صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۰۳۱۹۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۱ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ - 11 April 2018

محسن رفیق دوست: احمدی نژاد و جریانش به دنبال غصب حکومت هستند/ احمدی نژاد را از ابتدا قبول نداشتم/ اگر در بنیاد مانده بودم جاده تهران شمال سال ها پیش تمام شده بود/ به خاطر جنگ و مشکلات، برخورد فرهنگی را بلد نیستیم/ حجاب حداقلی باید در جامعه رعایت شود/ شهید تهرانی مقدم من را پدر صنعت موشکی دانست

در بنیاد هم که بودم هشت کارتن پرونده برای من درست شده بود.

عصرایران؛ حمیدرضا عسگری - "محسن رفیق دوست" در گفتگویی درباره مسائل مختلف روز سخن گفت.

رفیق دوست که خاطره رانندگی او در خودروی بلیزر حامل امام خمینی از فرودگاه تا بهشت زهرا در یادها مانده است همچنان گفته های جذابی از دهه های اول حیات جمهوری اسلامی دارد. زمانی که او در دو سمت کلیدی وزیر سپاه و رئیس بنیاد جانبازان و مستضعفان حضور داشت.

رفیق دوست در این مصاحبه به شدت علیه احمدی نژاد و 8 سال ریاست جمهوری او موضع گیری کرد از خاطرات اوایل انقلاب و سال های وزارت سپاه صحبت و به استناد سخنان امام خمینی از اقتصاد آزاد دفاع کرد. او همچنین گفت که به گواهی شهید تهرانی مقدم، در دوره ای که او وزیر سپاه بود اولین موشک در ایران ساخته شد.

او کوچک شدن دولت و آزاد گذاشتن مردم در امور اقتصادی را راهگشای مشکلات کشور می داند و در حوزه اجتماعی معتقد است ایران به سبب درگیری درجنگ و مشکلات پس ازآن از امور فرهنگی عقب، مانده است و ...

در زیر بخشی از گفتگوی خبرنگار عصرایران با محسن رفیق دوست را می خوانید:

* آقای رفیق دوست، پیامبر هنگام فتح مکه به ابوسفیان و دیگران امان دادند و صرفاً از مناصب حکومتی خلعشان کردند، چرا حضرت امام در زمانی که انقلاب را به سرانجام رساندند و حکومت اسلامی را برقرار کردند، با سلطنت پهلوی چنین برخوردی نداشتند؟

- این قیاس مع الفارق است. آن زمان که پیامبر مکه را فتح کردند و خانه ابوسفیان را خانه امن قراردادند یک جنگی بود و پیامبر احساس می کرد پایه های حکومتش باید مستحکم شود. امروز ما که شیعه هستیم براساس روایات و سفارشات معصومان ابوسفیان را لعن می کنیم، این همان ابوسفیان است که پیامبر خانه اش را محلی برای امنیت قرار داد. اما مبارزه انقلاب، امام اعلام کرد که من با حکومت فاسدی که خلاف قانون عمل می کند مبارزه می کنم. پیامبر گفت با هرکس که غیرمسلمان باشد مقابله می کنم. کفار مکه زمانی که پیامبر فاتح شد تسلیم شدند و به ظاهر اسلام آورند. اما در مقابل امام حکومت شاه تسلیم نشد و تا آخرین لحظات مقابله کردند تا به تسلیم کشانده شدند.

شما ببینید که یک نظامی در ایران بود که پنجمین قدرت نظامی غیراتمی جهان بود و طرف مقابلش یک ملت دست خالی بود لذا امام به حق حکومت پهلوی را ساقط کرد. برای متوجه شدن این مطلب خاطرات مادر فرح، فریده دیبا را بخوانید یا کتاب انصاری درمورد رضا پهلوی را بخوانید و کتابی که مادر محمد رضا درمورد شوهرش و پسرش نوشته بخوانید.

