينى براى توليد آثار هنرى نباشم -من تجربه يكصدا راى دادن و تبعاتش رو به خاطر دارم.
در انتهاى اون تجربه هم عده اى معتقد بودن كه اون دولت كنار مردم ايستادگى نكرد، عده اى معتقد بودن كه زورش نرسيد، عده اى هم وفادار مون به كل اون ايده... نه به كابينه. ولى در نهايت دستآورد اون تجربه آشنا شدن با مفاهيمى مثل حقوق مدنى و شهروندى، گفتمان و اصلاحات بود و از اون مهم تر اين كه گروهى از مردم كه سالها ساكت و تنها و افسرده بودن، توى اون دوره براى اولين بار همديگه رو ديدن، شنيدن، شمردن و ديگران رو هم وادار كردن به اين كار
من تجربه يكصدا راى ندادن و تبعاتش رو هم به خاطر دارم. هشت سال تحقير، تحريم، فشار روانى و اقتصادى، احساس عدم امنيت و در كنارش هست سال سكوت مجدد و افسردگى و ترس از فضاى امنيتى... بدون هيچ دستآورد مشخص و مثبت قابل اشاره
پس... من از انتخابم پشيمون نيستم. با تحليل و بر اساس تجربه اين كار رو كردم و نه شير يا خط. اين بار هم به كابينه راى ندادم كه الان ازش انتقاد نكنم. انتظار بيشترى هم از اين كابينه نداشتم، چون باز هم به يه "ايده" راى دادم... ايده اى كه در سايه اين كابينه و اين دولت قابل دسترس تر به نظر ميومد و مياد.
راى دادم به اين كه باز هم بشنويم هم رو و باز هم بشنون ما رو و اين اون اتفاقيه كه دوباره به وضوح داره ميفته... -در نهايت من براى تفكر مخالف محترم احترام خيلى بيشترى قائل هستم تا تفكرى اونقدر سطحى كه به راحتى ميتونه پشيمون بشه يا از اون بدتر تفكر خنثايى كه براى مخفى كردن ترس منفعت طلبانه اش، ديگران رو مورد تمسخر قرار ميده
و من سيبيلم رو پس از قرن ها زدم ...