همسر رضاشاه در خاطراتش می نویسد که "رضاشاه هیچ اعتقادی به دین و دینداری نداشت اما برای رسیدن به قدرت از دسته های سینه زنی حمایت کرد و بعد از رسیدن به قدرت با هیات مذهبی و دسته جات و هرچه مظهر اسلام بود ، مبارزه کرد". خیلی ها هم از خاندان پهلوی در ایران ماندند و کسی کاری به آنها نداشت. علی پهلوی یا علی اسلامی پسر رضا شاه بود که به تازگی فوت کرد و خیلی هم شبیه شاه بود. بنده از جنس اصلی آن حکومت اطلاع داشتم چه در مبارزات چه در زندان جنس حکومت پهلوی را می شناختم لذا به گونه ای بود که هیچ راهی جز ریشه کن کردن آن وجود نداشت.

* بروز برخی اختلافات در میان جریان های انقلاب را شاهد هستیم.  یک وحدت و وفاق برای پیشبرد اهداف کشور دیده نمی شود.  علت نبود این وفاق ملی در مدیریت اجرایی کشور چیست؟

- ما باید یک نگاه به عقب داشته باشیم. حضرت امام 15 سال یک هدفی را دنبال کردند و هنگامی که موعد آن رسید با سه شعار "استقلال ، آزادی، جمهوری اسلامی" انقلاب را پیروز کرد. در حوزه "استقلال و آزادی" هدف امام تامین شد اما در مورد "جمهوری اسلامی" با مشکلات فراوانی مواجه شده ایم. در کشور وجود چند صدایی ایرادی ندارد اما اگر همه صداهایی که معتقدند در اجرا و روش، راه بهتری دارند نگاهشان به یک نقطه باشد و بپذیرند که سیاست های کلی نظام آنجا تعیین می شود، مشکل حل خواهد شد.

اخیراً دیدیدم که رئیس جمهور اعلام کرد که اگر قرار است کسی از طرف مردم حرف بزند آن شخص من هستم، بعد عده ای دیگر گفتند که خیر شما در بخشی از مسائل مملکت نماینده مردم هستید و وکلای مجلس و دیگر افراد نیز نماینده مردم تلقی می شوند. علت تمام این مسائل این است که حکومت واقعی ولایت فقیه را آنطور که باید، یا هضم نکرده اند و یا دقیقا به آن عمل نمی کنند. اگر همه جناح های سیاسی چه اصلاح طلب و چه اصولگرا نگاهشان به سیاست های کلی نظام که رهبری تنظیم می کنند معطوف باشد، دیگر مشکلاتی از این دست نخواهیم نداشت و وفاق ایجاد خواهد شد.

همچنین شاهد بروز هنجارشکنی هایی از سوی جریان احمدی نژادی هستیم. من درمورد احمدی نژاد بسیار عریان و صریح صحبت می کنم. بنده ایشان را از ابتدا قبول نداشتم چرا که احمدی نژاد اساسا دنبال چیز دیگری است. همه کارهایی هم که در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خود کرد برای این بود که بتواند "حکومت را قبضه کند نه دولت را". باند احمدی نژادی ها درپی قبضه حکومت هستند. بنده آنها را جریان سالمی نمی دانم و معتقدم نظام به خاطر مصالحی دیگر تا کنون آنها را تحمل کرده اند.

به عنوان مثال برخی می گویند چرا حضرت آقا، احمدی نژاد را در مجمع تشخیص مصلحت قرار داده است. من دراین حوزه صرفا به عنوان یک مقلد عمل خواهم کرد اما براین اعتقادم که ایشان در این برهه مصلحتی را اندیشیده اند که احمدی نژاد را در این مکان قرار داده اند، نه اینکه احمدی نژاد آدم موجهی است. ایشان هشت سال رئیس جمهور بوده، شاید نظراتش در مجمع به کار مصلحت اندیشان نظام بخورد(این نظر شخصی من است).

اما تمام کارهایی که ایشان در هشت سالش انجام داد، کارهایی بود که در ظاهر عامه پسند اما در باطن به ضرر ملت و کشور بود که معروفترین این کارها هدفمندی یارانه هاست. دوازده سال پیش ماهی 45 هزار و 500 تومان به مردم می دادند امروز این مبلغ چقدر برای مردم ارزش ریالی دارد که دولت حتی امروز برای پرداخت آن با مشکل مواجه است.

شما باید همیشه عملکردها را مقایسه کنید. آقای هاشمی در هشت سال دولتش 138 میلیارد دلار، آقای خاتمی 179 میلیارد دلار و آقای احمدی نژاد 700 میلیارد دلار درآمد داشته اند. به خدا و انبیا قسم می دهم که یک گروه کارشناسی جمع شوند و بررسی کنند ببینند آقای هاشمی با آن مبلغ چه کرد آقای خاتمی چه دستاوردی داشت و در دوران احمدی نژاد 700 میلیارد دلار خرج چه شد و چه کردند در این مملکت؟! این پول را به باد دادند و برای آینده مملکت مشکلات فراوان درست کردند. لذا با این جریان فکری منحرف باید مقابله شود و نباید در آینده ایران اسلامی محلی از اعراب داشته باشند.

من معتقدم به زودی نظام با احمدی نژاد برخورد قاطع خواهد داشت چون آبروی نظام اولویت بیشتری نسبت به اشخاص دارد. باید برای مردم و دنیا مشخص شود که آبروی و مصلحت نظام بر افراد اولویت دارند. حال می بینیم که یکی از یاران ایشان را زندان کردند و جرائمی برای وی مشخص کردند لذا به زودی نوبت به ایشان هم خواهد رسید و برخورد خواهد شد.

* اینکه ما به صورت اپیدمی تمام مشکلات کشور را به خارج از کشور مرتبط می دانیم، آیا این موضوع به منزله ضعف ما در مواجهه با مشکلات تلقی نمی شود؟

این دو مسئله متفاوت است. ما در دی ماه شاهد اعتراضاتی بودیم که بخشی از آن مردمی بودند که به وضع معیشت و مشکلات دیگر همچون موسسات مالی اعتراض داشتند. اما در سوی دیگر، بلافاصله بعد از آن یک اغتشاشاتی شروع شد که بر اساس بررسی مراکز رسمی و مجاز جمعیتی در حدود 50 هزار نفر بودند و این طور عمل می شد که به عنوان مثال یک گروهی امروز به رودهن می رفتند و فراد همان ها براساس فیلم هایی که ضبط شده به بومهن می رفتند و روز سوم به پردیس، شلوغ کاری می کردند و به اموال عمومی آسیب می زدند، اغتشاش به راه می انداختند.

در بخش اول اعتراضات هیچ دست خارجی در کار نبود و امروز نظام در صدد این است که راهکارهای مناسب برای حق اعتراض مردم را فراهم کند. البته من معتقدم که باید مشکل مردم حل شود و اصلا نباید گذاشت که کار به اعتراض کشیده شود. یک آنفلوانزای مرغی در کشور ما می آید و مرغ ها تلف می شود، اما این که عامل سخت و مشکلی نیست که نتوان کنترلش کرد. مسئله را رها کردند و کار به جایی رسید که تخم مرغ قیمتش سربه فلک گذاشت و تبدیل به یک مشکل ملی شد و مردم فقیر دیگر تخم مرغ هم نمی توانستند بخرند. ایا واردات به موقع کارسختی است؟ آیا باید گذاشت چنین مشکل ساده ای تبدیل به اعتراض شود.

اما براساس تحقیقاتی که من در مطالب و رسانه ها دارم معتقدم در اغتشاشاتی همچون 88 که دختر دیک چنی به دبی عزیمت می کند و بسیاری از افراد با وی تماس می گیرند و پول می گیرند و هنگامی که دستگیر شدند به این امر اقرار کردند، مشخص است که دست بیگانه در کار است.

بعد از سال 88 نتانیاهو اعلام کرد با این سیستم مبارزه امکان غلبه بر ایران نیست و باید از طریق رسانه و فضای مجازی وارد شد. فضای مجازی در کشور ما به سرعت اخلاق را نابود می کند و فساد را به شدت بالا می برد. سن ازدواج را به 40 سال می رساند و تمام اینها عامل خارجی دارد.

* اقتصاد ما به مسائل سیاست گره خورده است. با توجه به تحریم ها و برجام و پرونده هسته ای آینده اقتصاد کشور را چگونه می بینید و ایا اصلا اقتصاد ما با مسائلی همچون برجام حل خواهد شد؟

من به عنوان یک فرد عادی که در تامین یک مورد نیاز مملکت مشغول بودم این مطلب را عنوان می کنم. وقتی که جنگ شروع شد ما مطالعه کردیم و متوجه شدیم که به خاطر وجود و هویت انقلاب اسلامی هیچگاه دنیا به ما کمک نظامی نخواهد کرد. لذا از اول جنگ تصمیم گرفتیم که دفاع را خودکفا کنیم. من در این مسیر خیلی تلاش کردم و اجر آن را از خدا خواهم خواست. هنر من این بود که آن زمان انبوه جوانان مومن را جمع آوری کردم. در آن زمان بچه های جنگ به من می گفتند که ما موشک تاو می خواهیم. و هیچ کجای دنیا این موشک را به ما نمی فروختند. ما این جسارت را به خرج دادیم و با اتکا به توان جوانان شروع کردیم به ساخت موشک. شهید حسن تهرانی مقدم که پدرموشکی ایران شناخته می شود، هشت ماه قبل شهادتش به دفتر من آمد و تابلوی یادبودی به دیوار دفتر من نصب کرد که در آن مرا پدر و بنیانگذار صنعت موشکی کشور خوانده است.

سال گذشته نیز سی و پنجمین سالگرد شروع به ساخت موشک تاو را در صنایع دفاع جشن گرفتند و بنده را دعوت کردند. انجا که رفتم دیدم آن موشکی که من بنیانگذاری ساختش را انجام دادم یک مدل ساده و پیش پا افتاده است و امروز بچه های ما موشک هایی ساخته اند که ما نمی دانیم آیا امریکا مدل و مثل آن را دارد یا خیر.

در جنگ 33 روزه موشک های ما بود که اسرائیل و تانک مرکابا را از پای دراورد لذا وقتی مطمن شدیم که در هیچ زمینه به ما کمک نمی کنند تصمیم گرفتیم در تمام عرصه های نظامی خودکفا شویم و امروز حتی از مواد اولیه هم خودکفاییم. حال می بینیم که به لحاظ دفاعی درچه سطح بالایی قرار داریم.

18 سال پیش حضرت آقا به جوانان گفتند به دنبال تولید علم بروید و سفارش و کمک های ویژه ای نیز به این مسئله صورت گرفت. در آن سال رتبه علمی ما 143 بود و امروز 14 است و البته دوسالی است که درجا می زنیم و این مسئله قابل تامل است. این موفقیت زمانی حاصل شد که دولت در آن نقشی نداشت. تولید علم مجوز نمی خواست و نیازی به تایید این و آن نداشت.

اما درمورد برجام باید مسائلی را مطرح کنم. قبل برجام تحریم ها برعلیه ما تا اندازه ای کارساز بود چون نگاه ما به خارج بود. اگر اقتصادیون مملکت ما همچون نظامیان که در زمان جنگ تهدید و تحریم را به فرصت تبدیل کردند با اتکا بر دانشجویان و جوانان به سمت رفع نیازهای صنعتی، کشاورزی و اقتصادی می رفتند ما دچار وابستگی نمی شدیم.

اگر دولت مردم را در کسب و کار آزاد بگذارند این مشکل برطرف می شود. راهکار این است که دولت یک قانون تدوین کند و در آن سه مولفه آب، خاک و هوا را محدودیت و خط قرمز قرار دهند و مشاغل را موظف کند که از آن تخطی نکنند. نه اینکه اگر کسی بخواهد یک کارگاه تولیدی یا کارخانه راه بیندازد از ده ها سازمان و نهاد مجوز بخواهد و شش سال برای اخذ این مجوزات گرفتار شود و درآخر نیز میزان سرمایه اولیه آن از بین برود یا موضوع تجارتش از اولویت خارج گردد. طرف 10 هکتار زمینش را یونجه می کارد، قصد دارد یک هکتار آن را آغل بسازد و دامپروری کند باید از 19 جا مجوز بگیرد و اخر هم به او اجازه نمی دهند!

خاطره ای از حضرت امام(ره) نقل کنم که مرتبط با این موضوع است. اوایل وزارت من بود و مطلبی با موضوع دولت و ملت مطرح بود که چه اموری دست مردم باشد و یا چه اموری را دولت کنترل کند. 19 وزیر بودیم که 9 تا مخالف و 9 تا موافق بودند و من هم رای نمی دادم و گفتم که هفته بعد رای خود را اعلام خواهم کرد. از همانجا رفتم جماران خدمت حضرت امام و موضوع را شرح دادم و مدام سئوال پرسیدم، نهایتا امام یک جمله فرمودند:«گفتند آقا زندگی مردم را دست کارمند ندهید»! . حالا اقتصاددانان این جمله را تفسیر کنند. اگر دولت نقش کنترل کننده و برنامه ریز داشته باشد، مردم خودشان می توانند مشاغل و نیازهای کشور را ساماندهی کنند.

من با ماهتیرمحمد دیدار کردم و از ایشان پرسیدم که راه پیشرفت شما چگونه بود. "گفت من 20 میلیارد دلار سرمایه داشتم و 40 میلیارد دلار وام گرفتم و استقراض کردم و همه این مبلغ را کارخانه با کیفیت ساختم. این کارخانه ها مالیات نمی دادند، همان زمان گروهی را برای شناسایی مدیران و افراد ماهر در حوزه مدیریت صنعتی مامور کردم. این کارخانه ها را با تمام امکانات و کارگران به این افراد سپردم و گفتم هیچ پولی لازم نیست بدهید فقط تا هفت سال شما برنامه دارید که تولید را افزایش دهید، کمیت و کیفیت را ارتقا دهید ، کارگران را حفظ کنید. این کار را انجام دادند و به سود رسیدند و پس از یک سال و نیم این کارخانه ها هرکدام 30 درصد مالیات به دولت دادند. این مدل را من در بنیاد پیاده کردم و جواب هم داد.

* چرا در عمر 40 ساله انقلاب نمی توانیم این الگوها را پیاده و اجرایی کنیم و صرفاً در حد کلام وعده و وعید می دهیم و در مقابل مدام شاهد افزایش تخلفات و فساد در بدنه اجرایی حکومت هستیم؟

اصولا فساد، ارتشا و اختلاس مشخصه اقتصاد دولتی است اما اگر اقتصاد خصوصی باشد رشوه و اختلاس معنا ندارد چرا که کارآفرین و کارگر بودجه باد آورده ای ندارند که نسبت به آن تعدی کنند. ما سال گذشته با جمعی از مقامات خدمت حضرت آقا رسیدیم و این سئوال مطرح شد که چرا ما نمی توانیم در این مسیر موفق شویم. من آنجا به حضرت آقا عرض کردم شما گفته اید که "من انقلابیم" این مفهوم و معنا را به وجود جامعه تزریق کنید تا همه وزرا انقلابی شوند.

مثالی بزنم، زمانی که امام از دنیا رفتند، بحث ساخت حسینیه حضرت امام خمینی که امروزه سخنان و دیدارهای رهبری درآن برگزار می شود مطرح شد. ما آن زمان زمین فوتبال ریاست جمهوری را به این منظور اختصاص دادیم. بعد از چند ماه به ما گفتند که این کار هنوز در مرحله تعیین نقشه باقی مانده است! من هم 5 مهندس را به همراه 20 معمار و 100 کارگر را جمع کردم و لباس سربازی پوشیدم و به آنجا رفتم و ظرف 61 روز انجا را ساختم.

یک کارخانه ای هست به نام کارخانه شهید باقری که درآن گلوله کاتیوشا می سازیم، این کارخانه را من با کمک همکاران انقلابی ظرف 153 روز ساختم. برای اینکه من انقلابی بودم و انقلابی عمل می کردم. اکثر مسئولین وقتی میخواستیم کاری و یا چیزی را خودمان تولید و انجام دهیم، مدام می گفتند چه جوری و چطور؟ زمانی که من رئیس بنیاد بودم خدا رحمت کند آقای کازرونی وزیر مسکن بودند. من به ایشان گفتم یک پروژه ای هست به نام آتی ساز که در آن فرانسوی ها برج های 18 طبقه ساخته اند و من می خواهم باقی آن را بسازم. گفت مشاور خارجی خود را معرفی کن. گفتم مشاور خارجی نمی گیرم، گفت اجازه نمیدم، گفتم منم می سازم شما بیا جلوی کار را بگیر. آمدم به جای 18 طبقه در زمانی کوتاه 22 طبقه ساختیم. بعد از آن برای اینکه تحولی در آقای کازرونی ایجاد شود، همان شرکت فرانسوی را دعوت کردیم و گواهی کرد که ساختمان های ما بسیار مقاوم تر از 18 طبقه های ساخته شده توسط آنهاست. من خودم نخواستم که در بنیاد بمانم اما اگر مانده بودم اتوبان تهران شمال سال ها پیش و با یک پنجاهم هزینه هایی که تاکنون انجام دادند، تمام می شد. لذا اگر یک اتفاقی رخ دهد و ما مجددا 10 سال انقلابی شویم همه مشکلات کشور حل خواهد شد.

* در دهه چهارم عمر انقلاب شاهد تغییر و تنوع مطالبات جامعه هستیم. سلایقی که خیلی با عقاید دهه های اول انقلاب مطابقت ندارد. چرا با گذشت این همه سال رویکرد مناسبی برای برخورد و تامین این مطالبات صورت نگرفته ، چرا دستگاه های فرهنگی ما نتوانسته اند نیازهای امروز را براورده کنند و ارزش های انقلاب را بروز رسانی نمایند؟

حکومت ما یک حکومت ایدئلوژیکی است یعنی وقتی ما جمهوری اسلامی را که مطرح می کنیم معتقدیم مردم پایه این حکومتند، اما این حکومت بر اساس قوانین اسلام اداره می شود. از سوی دیگر معصومین ما اعلام کرده اند که اسلام دین"سمحه و سهله" (آسانی و تسامح) است. برمی گردیم به مسائلی که این روزها مطرح است . با مسئله حجاب در کشور باید چه برخوردی داشت؟ حداقل حجاب مورد قبول اسلام باید از سوی زنان پذیرفته شود و هیچ کس هم حق ندارد به آن حداقل پذیرفته شده اعتراض بکند. اما نه با بی حجابی بلدیم برخورد کنیم و نه آن حداقل ها را می توانیم درست رعایت کنیم.

در سال های ابتدایی انقلاب در میدان ولیعصر یک خانم 70 ساله ای که تبرج هم نداشت، این خانم بنده را شناخت و صدا کرد و گفت آقای رفیق دوست این آقایان مرا به عنوان بی حجاب گرفته اند؛ به آنها بگویید که براساس اسلام حجابی برای من در چنین سن و سالی واجب نیست. مامور ما عصبی شد و من به وی گفتم این خانم درست می گوید و اگر همین روسری راهم نداشته باشد از نظر اسلام مشکلی ندارد چرا که این حجاب کامل برای ایشان الزام آور نیست.

حجاب برای زنانی است که تبرج داشته باشند و جلب توجه می کنند. لذا نحوه برخورد با این مسئله فرهنگی را بلد نیستیم اما برهنگی را در جامعه اسلامی نمی پذیریم. مجریان ما درست عمل نمی کنند، نباید اجبار کرد که همه چادر داشته باشند اما باید حداقل هایی که دین ما می گوید از سوی همه رعایت شود.

ما نباید به حریم خصوصی و درون خانه مردم کاری داشته باشیم. ما با حریم عمومی و جامعه کار داریم، حجاب حداقلی باید در جامعه رعایت شود. ما به سبب 10 سال جنگ در ابتدای انقلاب از کار فرهنگی به کلی باز ماندیم و بعد از آن هم مشکلات فراوانی داشتیم و در این بین دیگران برای فرهنگ ما برنامه ریختند. اگر بخواهیم در مسائل اجتماعی و فرهنگی به آرامش برسیم باید جوانان ما اسلام را بشناسند و دین تساهل و تسامح را مطالعه کنند و حداقل های مطرح شده را بپذیرند. مسئولین ما هم باید همان حداقل ها را مردم توقع داشته باشند.

* چرا با تجربه و سابقه فراوانی که درامور مختلف انقلاب داشته اید از سیاست و مسائل کشوری به دور مانده اید و به طور رسمی وارد عرصه مدیریت کشور نمی شوید؟

سن و سال ما و امثال ما برای برخی کارها بالارفته و بنده در سن 77 سالگی هستم. سال 1378 وقتی خواستم از بنیاد بیرون بیایم نزد حضرت آقا رفتم و گفتم دیگر نمی خواهم در بنیاد بمانم، ایشان گفتند چرا علت چیست؟ گفتم من 10 سال است که در این قسمت کار کرده ام و هر آنچه را که می توانستم و به صلاح بوده را اجرا کردم و از این پس درجا خواهم زد. بعد فرمودند از این پس چه خواهی کرد؟ گفتم به دنبال کار کردن برای مردم هستم و بنیاد نور را که قبلا راه اندازی کرده بودم مدیریت کردم. اینکه ما برای پیشبرد امور کشور کارایی داریم باید از سوی دیگران تشخیص داده شود. چند وقت پیش نزد بنده آمدند و گفتند شما برای کشور چه کاری می توانید انجام دهید؟ گفتم همه کار.

اما مشکل ما اینجاست که من در سپاه پرونده ام 196 سانت بود و آن زمان آقای موسوی اردبیلی به می گفت پرونده ات از قد من بلندتر است. گفتم من آماده ام احضارم کنید. گفتند تا وقتی جنگ هست که نمی توانیم این کار را بکنیم و بعد از جنگ هم شما به ما خواهی گفت "آیا آن موقع مرده بودید که رسیدگی کنید"!

در بنیاد هم که بودم هشت کارتن پرونده برای من درست شده بود برای اینکه خیلی از قوانینی که در مجلس برای اجرای امور تصویب می شود، خود آن قوانین یک مانع برای پیشبرد کار تلقی می شود. چرا که در مجلس صرفا می خواهند قانون را تصویب کنند. آن زمان که قانون سپاه را می نوشتند من به کمیسیون دفاع رفتم و گفتم اگر می خواهید وزارتخانه و وزیر مشخص کنید، وزیرش من هستم پس باید حرف های من را گوش کنید. لذا بسیاری از مسائل در امور قانونی و اجرایی با مشکلات درونی مواجه است.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200